آرایش سیاسی جدید در سال ۹۷
روزنامه آرمان نوشت: یرواند آبراهامیان میگوید اگر شما ماشین سیاست را اوراق کنید و همه پیچ مهرههایش را بیرون بریزید یک رکن حیاتی را در مرکز میبینید و آن حزب است. یکی از ویژگیهای مهم جوامع سیاسی توسعه یافته، فعالیت و پویایی احزاب سیاسی است؛ گروههایی در جستوجوی قدرت که کارویژهشان جمعبندی منافع و بیان و ارائه آنها به حکومت و گرفتن پاسخ و سرانجام برطرف کردن نیازهاست.
روزنامه آرمان نوشت: یرواند آبراهامیان میگوید اگر شما ماشین سیاست را اوراق کنید و همه پیچ مهرههایش را بیرون بریزید یک رکن حیاتی را در مرکز میبینید و آن حزب است. یکی از ویژگیهای مهم جوامع سیاسی توسعه یافته، فعالیت و پویایی احزاب سیاسی است؛ گروههایی در جستوجوی قدرت که کارویژهشان جمعبندی منافع و بیان و ارائه آنها به حکومت و گرفتن پاسخ و سرانجام برطرف کردن نیازهاست.
اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران احزاب را به رسمیت شناخته است هرچند بسیاری از متفکران علوم سیاسی و اجتماعی بر این نکته تاکید میکنند که هنوز فضای تحزب به معنای واقعی در کشور ما شکل نگرفته است و شاید بتوان گفت تنها در گرماگرم انتخابات است که فعالیت حزبی در ایران نمودی ضعیف مییابد. این درحالی است که شکلگیری و فعالیت آزادانه احزاب مرحله تکمیلی مراحل انقلاب اسلامی بوده و برای تضمین تداوم و تعادل نظام ضروری است. اما امکان گفتوگوی آزادانه در حوزه عمومی از پیششرطهای اصلی تشکیل نظام حزبی است. در صورت وجود فضای گفتوگوی آزاد است که احزاب میتوانند بر قدرت موثر باشند و در عرصه سیاسی و اجتماعی ایفای نقش کنند. باید گفت اگر فلسفه وجودی حکومت را پاسخ به نیازهای برآمده از درون جامعه و فشارهای بیرون از جامعه در نظر بگیریم، احزاب سیاسی نه موی دماغ حکومت، که یار آن بودند و پل ارتباطی جامعه و حکومت به شمار میروند.
جامعهای درحالگذار
حمیدرضا جلائیپور استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران دراینباره معتقد است: در صحنه سیاسی ایران در چهار دهه گذشته بهطور مرتب انتخابات برگزار میشود و یا پویشهای اجتماعی-سیاسی شکل میگیرد، ولی هنوز آرایش صحنه سیاسی ایران حول احزاب سیاسی فراگیر تمایزیافته، شکل نگرفته است. به بیان دیگر ایران هنوز وارد مرحله دستهبندی با نظام رقابتی حزبی (دو یا سه حزب فراگیر) نشده است. چه بسا اگر روزی چنین شود دیگر جامعه سیاسی ایران وارد مرحله تحکیم دموکراسی شده است. با این همه چنین ضعفی به معنای این نیست که در صحنه سیاسی ایران تمایزیابی سیاسی در معنی تشکلیابی و دستهبندی یا جبههبندی سیاسی و رقابت جدی سیاسی نداریم بلکه در ایران با چند جبهه سیاسی مواجهیم و جامعه سیاسی ایران در حال گذار به دموکراسی است.
آرایش سیاسی جدید
برخی فعالان و اندیشمندان سیاسی دستهبندی اصولگرا و اصلاحطلب را که دیرگاهی است برای اشاره به دو طیف سیاسی متفاوت در ایران به کار میرود، نادرست میدانند و با عنوان کردن اینکه این دوگانه دیگر ابزار تحلیلی مناسبی برای مسائل جامعه ایران نیست، دستهبندیهای جدیدتری ارائه میکنند. محمدمهدی مجاهدی نیز از جمله محققانی است که دستهبندی اصلاحطلب و اصولگرا را مربوط به گذشته میداند و میگوید: از سال ۱۳۹۲ در نیروهای سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان جابهجاییهایی صورت گرفت و آرایش سیاسی جدیدی را شکل داد که نام اصلاحطلب-اصولگرا توضیحدهنده آن نیست و جبههبندی عادیسازان (متشکل از اصلاحطلبان، اعتدالگرایان و اصولگرایان میانهرو) در برابر استثناطلبان (عمدتا متشکل از نیروهای اصولگرای تندرو و انسدادطلبان دیگر) بهتر توضیحدهنده جبههبندی در صحنه سیاسی ایران است.
