همه مردان «دونالد ترامپ»؛ یک پادشاه متوهم
داستانی که ترامپ در امریکا برای خود پس از به قدرت رسیدن در کاخ سفید به تصویر کشیده است، تنها یک پادشاه دارد، پادشاهی که خود اوست. او نیز به مانند بسیاری از پادشاهان در توهم آن است که منجی بشریت است و یکه مرکزیت عالم هستی را دارد و هر آنچه می اندیشد و می گوید حق است و درست.
نامه نیوز: داستانی که ترامپ در امریکا برای خود پس از به قدرت رسیدن در کاخ سفید به تصویر کشیده است، تنها یک پادشاه دارد، پادشاهی که خود اوست. او نیز به مانند بسیاری از پادشاهان در توهم آن است که منجی بشریت است و یکه مرکزیت عالم هستی را دارد و هر آنچه می اندیشد و می گوید حق است و درست.
نحوه رفتار و سیاست ورزی ترامپ در یک سال اندی حکومت وی در امریکا نشان می دهد که او مانند پادشاهی، نه به اصول معین کشور خود و نه قوانین و عرف مرتبط با روابط بین الملل وقعی نمی نهد. هر آنکه را که می آورد براحتی دستور به اخراج آن می دهد و هر اصول و معاهده ای را که در نظام بین الملل به مذاقش نمی آید، خارج می شود و یا خواهان ضمیمه اصول دیگری برای آن است. ترامپ کسی است که مانند یک دیکتاتور و پادشاه انگار دنیای کوچکی دارد و نمی تواند ابعاد فراخ و گسترده جهان خود را با پیچیدگی های مختلفی که دارد مورد نقد و تحلیل قرار دهد و این باعث شده است او خواهان تغییر هر آن چیزی باشد که با این دنیای محدود فکری او در تضاد باشد.
یکی از این توافقات بین المللی که امریکا پیش از آمدن او زیر آن را امضا کرده است توافق هسته ای یا برجام است که همراه با پنج قدرت دیگر جهانی با ایران به تصویب رسیده است. در گزارش زیر به این نحوه سیاست گذاری ترامپ در داخل و خارج اشاره می کنیم.
همه مران پادشاه
ترامپ وقتی به قدرت رسید تیمی را سرکار آورد که بیشتر رویکردی اقتصادی داشتند. او از ابتدا شعار اقتصاد و اشتغال می داد و سخن از خروج از بحرانهای خاورمیانه برای کاهش هزینه ها می کرد. تیلرسون، رئیس یک شرکت بزرگ نفتی، برای وزارت خارجه، یکی از این مردان بود. دیگر وزرای او نیز از چنین سابقه ای برخوردار هستند. کسانی که دارایی های هنگفتی دارند و سوابق اقتصادی بسیاری را تجربه کرده اند. اما حضور یک ساله او در کاخ سفید و درگیر شدن او با بحرانهای مختلف از جمله موضوع برجام برای او مشخص کرد که همه چیز اقتصاد نیست و نمی توان با این روش هر بحرانی را حل کرد.
مخالفت های تیلرسون، مک مستر و جیمز متیس با تفکرات تند او و روحیه زیر میز زدن، او را سرخورده کرد. اما او کسی نبود که بنشیند و تسلیم مردانی باشد که او را به آرامش و محافظه کاری دعوت می کردند. این مردان باید قربانی می شدند و دیگران، آنها که با روحیات او سازگاری بیشتری داشتند به میدان می آمدند. تیلرسون با یک توئیت از کار برکنار شد و پمپئو کسی که سمت ریاست سیا را داشته و با کارهای اطلاعاتی و امنیتی سر و کار دارد جای او نشست. از سوی دیگر، مهره خاص دیگری رو شد که بدبین ترین ناظران هم احتمال حضور او را در تیم ترامپ نمی دادند. اما هیچ انتخابی از ترامپ بعید نیست. جان بولتون کسی که اظهارات ضد ایرانی او از معروفیت بسیاری برخوردار بود به عنوان مشاور امنیت ملی جای مک مستر نشست.
حال گفته می شود تیم یکدست ترامپ جور شده است. ترامپ به این نتیجه رسیده بود که برای حل بحرانها و روبرو شدن با پیچیدگی های منطقه ای باید از رویکرد اقتصادی به سمت رویکرد امنیتی شیفت پیدا کند. این موضوع باعث شد یک مرد امنیتی و آشنا با مسائل جاسوسی به سمت وزیر خارجه انتخاب شود. همچنین جان بولتون با روحیه و تفکرات خاص خود این شرایط را برای ترامپ می تواند تسهیل کند.
مردان ترامپ و برجام
پس از انتخاب مردان جدید ترامپ برای پست های وزارت خارجه و مشاور امنیت ملی امریکا، بیشترین گمانه زنی ها در مورد ایران بود. ناظران تحولات و روابط ایران و امریکا بیشترین دلیل این تغییرات را متوجه برجام و اختلافات ترامپ با مردان قبلی در مورد برجام می دانند. گفته می شد تیلرسون با روحیه محافظه کارانه خود، لغو برجام را در سطح بین المللی و در فضایی که متحدین اروپایی را از امریکا می تواند دورتر کند، موافق روند موجود نمی دانست و از این رو هیچ برنامه و روشی را برای این موضوع مناسب نمی دانست. مک مستر هم با تیلرسون موافق بود و از این رو این دو سعی می کردند روی «آن»ترامپِ محتاط و اصولی و کمتر پیش بینی نشده کار کنند و جلوه آنرا بنمایانند.
اما ترامپ این شرایط را موافق روح سرکش خود نمی دید و بالاخره با انتخاب تیم جدید از قفس خود رها شد. اما سوال این است که آیا جان بولتون و مایک پمپئو آخرین مردان پادشاه خواهند بود؟ جواب این سوال را نمی توان در حال حاضر با قطعیت داد. اما می توان گفت ترامپ با روحیه پیش بینی ناپذیر و دائما در حال متغیر خود، پادشاهی نخواهد بود که بتواند در اقلیمی چون ایالات متحده به روال یک سال گذشته حکومت خود را ادامه بدهد. فشارهای داخلی و بین المللی می تواند او را از پا در بیاورد. آخرین مردان پادشاه مانند آنچه در این یک سال اتفاق افتاده، او را ترک خواهند کرد و این داستان همچنان ادامه خواهد داشت.
موضوع این است که مخالفت با برجام و خروج از آن مسئله داخلی امریکا نیست که با تغییر تیم بتوان آنرا تسهیل کرد و براحتی از آن خارج شد. موضوع برجام چیزی فراتر از مهره چینی ها و اختلافات داخلی ترامپ با مردان خود است. چیزی که ترامپ به واقع آن را درک نکرد و چاره را در تغییر مهره ها دید. ولی این افراد جدید نیستند که بتوانند استدلالی جدید برای خروج از برجام پیدا کنند. ترامپ در نهایت خود تصمیم گیرنده اصلی خواهد بود و دیگران تنها می توانند گاهی تندی و زهر تصمیمات او را مانند آنچه در حمله موشکی به سوریه اتفاق افتاد، بکاهند اما برگشت او از تصمیماتش سخت به نظر می رسد. زیرا که او ابتدا تصمیم می گیرد و سپس کمی در مورد آن فکر و اندیشه می کند.
نظر کاربران
فعلا که همین مرد متوهم بهترین دوران اقتصادی را برای آمریکائیان به ارمغان آورده.
نفس منه . کاش رییس جمهورمون بودی . جونمونو فدات میکردیم