اختلاف در تحلیل اقتصادی دولتیها
عباس آخوندی میگوید ریشه بحران ارزی اخیر در کشور اقتصادی است. این تحلیل آخوندی در حالی است که بعضی سیاستمداران مثل حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور میگفتند پشت این بحران باید سراغ اهل سیاست رفت. اعتقاد به توطئه یا رد آن نشان میدهد بین اعضای دولت تحلیل یکسانی از وضعیت وجود ندارد.
فرارو: عباس آخوندی میگوید ریشه بحران ارزی اخیر در کشور اقتصادی است. این تحلیل آخوندی در حالی است که بعضی سیاستمداران مثل حسام الدین آشنا مشاور رئیس جمهور میگفتند پشت این بحران باید سراغ اهل سیاست رفت. اعتقاد به توطئه یا رد آن نشان میدهد بین اعضای دولت تحلیل یکسانی از وضعیت وجود ندارد.
چهارراهی که آشنا از آن سخن گفت
«مشکل فقط چهار راه استانبول نیست؛ بخشی از مشکل چهارراهی است که به استانبول، اربیل، دوبی و ... منتهی میشود. مردم و دولت نه تسلیم بحران سازی اجتماعی دی ماه شدند و نه تسلیم بحران سازی اقتصادی، ارتباطی و اطلاعاتی اردیبهشت میشوند. ساعت پایتخت ایران هرگز به وقت شام تنظیم نخواهد شد.» این جملات را حسام الدین آشنا، مشاور رئیس جمهور در روزهای پرتنش بازار ارز در صفحه توئیتر خود منتشر کرد. جملات و توئیتهای زیادی از آشنا بوده که با برداشتهای متفاوتی رو به رو شده است. چند جمله بالا را هم میتوان یکی مبهم گوییهای او دانست. با این حال وقتی از بحران سازی صحبت میکند میشود فهمید که به توطئهای میاندیشد. البته آشنا بعدا در توئیت دیگری نوشت: «چند صد نام کاربری دروغین که با منشأ مکانی و مضمون واحد به نوشته قبلی هجوم آوردند، حجت را برایم تمام کرد. وقتش رسیده که صریحتر عرض کنم پایتختی که بدنبال راه اندازی جنگی با واسطه و چندلایه علیه تهران است باید مراقب باشد صبوری فرزندان سلمان فارسی هم حد و حدودی دارد.» آشنا در این توئیت میخواست ابهامات را رفع کند و تقصیر را بر گردن خارجیها بیندازد.
البته فقط حسام الدین آشنا نبود که در بحران ارز پای سیاست را وسط میکشید. اظهار نظر برخی کارشناسان اقتصادی نیز روایتی توطئهگونه به دست میداد. حسین راغفر به فرارو گفت: شواهد متعددی نشان میدهد که افزایش قیمت دلار این بار کاملا برنامه ریزی شده اتفاق افتاد. وقتی بازار ارز تعطیل بود ما شاهد افزایش نرخ ارز بودیم. این نشان میدهد که یک جریان دیگری در کار است. سناریوهای مختلفی وجود دارد که هرکدام از اینها میتواند ممکن باشد.
روایت لیلاز از توطئه مخالفان روحانی
سعید لیلاز، از کارشناسان اقتصادی نزدیک به دولت هم از جمله افرادی بود که معتقد بود پشت بحران دلار باید مردان سیاست را پیدا کرد. او در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا تلاطم قیمت دلار را ادامه فتنه ۹۶ دانست. به گفته او «آن گروههایی که در درون نظام جمهوری اسلامی به دنبال رقابت برای رسیدن به سطوح عالی نظام هستند، یا دنبال رقابت برای تسویه حساب سیاسی هستند مثل آقای احمدینژاد، یا دنبال تضعیف دولت هستند مثل بخشهایی از قدرت که در شهر مشهد تشکیلاتی دارند. مجموعه این گروههای داخلی در زمین زدن دولت روحانی، منافع کاملا جدی دارند. در هشت سال بین سالهای ۸۴ تا ۹۲ نیز این گروهها چنان منابع ارزی و ریالی هنگفت و شگفتآوری برای خود دست و پا کردند که اگر بخواهند میتوانند در بازار ارز تلاطم ایجاد کنند.»
