ماجرای اختلاف دو قاضی درباره یک پرونده
عصر روز چهارشنبه ۱۰ آبان سال ۹۶ مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای تهران به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. با اعلام این خبر تحقیقات از سوی تیم جناییآغاز شد. در بررسیهای اولی ه مشخص شد که مرد جوان به نام کیوان بر اثر اصابت جسم سخت به سرش فوت کرده است.
روزنامه ایران: عصر روز چهارشنبه ۱۰ آبان سال ۹۶ مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای تهران به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. با اعلام این خبر تحقیقات از سوی تیم جناییآغاز شد. در بررسیهای اولی ه مشخص شد که مرد جوان به نام کیوان بر اثر اصابت جسم سخت به سرش فوت کرده است.
بررسیها نشان داد مرد جوان، کارگر یک کارگاه دوزندگی در حوالی بازار است. در تحقیقات میدانی، همکاران کیوان مدعی بودند که مرد جوان تعادلش را از دست داده و از پلهها به پایین افتاده است. اما در بررسیهای بعدی مشخص شد که کیوان با پسر کر و لالی اختلاف داشته و چندین بار با هم درگیر شدهاند.
با بهدست آمدن این سرنخ، مأموران به تحقیقات از شاهدان ماجرا پرداخته و یکی از آنها گفت: کیوان مدتی قبل از شهرستان برای کار به تهران آمد و در این دوزندگی مشغول کار شد. او با کسی اختلاف نداشت تا اینکه یک ماه قبل بهادر- جوان کر و لال- که اهل یکی از شهرستانهای غربی کشور است برای کار به تهران آمد و در کارگاه ما شروع به کار کرد.
بهادر کر و لال بود و به گفته خودش در تهران کار میکرد و برای خواهر و مادرش در شهرستان پول میفرستاد. او مرد خوبی بود و با کسی کاری نداشت اما مدتی قبل کیوان او را مسخره کرده بود و همین موضوع عامل کینه و درگیری بین آنها شد. پس از این موضوع آنها چند باری با هم مشاجره لفظی داشتند.
در ادامه به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران فیلم دوربینهای مداربسته کارگاه مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ثبت شده در فیلم دوربین مداربسته نشان داد لحظه حادثه کیوان و بهادر با هم درگیر میشوند و بهادر وی را به پایین پلهها هل داده و کیوان هم از شش پله سقوط کرده و در نهایت پس از اصابت سرش به پلهها بیهوش میشود.
همزمان با ادامه تحقیقات، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و برای مشخص شدن علت اصلی مرگ، مأموران بهادر را به اتهام قتل بازداشت کردند.متهم روی برگه اظهارنامه نوشت: من کر و لال هستم، اما متوجه شدم کیوان چند بار ادای مرا پیش دیگر همکارانم درآورده است، بنابراین خیلی عصبانی شدم.
شب حادثه ما دو نفر با هم درگیر شدیم. عصبانی شدم و او را هل دادم که به پایین پلهها سقوط کرد. الان هم پشیمانم و نگران مادر و خواهرم هستم که خرج زندگیشان را من تأمین میکردم.
با تکمیل تحقیقات، بهادر به اتهام قتل عمد از سوی بازپرس جنایی بازداشت شد اما دادیار اظهار نظر، قتل را شبه عمد دانست. باتوجه به اختلاف نظر بین بازپرس پرونده و دادیار اظهار نظر، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. قضات دادگاه نیز با بررسی موضوع سرانجام اتهام قتل عمد را رد کرده و برای متهم قتل شبه عمد گرفتند.
بدین ترتیب پرونده بار دیگر به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.
نظر کاربران
چرا فکر میکنید باید اعدام شود او برای یک لقمه نان ان هم در این شرایط بد اقتصادی وحشتناک انهم با شرایط جسمی این پسر مقصر مقتول است که اینقدر بی عاطفه است وبویی از انسانیت نبرده وادای یک انسان ناتوان را در میاورد مگر کر ولال بودن جرم است چرا مسخره کردن به جای اینکه کمک او باشد تمسخر هم میکند چقدر نسبت به هم بی عاطفه شده ایم در فکر ازار یک ناتوان هستیم قاضی خیلی با ایمان بوده که درک این اتفاق را دانسته داشتن همچین قاضی شجاع وبا ایمان مظهر عدالت است او مادر وخواهر گرسنه دارد که چشم انتظار لقمه ای نان از سمت پسر ناتوان خود را دارند افرین به این پسر که با ان شرایط بفکر خانواده اش بوده تا مبادا در مییر انحراف قرار بگیرند ازادش کنید تا خانواده اش ویران نشوند وسقفی اوار نشود احسان به ان قاضی محترم
پاسخ ها
اگر اختلاف نظر این پرونده قاضی و دادیار را به من بدهند ميگم نه قتل عمدی و نه قتل شبه عمدی بگذارید قتل سهوی، خلاص،
اگر اختلاف نظر این پرونده قاضی و دادیار را به من بدهند ميگم نه قتل عمدی و نه قتل شبه عمدی بگذارید قتل سهوی، خلاص،
خوبه خودت میگی کر و لال بوده پس چجوری چند باری با هم مشاجره لفظی داشتن؟
اون فقط ھل داد خدا اونو کشت تا عبرت بشہ ادم کر و لال رو مسخرہ نکنہ
اون خواهرو مادر نداشت
میگن خدا خرو دید ک شاخ نداد بهش
حالا حکایت توست خدارا شکر ک کرو لالی
امید وارم ک تورو اعدام کنن
کرو لال چطوری مشاجره لفظی کرده؟نکنه با اشاره انگشتای دست چیزی بهش گفته
کاربر11.15درست فرموین هیچ انسان کامیل نیست دلیل ندارد مسخره اش کند
نیاید از شهرستان تهران بخدا دیگه جا برای خودمون نیست تو همون خراب شده بمونید ...
پاسخ ها
مانی جونم کاربر دلربا کو از شهرستان اومدیم تهرون، مو که هنوز که هنوزه تو سهریتونیم خلاص
افرین دروغگو حالا اگه اعدام نباشه نمیشه ؟ اگر یکی از قصاص گذشت کنه یک ساعت ونیم فقط مصاحبه در خصوص فعالیت واحدی بنام صلح و سازش میکنه که چند جفت کفش پاره کردیم تا سرانجام ...! این عمدی نبوده و کسانی که ضعفی دارن اگر مورد تمسخر قرا بگیرند گاها ازاین حوادث پیش میاد و ما گذری توسط یه مجری بی کیفیت یه اشاره توتلویزیون کرده وخلاص! چیزی ندیدیم که یاد مردم چه شهری ویا روستایی داده شود
مانی جان مهم رفتار خودمون با خودمون هست که اگر کسی محدویتی داشت پشت سرش یا جلوش ادا و تمسخر نشه !نظر شما به گرسنگی و بیکاری برمیگرده پسرم