زمینههای لازم برای وجود شهردار
يكشنبه زمان انتخاب شهردار تهران از ميان دو نامزد باقيمانده كه داراي بيشترين راي شدهاند، است. در فرآيند گذشته و تا اين مرحله از كار، عموم افراد براي انتخاب شهردار خوب بر دو ويژگي تاكيد ميكردند؛ اول از همه صلاحيتهاي فكري و اجرايي نامزد و دوم برنامههاي او.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: يكشنبه زمان انتخاب شهردار تهران از ميان دو نامزد باقيمانده كه داراي بيشترين راي شدهاند، است. در فرآيند گذشته و تا اين مرحله از كار، عموم افراد براي انتخاب شهردار خوب بر دو ويژگي تاكيد ميكردند؛ اول از همه صلاحيتهاي فكري و اجرايي نامزد و دوم برنامههاي او.
اين يادداشت در مقام آن است كه بگويد اين دو عامل اگرچه مهم هستند و بايد مورد توجه قرار گيرند، ولي براي بهبود امور شهر كفايت نميكنند. براي نمونه ميتوان مدعي شد كه برنامه نامزدهاي شهرداري بيش از آنكه برآمده از متن نيروهاي اجتماعي باشد، محصول همفكري چند نفر است كه ميتوانند يك برنامه را براي همه نامزدها بفرستند و آنان نيز آن را روخواني كنند تا شنوندگان و اعضاي شوراي شهر نيز از آن برنامه خوششان بيايد و بعد از شهردار شدن نيز همه اينها به بوته فراموشي سپرده خواهد شد. نه فقط در مورد شهرداري، بلكه در رياستجمهوري و نمايندگي مجلس نيز نوشتن چنين انشاهاي قشنگي مرسوم است. حتي شخص نامزد هم از مفاد برنامه بياطلاع يا كماطلاع است چرا كه لزومي به اجراي آن نميبيند و از ابتدا نيز براي اجرا بيان نشده است و جالب اينكه مردم و رسانهها نيز چندان پيگير اين وعدهها و اجراي اين برنامهها نيستند چرا كه در بيشتر موارد آنها را فراموش كردهاند.
برنامهنويسي براي اداره شهر و كشور يك پروژه سفارشي نيست كه به چند نويسنده و آشنا به موضوع سفارش داده شود و شهردار هم يك مدير اجرايي قوي نيست كه اين برنامه را در اختيار گرفته و آن را اجرايي كند و يك گروه و كارگاه مجهزي را تهيه و به اجرا مشغول شود. اين ذهنيت كه اداره و ساختن شهر يا كشور مثل ساختن يك ساختمان است كه معمار نقشه آن را با محاسبات لازم ميدهد و مجري، از طريق به كارگيري نيروهاي مناسب آن را اجرا ميكند، اشتباه محض است. اين ذهنيت متاثر از نگاه فردمحوري است كه در پي انتخاب بهترينها است تا اختيار تام اداره امور را به او بدهد. از قديم نيز پرسش برخي چنين بود كه چه كسي بايد حكومت كند. اكنون هم طرفداران خاص خود را دارد و فقط بر ويژگيهاي فردي مقام صاحب قدرت تاكيد دارند. اين ذهنيت همچنين متاثر از نگاه فلسفي و ذهنگرا است كه گمان دارد مشكلات جامعه ناشي از فقدان بينش فلسفي و درك درست ذهني است و همهچيز را به امري ذهني كنشگر تقليل ميدهد. البته در عمل بهترين صورتبنديها بر اين چارچوب استوار است كه اگر لايقترين فرد با بهترين ذهنيت را مصدر كار كنيم، بقيه مسائل حل خواهد شد. نگاهي ارادهگرايانه كه تجربه تاريخي تاييدكننده موفقيت آن نيست.
اين ديدگاه چند مشكل دارد. اول اينكه برخلاف ظاهر ماجرا هيچ نظام انتخاباتي لزوما صلاحيتمحور نيست يا حداقل اينكه وجوه ديگري هم دارد كه خود را پشت ادعاهاي صلاحيتي پنهان ميكنند. هركس نامزد مطلوب خود را به عنوان فردي باصلاحيت معرفي ميكند و اين مسابقه دو و ميداني نيست كه به صورت عيني بتوان گفت كه چه كسي سريعتر دويده و به خط پايان رسيده است و مدال قهرماني را به گردن او انداخت. در نتيجه هر كس قادر است فرد مورد نظر خود را به عنوان بهترين نامزد براي كسب فلان پست يا شهرداري معرفي كند. همين وضعيت كافي است تا كل اين نگاه مورد سوال واقع شود. دوم اينكه مديران و عملكرد آنان تحت تاثير فضاي جامعه و محيط اطراف هستند. اين متفاوت از ساختن يك ساختمان است كه سازنده آن تا حد زيادي مستقل از فضاي بيرون است. سياست و مديريت شهري را ميتوان به يك مسابقه فوتبال تشبيه كرد كه عملكرد يك بازيكن، تحت تاثير مربي، ساير بازيكنان، كيفيت زمين بازي، تماشاگران، داوري و فدراسيون و همه و همه است. در فوتبال نميتوان بهترين بازيكن را براي يك تيم متوسط با دواري ضعيف و زمين خاكي و مربي بيدانش و بدون تماشاگر استخدام كرد زيرا در اين صورت آن بازيكن بهشدت افت خواهد كرد، هرچند در ارزيابي فردي بهترين بازيكن بوده است.
همه اينها گفته شد، حال خواننده حق دارد كه بپرسد راهحل چيست؟ در زمان انتخابات رياستجمهوري نيز به اين نكته پرداخته بودم كه عملكرد هر رييسجمهور يا هر صاحب قدرتي از چند عامل متاثر است. يك عامل؛ ساير بازيگران و كنشگران و ذينفعان هستند. به ميزاني كه من و شما در عرصه عمومي حضور داشته باشيم، عملكرد و رفتار مديران، به ويژه مديران كلان نيز تغيير خواهد كرد. در حقيقت اين ما هستيم كه با چگونگي حضور خود، رفتار صاحبان قدرت را معنا كرده و حتي جهت ميدهيم. بنابراين حضور و مشاركت عمومي به ويژه حضور نظاممند يكي از عوامل اصلي بهبود كيفيت و كارايي مديران و اداره امور كشور و شهر است. عامل دوم نيز وجوه ساختاري است. ساختارها در همه امور خود را نشان ميدهند و الزامات خود را به كنشگر قالب ميكنند؛ تغيير و اصلاح ساختارهاي معيوب و زيانبارش.
نظر کاربران
حالاچه فرقی داردشهربدون شهرداریاباشهردار