کیایی: در سینمای ما آدمها با هم دوست نیستند
محسن کیایی درباره فیلم «چهارراه استانبول» که جدیدترین ساخته برادرش مصطفی کیایی است، صحبت کرده و درباره روند ساخت فیلم توضیح داده است.
خبرآنلاین: محسن کیایی را بیشتر با نقشهای شیرینی که در فیلمهای برادرش مصطفی بازی کرده است به یاد میآوریم. او امسال هم در آخرین فیلم مصطفی «چهارراه استانبول» نقشآفرینی کرده است. محسن کیایی بعد از فیلم «بارکد» بار دیگر در «چهارراه استانبول» با بهرام رادان همبازی شده و اینبار این دو بازیگر تلاش کردهاند تصویری متفاوت را از کنار هم بودنشان ارائه دهند.
برخلاف اولین فیلمهای برادرتان که غالبا شما درآنها نقش مکمل ایفا میکردید، در «چهارراه استانبول» نیز همچون «بارکد» حضورتان پررنگتر شده است. کمی درباره این فیلم و نقشی که در آن ایفا کردهاید توضیح دهید.
این فیلم هم مثل کارهای قبلی مصطفی پربازیگر است و کاراکترهای زیادی دارد، اما دو کاراکتر اصلی دارد که نقش یکی از آنها را من و دیگری را بهرام رادان بازی میکنیم. «چهارراه استانبول» فیلم مهمی در سینمای ایران است. چرا که شاید اولین فیلم سینمایی ایران باشد که در مورد یک موضوع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی صحبت میکند.
زحمت زیادی برای این فیلم کشیده شده و اگر بخواهم با سلیقه خودم دربارهاش صحبت کنم، باید بگویم «چهارراه استانبول» بهترین فیلم مصطفی است. هم از نظر حادثهای بودن و ریتم مناسبی که دارد، هم به لحاظ قصهگوییاش مطمئنم که میتواند در جذب مخاطب با اقبال روبرو شود. از طرفی کارگردانی و بازیهای خیلی خوبی را میتوانیم در این فیلم ببینیم. به لحاظ طراحی صحنه، جلوههای ویژه، طراحی چهرهپردازی و ... نیز تمام تلاشمان را کردهایم که کار استانداردی تحویل مخاطب بدهیم.
اعتقاد ما این است که باید برای مردم فیلم بسازیم و کاری ارائه دهیم که در درجه اول مردم آن را دوست داشته باشند، بهخصوص در مورد این سوژه که کاملا از دل مردم بیرون آمده است و خانوادههای زیادی به واسطه وقوع این حادثه درگیر شده بودند. چه خانوادههای آتشنشانها و چه خانوادههایی که عزیزانشان در ساختمان پلاسکو مشغول به کار بودند و بعد از آتشسوزی پلاسکو سرمایهشان را از دست داده و بیکار شدند. داستان «چهارراه استانبول» از اتفاقات زندگی روزمره کاراکترها شروع میشود ولی از یک نقطه به بعد، داستان با ماجرای آتشسوزی پلاسکو گره میخورد.
در همان ابتدا که خبر ساخت چنین فیلمی منتشر شد، از خیلیها شنیدم که میگفتند: «برادران کیایی از جوی که مردم در آن قرار دارند سوءاستفاده کردند و تا تنور داغ است میخواهند از فرصت استفاده کنند.» در صورتی که فیلمسازی براساس رویدادهای واقعی در همه جای دنیا اتفاق رایجی است، ولی در کشور ما رفتن سراغ چنین سوژههایی را سوءاستفاده کردن میدانند. فکر میکنید این طرز تفکر از کجا نشأت گرفته است؟
این موضوع را میشود از خیلی جهات مورد بررسی قرار داد. شاید این یک آسیب باشد که در سینمای ما وجود دارد. همانطور که خودتان اشاره کردید، ساخت فیلم براساس اتفاقات واقعی در همه جای دنیا مرسوم است. مثلا چندین و چند فیلم درباره واقعه یازده سپتامبر ساخته شده است.
البته این را بگویم که فیلمسازی براساس موضوعات روز جامعه همیشه روال کار ما بوده است. مثلا ما زمانی «خط ویژه» را ساختیم که دقیقا با اختلاسهای بانکی مصادف و پروندههای زیادی رو شده بود. در آن زمان این موضوع، دغدغه همه مردم بود و به همین دلیل تصمیم گرفتیم فیلمی بسازیم که سوژهاش مرتبط با موضوع اختلاس بانکی باشد.
در مورد «چهارراه استانبول» هم همینطور است. یادم میآید روزی که پلاسکو سوخت، من و مصطفی در یک مجموعه ورزشی که نزدیک ساختمان پلاسکو است، حضور داشتیم. بعد از آنجا به دفترمان رفتیم. مدتی بود که کار روی یک سوژه دیگر را آغاز کرده بودیم ولی وقتی تلویزیون را روشن کردیم و آتشسوزی پلاسکو را دیدیم، آنقدر متأثر شدیم که همان موقع طرح قبلیمان را کنار گذاشتیم. همانجا با هم قرار گذاشتیم فیلمی راجع به پلاسکو بسازیم.
خیلی از دوستان ما که با هم در آن مجموعه ورزشی تمرین میکردیم، از اهالی ساختمان پلاسکو و کاسبهای آن منطقه بودند. بنابراین ما به چشم خودمان دیدیم که این حادثه چگونه باعث آسیب رساندن به مردم شد.
«چهارراه استانبول» پروسه بسیار سختی را پشت سر گذاشت. شاید هیچکس حاضر نباشد زیر بار این همه هزینه رفته و کاری به این دشواری را انجام دهد. اینکه با چنین مشقتی فیلمی را بسازی و در کنارش هم این نوع حرفهای حاشیهای دربارهات گفته شود، واقعا دردناک است. مگر میشود آدم بخاطر سوءاستفاده از چیزی خودش را تا این اندازه به سختی بیندازد و وارد یک دنیای ناشناخته شود؟
وقتی به تخیلمان رجوع کنیم و کاری را بسازیم که برگرفته از واقعیت نیست، هرکاری را که دلمان بخواهد میتوانیم انجام دهیم. ولی ما در این فیلم از لباس آتشنشانها گرفته تا شکل ساختمان پلاسکو، باید به همه و همه توجه میکردیم. براساس عکسهایی که وجود داشت و با استفاده از نقشه ساختمان پلاسکو، تمامش را از نو ساختیم و برای این فیلم ۴ تا ساختمان پلاسکو دکور زدیم! خود پلاسکو بخاطر فضایی که بعد از آتشسوزی پیدا کرده برای ما قابل استفاده نبود، بنابراین ما مجبور بودیم تمام آن فضا را از اول بسازیم و همه جا را دکور بزنیم. خیلی از چیزهایی که در تصویر دیده میشود را هم با جلوههای ویژه کامپیوتری ساختهایم. به نظرم کاری که در این فیلم انجام دادیم در سینمای ما بیسابقه بوده است.
ولی متاسفانه در سینمای ما آدمها با هم دوست نیستند. در شرایطی که همه ارگانها سینما را تحت فشار قرار میدهند، به جای اینکه حداقل خودِ ما سینماییها تلاش کنیم حامی هم باشیم، مدام برای همدیگر میزنیم و پشت هم نیستیم.
نظر کاربران
عالیه بازیتون لایک