اما حالا یکی از وزرای اقتصادی دولت روایتی دیگر به روایت ماجراجویانه اضافه کرده است. عباس آخوندی، وزیر مسکن در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده به توئیت حسام الدین آشنا اشاره میکند و میگوید: [با این نگاه]تمام داستانِ بحرانِ ارز به یک پروژهی توطئه گروهی در داخل بههمراهی ایادیای در خارج که میخواهند دولت را به سقوط برسانند تقلیل مییابد! اگر چنین است آیا میتوان به سازواری اقدامهای بعدی دولت امید داشت؟
ریشه یابی آخوندی از بحران ارزی
وزیر مسکن ریشه بحران ارزی اخیر کشور را اقتصادی ارزیابی کرده است و در جایی از یادداشت خود مینویسد: واقعیت این است که اقتصاد ایران با چالشهای ساختاری شدیدی دستوپنجه نرم میکند. از جمله میتوان به چالشهایی، چون بدهیهای دولت، تنگنای بانکی و سیاستهای پولیِ و ارزی غیرِ مؤثر و گاه اشتباه، ترازنامهی ناتراز برخی از بانکها و مؤسسههای مالی، صندوقهای بازنشستگی، سیاستهای مالی سردرگم و بودجهی انبساطی متمایل به سیاستهای رفاهی مخرب و غیر توسعهای با کسری پنهان سنگین در کنار نظام دیوانسالاری پُررقیب در حوزهی قدرت، ناکارآمد و ضعیف از حیث ضمانت اجرایی اشاره کرد. به نوشته عباس آخوندی: این چالشها دلیلهای بنیادیتری برای ناپایداری اقتصادی و بازارهای دارایی، چون ارز هستند. احتمال بازگشت انتظارات تورمی، نرخهای بالای سود اسمی به ویژه با افزایشی که در پایان سال گذشته پیدا کرد و منفی شدن حساب سرمایه از پیامدهای این چالشهای ساختاری هستند. بیگمان در این بستر اقتصاد سیاسی، تهدیدها و محدودیتهای بینالمللی، خصومتهای آشکار و تهاجمی ایالات متحده و شبکههای فساد داخلی نقش تشدیدکننده دارند که امکان چشمپوشی از آنها نیست.
کدام تحلیل را بپذیریم؟
یادداشت عباس آخوندی، نشان دهنده اختلاف اعضای دولت در تحلیل هایشان است. فرارو این دو دیدگاه را در گفت و گو با سعید اسلامی بیدگلی، اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی بررسی میکند. او میگوید: میشود موضوع را از یک منظر کاملا سیاسی دانست. این منظر سیاسی، اما فقط مساله امروز نیست، بلکه در چند دهه گذشته نیز وجود داشته و جایگاه ایران را در فضای بینالملل بسیار تضعیف کرده است. علی رغم همه ادعاهایی که دوستان ما در مجموعه حاکمیت دارند، ایران در نظام بین المللی جایگاه مناسبی ندارد. فشارهای بین المللی که در سالهای گذشته وارد شده، با نقشه ارزی ایران کاری کرده است که ممکن است با یک چالش و تنش جدی کاملا به هم بریزد.
این استاد دانشگاه میگوید: اگر وضعیت ایران به پایگاههای ارزی دوبی، سلیمانیه، اربیل و هرات گره خورده، به خاطر جایگاه نامناسب ایران در نظام بین الملل است. از این زاویه میتوان فکر کرد که مسائل سیاسی هم در تنشهای ارزی کشور اثرگذاری بوده است. با این حال نباید تنشهای ارزی را به صورت کامل به مسائل سیاسی تقلیل دهیم و گرنه صورت مساله را درست نخواندهایم و احتمالا راه حل درستی هم پیدا نخواهیم کرد. این تحلیلگر مسائل اقتصادی معتقد است: پیمان سپاری ارزی و مسائلی از این دست قطعا راهکار ارزی ایران در بلندمدت نیست. اینها در بلندمدت به توسعه فساد فکر میکنند. راهکار ارزی آن است که ایران به نظام اقتصادی بین الملل بازگردد و بتواند نقشه ارزی خود را درست کند، با کشورهای متعدد رابطه داشته باشد و تنشهای بین المللی خود را کاهش دهد.
