نقد و ارزیابی حیات سیاسی «دولت بهار»
رحیم عبادی - مدرس دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: دولت بهار اصطلاحی است که از مراسم ٢٢ بهمن ٩١ و در آستانه انتخابات سال ٩٢ با عنوان «زندهباد بهار» از سوی احمدینژاد و یارانش برای حضور در صحنه سیاسی و انتخابات مطرح و با امید به ایجاد گفتمان جدید (جریان سوم)! جبهه جدیدی در سپهر سیاسی ایران مطرح شد. بهار شاید غریبترین کلمهای باشد که در دولت دهم از آن رمزگشایی نشد.
رحیم عبادی - مدرس دانشگاه در روزنامه شرق نوشت: دولت بهار اصطلاحی است که از مراسم ٢٢ بهمن ٩١ و در آستانه انتخابات سال ٩٢ با عنوان «زندهباد بهار» از سوی احمدینژاد و یارانش برای حضور در صحنه سیاسی و انتخابات مطرح و با امید به ایجاد گفتمان جدید (جریان سوم)! جبهه جدیدی در سپهر سیاسی ایران مطرح شد. بهار شاید غریبترین کلمهای باشد که در دولت دهم از آن رمزگشایی نشد. به نحوی که عمر این دولت به پایان رسید اما بهار نرسید. اینک با گذشت بیش از شش سال از حیات سیاسی این نحله بهاصطلاح فکری بهویژه با حوادث ماههای پایان سال ٩٦ میتوان ابعاد این تفکر را نقد و ارزیابی کرد و به داوری نشست:
١- گرچه این جریان هویت خود را از اصولگرایان کسب کرده و با تکیه بر قدرت از همه ظرفیت پیدا و پنهان جریان اصولگرایی بهره کافی برده است، اما از ابتدا این جریان تلاش میکرد خود را بهعنوان جریان فکری سوم در کنار دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی مطرح کند غافل از اینکه این جریان فاقد مؤلفه ایجاد یک نحله فکری، اجتماعی و سیاسی بوده است. بررسیها نشان میدهد جریان فکری مذکور در بدبینانهترین رویکرد عنوان جریان انحرافی و در خوشبینانهترین حالت میتوان گفت بنیان یک اندیشه پوپولیستی را راهبری کرده است بنابراین آنچه قابل نقد و ارزیابی است، افکار و اندیشه احمدینژادی در قامت یک جریان پوپولیستی است. مطالعات نشان میدهد که پوپولیسم (Populisme) دارای چند ویژگی کلی و مشترک به شرح زیر است:
الف: جلب پشتیبانی مردم با توسل به وعدههای کلی و مبهم.
ب: پیشبرد اهداف سیاسی، مستقل از نهادها و احزاب با فراخوانی تودههای مردم به اعمال فشار مستقیم بر حکومت.
ج: بزرگداشت و تقدیس مردم با اعتقاد به اینکه هدفهای سیاسی باید به اراده و نیروی مردم و جدا از احزاب یا سازمانهای سیاسی پیش برود.
٢- هشت سال حضور در رأس قوه مجریه و جلب حمایت حداکثری همه ارکان کلیدی نظام او را از اختیارات فراتر از یک رئیسجمهور در مدیریت کشور برخوردار کرده و راه را برای همهگونه تغییرات بر مبنای تفکر (پوپولیستی) بهویژه در زمینههای اقتصادی، سیاسی، بینالمللی و مدیریتی و حتی اخلاقی فراهم کرده و به یکباره همه شاخصهای کلیدی کشور را وارونه کرد. بررسیها و مستندات نشان میدهد تغییرات و با کمال تأسف باید گفت تخریبهای بنیادی در امور اساسی کشور پدید آمده که با توجه به زمینههای اجتماعی آن در داخل و زمینههای سیاسی آن در خارج از کشور، جبران آن بسیار سخت و طولانی یا حتی در برخی از عرصهها قریب به محال است.
٣- با مروری بر پیشینه شکلگیری این بهاصطلاح اندیشه عوامگرایی و بهویژه هشدارهای خبرگان سیاسی و اقتصادی و خیرخواهان کشور و اظهار نگرانیهای علنی و غیرعلنی آنها اصولگرایان مستقر در حاکمیت میتوانستند جلوی این فاجعه عظیم ملی را بگیرند، اما رفتارهای پوپولیستی این جریان سیاسی و تلاش برای جلب نظر و مشارکت نهادهای مؤثر در قدرت، آنها را مسحور خود کرده بهطوریکه توصیه داشتند نامهها و افکار ایشان باید در کتابهای درسی مدارس و دانشگاههای کشور بهعنوان یک منبع آموزشی تدریس شود و امروز همه آنها به نظاره نشسته و سکوت اختیار میکنند غافل از اینکه در آن هشت سال او را معجزه هزاره سوم میدانستند و اندیشه و رفتار او را تقدیس میکردند.
٤- اینک با بازداشت مهرههای اصلی این گروه و تکرار رفتارهای پوپولیستی احمدینژاد برای ماندن و دیدهشدن مهمترین پرسشی که قابل طرح و مداقه است این است که آیا این تفکر و حامیان آنان به پایان حیات سیاسی خود رسیدهاند؟ یا به اشکالی دیگر خود را بازسازی کرده و به فعالیت خود ادامه خواهند داد. به نظر میرسد به دلایل زیر میتوان پیشبینی کرد که دولت بهار به خزان خود نزدیک شده هرچند زمینه بروز و ظهور جریان عوامگرایی در قالبی دیگر با توجه به تجارب جهانی به قوت خود باقی است:
الف؛ ازدستدادن حمایت ارکان نظام که تکیهگاه اصلی او در سالها حضور در عرصه سیاسی و اجرائی بوده است.
ب؛ ازدستدادن پایگاه اجتماعی در میان مردم و آشکارشدن بسیاری از وعدههای پوچ و توخالی او. هرچند شواهد حاکی از دلبستگی بخشی از اقشار محروم جامعه به این جریان است.
ج: ازدستدادن ابزارها و پایگاه رسانهای جریان پوپولیستی که نقش حیاتی برای بقای او داشت. برای مثال، کانال تلگرامی او کمتر از ١٥٠هزار مشترک و بیننده دارد.
٦- اینک تا فرصت باقی است باید دستاندرکاران کلان کشور برای چالشهای پیشآمده برای اداره امور کشور تدابیری اساسی اندیشه کنند. تجربه گذشته نشان داده که روشهای عوامگرایانه و دامنزدن از سوی دستگاههایی همچون صداوسیما جز اتلاف منابع ثمری ندارد و باید بهشدت از آن پرهیز کرد، همچنین بستن فضای مجازی و محدودکردن ارتباطات غیرممکن است و به شکاف میان حاکمیت و مردم دامن زده خواهد شد.
امید است سال ٩٧ سال تدبیر و امید و مدیریت راهبردی برای چالشهای اساسی کشور باشد.
انشاءالله
نظر کاربران
قضاوت را بر عهده مردم بگذارید.واز بهار نهراسید.
دروغگوی بزرگ همه دیگه شناختن یه مردباش احمدی نجات