چرا کشور بی صاحب شده است؟
کيومرث اشتريان، استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: آقاي مهندس اکبر ترکان، از مسئولان دولت و از مديران باتجربه کشور، گفته: «مشکل اين است که کشور تعدادي مسئله اساسي دارد و هروقت اينها روي ميز ميآيد، تصميمگيران عقبنشيني ميکنند... .
کيومرث اشتريان، استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت: آقاي مهندس اکبر ترکان، از مسئولان دولت و از مديران باتجربه کشور، گفته: «مشکل اين است که کشور تعدادي مسئله اساسي دارد و هروقت اينها روي ميز ميآيد، تصميمگيران عقبنشيني ميکنند... .
مسئله يارانه، مسئله آب، محيط زيست، صندوقهاي بازنشستگي، سهام عدالت، بحران بانکي؛ اينها مسائل خيلي مهمي هستند که بايد برای آنها تصميمگيري شود. هروقت اين مسائل براي تصميمگيري روي ميز ميآيند، تصميمگيران عقبنشيني ميکنند». او در پاسخ به اين پرسش که علت چيست؟ ميگويد: «حالا نميدانم ديگر».
اراده سياسي تجلي قدرت دولت است و دولت بيتصميم، دولت بيقدرت و بيسياست است. اينکه چگونه «تصميم» امکان وقوع مييابد و چگونه اراده سياسي شکل ميگيرد، حاصل عوامل زير است:
1- نخست، يک مدير ارشد بايد دانش کافي درباره موضوع مدنظر داشته باشد تا بتواند جسارت ورود به آن موضوع را بيابد. تعداد گستردهاي از موضوعات اصلي هستند که مديران ردههاي گوناگون دولتي نميتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند و بنابراین امر تصميم محقق نميشود و اراده سياسي شکل نميگيرد. پيداست که کسب دانش درباره موضوعات متنوع براي تصميمگيري در بخش عمومي، به غايت مشکل است.
2- علاوه بر دانش کافي، بايد دغدغه و درگيري ذهني نیز درباره موضوعات مدنظر براي مديران ارشد وجود داشته باشد. در دولت دکتر روحاني، نسبت به دو موضوع چالش هستهاي و سياست نفتي، شرط اول و دوم محقق شده بود. در موضوع طرح تحول سلامت نيز رئيس محترم جمهور شخصا دغدغه کافي براي ورود به اين موضوع را داشت.
3- نهادسازي اجتماعي، براي سياستهاي دولتي و شکلگيري اراده سياسي و اتخاذ تصميمات مهم، مانند آب حيات است. ما دچار نوعي ناکارآمدي ساختارهاي نهادي دولتي هستيم. تغيير افراد اگرچه لازم است، ولي کافي نيست. بايد به حال نزار دستگاههاي دولتي فکري کرد؛ چراکه دچار ناکارکردي نهادي هستند.
4- مديران ارشد دولتي بايد نقش رهبري را ايفا کنند، نه نقش مدير اداري را. در وضعيت فعلي، مديران ارشد کشور درگير مصوبات خُرد و روزمرهاي هستند که تناسبي با مسائل اساسي کشور ندارد.
5- نبود نظريههايي پويا براي اداره امور، قواي کشور را از درون تهي ميکند، به پديده بيمسئوليتي و بيتصميمي دامن ميزند و دولت را به موجودي عاطل، باطل و بيتحرک تبديل ميکند.
به بيان ساده و عوامانه، کشور «بيصاحب» ميشود و به قول مهندس ترکان همه در مقابل تصميمات بزرگ، کوتاه ميآيند. «دولتگري» و دولتمردي پيش و بيش از هرچيز يک عمل سياسي است. دولتمرد پيش از آنکه مدير باشد، يک رجال سياسي است. دولتمرد يک تئوريسين مديريتي است، نه صرفا يک مدير اداري. دولت يک وظيفه اخلاقي مهم دارد و آن، تضمين زندگي سياسي و جلوگيري از فروپاشي اجتماعي و اضمحلال امر سياسي است.
نظر کاربران
صدایت از جای گرم در می آید مگر چیزی برای مردم مانده است
چون مترسکی بیش نیست گرداننده دولت کس دیگریست
نه همه باهم میخواند ایران عزیز مان را نابود کنند
روحانی استعفا
دولت تصمیم میگیره برخلاف میل ما بعدا من خودم میدونم همه میدانیم که دولت خلوتی یک تصمیم میگره ولی بازگو نمیشه خجالت اوره الان دردشما برسریارانه هست ادمین جان اینقدر خبر یمزاری دراین دوروز گدشته بعدازحمت میشودبرای شما
چندبار این تیتر واموندهرو عوض میکنید
اتفاقا بر عکس
چون صاحب اصلی کشور باید بیاد
به خاطر اینکه ریس جمهور در ایران یه پست تشریفاتی هست قدرت تصیمیم گیری ندارد وسلام
پاسخ ها
گل گفتی داداش.