اسلامی بیدگلی در تحلیل وضعیت معضلات اقتصادی کشور نیز میگوید: همانطور که آخوندی هم در یادداشت خود به آن اشاره کردهاند، اقتصاد ایران دچار مشکلات بسیار ساختاری است. این مشکلات ساختاری هم در مواقع خاص به تنشهای ارزی ایران کمک میکند. از جمله معضلی که آقای آخوندی به آن اشاره کرده، مساله ترازنامه بانک ها، مساله عدم تنظیم یا بازتنظیم ارز در طی سالهای مختلف است. دولتهای متفاوت قیمت ارز را نگه میداشتند. زمانی که فشار زیاد میشود ممکن است نرخ ارز اقتصاد کشور را دچار تنش کند. مساله رشد بی رویه نقدینگی یکی دیگر از این معضلات ساختاری است که بخش بزرگی از آن به صورت داراییهای فنی در ترازنامههای بانکها نشان داده شده است. دولت هم اساسا طی چند سال گذشته، شجاعت تصمیمگیری برای مساله نقدینگی را نداشته است. مساله ورود نهادهای حاکمیتی به اقتصاد کشور و به ویژه در بخشهای صادراتی و وارداتی نیز یکی دیگر از مشکلات اقتصادی کشور است، که اساسا سیاست گذاری در حوزه ارزی را از مساله عقلانیت اقتصادی به یک مساله تعادل اقتصاد سیاسی تبدیل کرده و حتما فشارهایی بسیار جدی به اقتصاد ایران تحمیل میکند. به این ترتیب مساله پیچیده شده است. نظامهای قدرت مندی هم در اقتصاد ایران طی چهار دهه گذشته از این قیمت گذاری نامناسب ارزی منفعت برده اند و اساسا در سوی اقتصاد داخلی مقاومت میکنند.
هرکس عینک جایگاهش را به چشم میزند
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه «این اختلاف تحلیلهای اقتصادی در بین دولتمردان چه پیامدهایی دارد؟» میگوید: بخشی از این تحلیلها طبیعی است. هرکدام از دولتمردان به خاطر جایگاهی که در آن قرار دارند، اظهار نظر میکنند؛ و حتی گاهی به خاطر جایگاهی که در آن قرار گرفته اند در بررسی زمانی که یک مساله ارزی، عینک آن جایگاه را بر چشم میزنند. به فردی که در حوزه سیاست فعالیت میکند نمیشود القا کرد که به اقتصاد نگاه همه جانبه نگر داشته باشد. هر کدام از دوستان با عینک خود به ماجرا نگاه میکنند. وقتی هم با کارشناسان اقتصادی صحبت کنیم آنها هم علی رغم اینکه سعی میکنند منکر تغییر و تحولات سیاسی نشوند، بیشتر به تحلیل جزئیات اقتصادی آن بپردازند. چرا که کارشناسان اقتصادی همان قسمت از تحلیل اقتصادی را بیشتر و تحلیلهای سیاسی را کمتر درک میکنند.
اسلامی بیدگلی ادامه میدهد: باید به روند چندین ساله اخیر نگاهی انداخت. در شبکههای مجازی متعلق به اصولگرایان میدیدم آنها ضعف دولت را مطرح میکنند. بی تردید ضعف دولت هم در تنش ارزی اخیر تاثیرگذار بوده است. اما آیا دولت قبلی، که دولتی اصولگرا بود، کشور تنش ارزی نداشت؟ بخشی از تنش ارزی مربوط به سیاستهای کلی ما در حوزه نظام بین الملل است. مادامی که شما تحت تحریم کشورهای قدرتمند اقتصادی قرار گرفته، مادامی که شما سهم بسیار اندکی از اقتصاد جهانی داشته باشید و این سهم بسیار اندک در ارتباط با یکی دو کشور خاص باشد، با هر تغییری در ساختار اقتصادی آن کشورها، بازارهای پولی و مالی ما نیز تحت تنش قرار میگیرد.
نظر کاربران
همین وضعیت خیلی بدتر زمان اخمدی نژاد افتاد تمام این دزدها میگفتند بخاطر سومدیریت حالا چیه ؟
این درست است هر کس از دید خود میسنجد در دولت و اقتصاد دانان ولیکن باید به نقطه مشترک در تصمیمات شتابزده و گاها مخرب برسند .تا کی آزمون و خطا همواره قرار نیست راه رو پس از تشخیص اشتباه ادامه بدهیم .این اصرار بر پیمودن خطا خودش خطایی نابخشوندنی ست