جبهه وسیع عادیسازان میخواهد دولت بهعنوان یک نظام سیاسی عادی عمل کند. از نظر آنها چهار دهه از پیروزی انقلاب گذشته و میتوان در زمینههایی از شرایط انقلابی گذشت. در برابر جبهه عادیسازان جبهه استثناطلبان قرار دارند. این استثناطلبان میخواهند هژمونی هسته سخت جمهوری اسلامی را بازسازی کنند، نظام سیاسی ایران را یک سامان استثنایی میخواهند که کاتالیزوری برای انقلاب و تحول جهانی تمدن شیعه باشد، عادیسازی در جمهوری اسلامی را برابر با استحاله این نظام و توطئه دشمن میدانند، الگوی حکومتیشان دولتملتهای نرمال در عرف بینالملل نیست و از الگوی حکومت اسلامی پارلمانی دفاع میکنند، شرط کارایی در مسائل داخلی ایران را چارچوب حضور موثر در صحنه منطقهای و جهانی میبینند، دامنه فعالیتشان محدود به انتخابات نیست و سیاست را آخرالزمانی میبینند.
گرایش مردم
جلائیپور از دوگانه «تعاملگرا-تقابلگرا» صحبت به میان میآورد و مینویسد: دوگانه تعاملگرا-تقابلگرا ادامه همان دوگانه اصلاحطلبان-اصولگرایان است ولی در دورهای که ایران با بحران و مساله ناامنی روبهرو است بخشی از اصولگرایان همان سخنان اصلاحطلبان را میزنند و از طرف دیگر بخشی از اصلاحطلبان هم از عمق و سرعت مطالبات توسعه سیاسی کاستهاند و بدینسان دوگانه تعاملگرا-تقابلگرا (یا میانهرو-تندرو) شکل گرفته است و در اینجا جابهجاییهایی رخ داده ولی گسستی با گذشته رخ نداده است. درست است که دوگانه تعاملگرا-تقابلگرا توصیفی است ولی از موضع اصلاحطلبی که از تغییرات تدریجی دفاع میکند و با توجه به شرایط خاص ایران در خاورمیانه لغزنده، امید واقعی و کمهزینه در توفیق همین تعاملگراهاست و پیمایشهای ملی گرایش تغییر کمهزینه را از سوی مردم نشان میدهد. او همچنین از محذوفان در سپهر سیاسی ایران سخن به میان میآورد: در این چهار دهه محذوفان یا دگراندیشان ملی، سکولار، آزادیخواه، چپ، قومی، زنان و کارگران نیروهای غیرمجاز محسوب میشدند و اجازه فعالیت رسمی سیاسی نداشتهاند و همچنان صحنه سیاسی با نیروی محذوف سیاسی روبهروست.
پس از تحولات داخلی مثل دو دهه اصلاحطلبی و خصوصا با فرایندهای جهانیشدن مثل رشد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی (مثل رشد ماهوارهها و رشد شبکههای اجتماعی و پیامرسان) بخشی از نیروهای سیاسی محذوف امکان حضور و تاثیر بر افکار عمومی پیدا کردهاند. همانطور که همه دیدیم در جریان اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ سرنگونیطلبان از ظهور انقلاب ملی ایران سخن گفتند و یا بخشی از نیروهای محذوف خشونتپرهیز از رفراندوم تعیین نوع نظام دفاع کردند.» گفتنی است اگرچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فعالیت احزاب به رسمیت شناخته شده اما ساختار سیاسی نقش و کارویژهای برای احزاب در نظر نگرفته است و سازوکارهای سیاست هم در درون احزاب شکل نمیگیرند.
ارسال نظر