صفار هرندی: به چه ساز دانشجویان برقصیم؟
در بین برخی دانشجویان چرخش تفکرات را به صورت نوبهنو دیدهایم. یک روز دانشجویان از سفارت آمریکا بالا میروند و ما را با آنها دچار مشکل میکنند، اما در روز دیگر برای آمریکا فرش قرمز پهن میکنند. بالاخره ما به کدام ساز آنها برقصیم؟
حسین صفارهرندی در جمع دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان در سخنانی، گفت: آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب در ایران احساس کردند که امکاناتی را که در ایران به آنها دسترسی داشتهاند را از دست دادهاند و همواره سعی کردند که خسارتهای بزرگی را که بهشان وارد شده بود را جبران کنند.
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه افزود: در سال ۵۹ آمریکاییها تصمیم گرفتند که رابطهشان را با ایران قطع کنند. این قطع رابطه نباید به پای مسئولان ایرانی نوشته شود. البته پس از قطع رابطه هم روابط اقتصادی با این کشور تا حدودی جریان داشت اما ۲ طرف به یکدیگر سوءظن داشتند.
دیگر اظهارات صفار هرندی به شرح زیر است:
* آمریکاییها میخواستند حکومتی که در ایران تاسیس شده را به خودشان، شوروی سابق و یا چین وابسته کنند. امروزه نه تنها آنها به این هدفشان نرسیدهاند، بلکه انقلاب اسلامی به الگویی برای سایر کشورها و ملتها نیز تبدیل شده است. آنها در اوایل دهه ۶۰ پیغام فرستادند که حاضریم در طول جنگ از نظر تسلیحات نظامی به شما کمک کنیم، در صورتی که در همان زمان جنگندههای خود را در خلیجفارس سازماندهی کرده بودند، اما حاضر بودند که در تجهیزات نظامی به ما کمک کرده و سلاح بفروشند.
* پیشنهاد آنها برای فروش سلاح به ما در زمانی داده شد که آنها متوجه شدند که رزمندگان ما قصد بازسازی موشک "تاو" را دارند و میخواهند در مهندسی تولید این موشک را بازتولید کنند، سفر مک فارلین به ایران نیز با همین هدف انجام شده بود. آنها میخواستند که ما دستمان را برای خرید موشک "تاو" به سوی آنها دراز کنیم. البته آنها همواره در پیشنهادهایشان به ایران شرط میگذاشتند.
* آمریکاییها همواره از ما میخواستند که دست از قانون اساسی خود برداریم. آنها در پیشنهاداتشان همواره چنین پیششرطهایی را برای مذاکره با ایران قائل میشدند.
*{در واکنش به صحبتهای یک دانشجو که گفت سیاستهای اصولگرایان به درد جامعه نمیخورد و باید پیام ۲۴ خرداد به روشنی درک شود} بنده معتقدم که دانشگاه محل همین نقدها است. شما که به قول خودتان پیام ۲۴ خرداد را درک کردهاید، نباید فضای خفقان در جامعه ایجاد کنید و بگویید هیچکس به غیر از ما حق صحبت کردن و اظهارنظر ندارد. اصولگرایان حداقل تا این اندازه جرأت داشتند که صدایشان را علیه منحرفین و کسانی که با بیگانه همصدایی میکردند بلند کنند، اما کسی از میان شما که مدعی هستید دوران اصولگرایان پایان یافته علیه این جفاها اعتراض نکرد.
* ممکن است در کارنامه آقای احمدینژاد خطاهایی وجود داشته باشد. بنده معتقدم که بیان حقیقت هولوکاست به درستی و در زمان آقای احمدینژاد مطرح شد. البته قبلا نیز آقای رژه گارودی محقق و فیلسوف فرانسوی سالها پیش این حقیقت را بیان کرده بود، اما او را به زندان انداختند و دادگاهیاش کردند. پس از بیان این حقیقت بود که افکار عمومی دنیا ما را بیشتر ستایش کرد.
* به دلیل پردهبرداری از حقیقت هولوکاست در آمریکا نهضت ضداسرائیلی به راه افتاده است. این نهضت به غیرواقعی بودن فلسفه وجودی رژیم صهیونیستی پی برده است. بیان واقعیات هلوکاست برای ما هیبت و عظمت آورده است که پس از آن افکار عمومی دنیا ما را همواره ستایش کردهاند.
*{در واکنش به اینکه آیا دوران اصولگرایان به پایان رسیده است و آنها باید به دنبال افکار دیگری باشند} اگر تفکر مانند لباس باشد که امروز کنار بگذاریم و فردا لباس دیگری بپوشیم، بنده این را قبول ندارم. تفکر و ایدئولوژی مانند لباس نیست که هر روز عوض کنیم.
*در بین برخی دانشجویان چرخش تفکرات را به صورت نوبهنو دیدهایم. یک روز دانشجویان از سفارت آمریکا بالا میروند و ما را با آنها دچار مشکل میکنند، اما در روز دیگر برای آمریکا فرش قرمز پهن میکنند. بالاخره ما به کدام ساز آنها برقصیم؟
* در حال حاضر دولتی مستقر شده که رئیسجمهورش پیش از انتخاب بارها گفته که نه اصلاحطلب و نه اصولگراست و همواره از اعتدالگرایی دم میزده است و شرایط بینابینی برای خودش در نظر گرفته است. در اینجا این سوال مطرح میشود که چرا باید دولتی که خودش را اعتدالگرا میداند به جریانی منتسب کنیم که سوابقش در گذشته نشان داده است؟
* اگر اصلاحطلبان میتوانستند یک فردی را از بین خودشان انتخاب کرده و معاون اول دولت اصلاحات را مناسب میدیدند، به او رای میدادند. چرا آنها نامزد حداکثری خودشان را قربانی کردند؟ آقایان عارف و منتجبنیا بارها در زمان انتخابات ریاست جمهوری گفته بودند که آقای روحانی را از خودشان نمیدانند.
* اینکه دولت با شعار اعتدالگرایی بر سر کار آمده است و خودش را منتسب به هیچ دسته و جناحی نمیداند را باید یک فرصت بدانیم. منافع و مصالح ملی و نیز حل مشکلات مردم باید نقطه مشترک همه با دولت باشد.
ارسال نظر