نگاه نیک «صدرالدین شجره» در رادیو
رضا آشفته در یادداشتی در روزنامه شرق از مقام «صدرالدین شجره»، بازيگر و كارگردان فقید نمايشهاي راديويي تجلیل کرد.
رضا آشفته در یادداشتی در روزنامه شرق از مقام «صدرالدین شجره»، بازيگر و كارگردان فقید نمايشهاي راديويي تجلیل کرد.
او نوشت: صدرالدین شجره را از زمانی میشناسم که در دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر، واحد نمایشنامهنویسی رادیویی را تدریس میکرد. دقیقا ۲۰ سال از آن روزها میگذرد و او برای اینکه ما زودتر بتوانیم با نمایش رادیویی آشنا شویم، پیشنهاد میکرد که از نمایشنامهها یا داستانهای دیگران اقتباس کنیم و برای این منظور آنتوان چخوف پیشنهاد اولیهاش بود و ما هم در آن کلاس پنجنفره نوشتیم و چه خوب که این کلاس و آشنایی منجر به همکاری شد و من به واحد نمایشهای رادیو معرفی شدم تا برای آنجا بنویسم.
هرچند ورود به آنجا هم چندان ساده نبود و شاید عمدهترین دلیلش همین تنگنظریهای رایج باشد که قبلیها، جدیدترها را دیرتر و همچنین کمتر میپذیرند، اما بعد از معرفی به یکی، دو نفر از سردبیران، یک سردبیر به نام خانم شریفی این ناممکن را ممکن کرد و بنابر خواسته صدرالدین شجره توانستم در حد حرفهای نمایشنامه رادیویی را تنظیم کنم و تحویل کارگردانهای آنجا بدهم که آنها را کار کنند و از رادیو پخش شود و این همکاری دو سال با نوشتن چیزی حدود ۲۵ متن اقتباسی و تألیفی به درازا کشید. مهم روال کاری شجره بود که دلش میخواست در آن کلاس دانشجویانش در حد حرفهای بنویسند و پیامدش را هم ببینند، اما اگر همه نخواستند، این دیگر مشکل خودشان بود، اما او روال اقتباس و تنظیم را طوری میآموخت که خیلی راحت بشود از هر متن و نوشتهای یک متن نمایشی برای رادیو تنظیم کرد.
رادیو مدیومی است که فقط به صدا متکی است و باید همهچیز از همین منظر شنیده و دیده شود و این دیدهشدن باید با تصور بالا ممکن شود؛ اينكه چه گفتارها، افکتها و موسیقیهایی باید به کار گرفته شوند که هر شنوندهای در نهایت بتواند درکی از آن موقعیت نمایشی داشته باشد.
با آنکه سردبیرها چالش تند و شاید غیرمنطقی داشتند، اما شجره اصرار داشت که این راه تداوم داشته باشد و من هم بتوانم بنویسم. اگر تداوم نیافت، شاید به دلیل کارهای مطبوعاتی بود که مانع از حضور در رادیو میشد، اما همچنان آن حالوهوا و تکنیکها در یادم هست که آنها را مدیون آموزگاری او در آن دوره و مهمتر معرفی و اصرارش برای حضور در رادیو هستم که شاید کمتر آموزگاری بر خود میقبولاند که دانشجویانش را در حد حرفهای تحت حمایت معنویاش قرار دهد.
بههرتقدیر این آموزگار چهارشنبهشب ۳۰ خرداد دار فانی را وداع گفت و چه سخت است که این حضور و تأثیر و پیامدش را انکار کنیم و حتما کسی که اینگونه با من بوده است، برای دیگران هم نیکبودنش ملحوظ است. بههرروی یاد و خاطرش برایمان گرامی است و او چنین به ما آموخته است: میتوانیم آموزههایمان را در اختیار جامعه قرار دهیم و این تداوم مسیر فرهنگی را برایمان زیباتر میکند که این آموختهها باید تداوم داشته باشد و بشود همچنان در رسانهها با هنر نمایش آدمها را به انسانیت دعوت کنیم.
شجره در سال ۱۳۳۱ متولد شد. او گوینده، مجری، بازیگر، نمایشنامهنویس و کارگردان نمایش رادیویی بود. علاقه زیادی به شعر و ادبیات داشت و همین امر او را به جلسات شعرخوانی کشاند.
شجره در دوره دبیرستان، پس از رویصحنهبردن نمایشی در مدرسه، با اکبر رادی آشنا شد. او در سال ۱۳۴۶، در ۱۵ سالگی مقام نخست کشوری در آزمون فن بیان را کسب کرد و به دنبال آن وارد رادیو شد.
شروع به کار وی در رادیو جوانان بود که به مدت هفت سال ادامه داشت. خودش از آن سالها بهعنوان بهترین سالهای کاری یاد کرده است. وی در سنین دبیرستان، مباحث موسیقی، سلفژ و آواز را در محضر مصطفی کمال پورتراب آموخت.
شجره بخش بعدی کار خود را با بازیگری در نمایش رادیویی آغاز کرد و بعد از مدت کوتاهی، نویسندگی و تنظیم نمایشنامه برای رادیو را انجام داد. بعد از آن کارگردانی نمایش رادیویی را شروع کرد. این هنرمند فقید، در رشته اپتومتری تحصیل کرد، اما علاقه فراوانی که به رادیو و نمایش داشت، باعث شد تا به استودیوهای رادیویی کشانده شود. او در حدود پنج دهه فعالیت مستمر در رادیو، نویسندگی، تنظیم و کارگردانی آثار فراوانی را برعهده داشته است.
او همچنین اکثر نمایشنامههای اکبر رادی را برای پخش در رادیو تنظیم و کارگردانی کرده و در برخی از آنها نیز بازی کرده است. صدرالدین شجره، هنرمند پیشکسوت عرصه صدا و گوینده رادیو، بر اثر بیماری گوارشی در بیمارستان درگذشت و امروز شنبه (دوم تیر) تشییع پیکرش از مقابل رادیو ارگ برگزار میشود.
ارسال نظر