رسانه میتواند عامل امنیت اجتماعی باشد؟
عصر حاضر دیگر عصر رسانههای جمعی نیست. رسانههای آنلاین در عصر انفجار اطلاعات هدایت جریان آزاد اطلاعات را برعهده دارند. هرشهروند درجامعه جهانی با یکگوشی همراه، دوربیندار و متصل به اینترنت میتواند تاثیرگذار باشد. این روزها دهها شبکه رسانهای در حال از دست دادن مخاطبان خود هستند و به جای آنها شبکههای اجتماعی با قدرت در حال پیشروی در عرصه خبر و اطلاعرسانی هستند.
روزنامه آرمان- احسان اسقایی: عصر حاضر دیگر عصر رسانههای جمعی نیست. رسانههای آنلاین در عصر انفجار اطلاعات هدایت جریان آزاد اطلاعات را برعهده دارند. هرشهروند درجامعه جهانی با یکگوشی همراه، دوربیندار و متصل به اینترنت میتواند تاثیرگذار باشد. این روزها دهها شبکه رسانهای در حال از دست دادن مخاطبان خود هستند و به جای آنها شبکههای اجتماعی با قدرت در حال پیشروی در عرصه خبر و اطلاعرسانی هستند.
سوال این است که در چنین وضعیتی سخن از فیلترینگ تا چهاندازه دقیق و مطلوب است. آیا امکان فیلترینگ از سوی کشورها به بهانه امنیت وجود دارد؟ آیا با توجه به تصمیمگیریهای جهانی مبنی بر گسترش چتر اینترنت، میتوان در مقابل این گسترش ایستاد؟ مهمترین سوالی که در این زمینه به وجود میآید این است که آیا رسانه عامل ناامنی است یا میتواند عامل امنیت سیاسی و اجتماعی باشد؟ چنین رسانههایی عامل امنیت هستند یا نا امنی؟ دهها سوال در این زمینه به وجود آمده است که برای بررسی و پاسخ به آنها «آرمان» با اسماعیل قدیمی کارشناس رسانه و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداخته که در ادامه میخوانید.
در عصر حاضر عدم توجه به عامل انتقال اطلاعات و کوشش در جهت محدود کردن این عوامل چه آسیبهایی را متوجه جوامع میکند؟
وسایل ارتباط جمعی جزو واجبترین و لازمترین ابزارهای مدیریت هر جامعه هستند. زیرا آنها جریان گردش اطلاعات در جامعه را رهبری و مدیریت میکنند. اطلاعات اساس هرنوع تصمیمگیری فردی و جمعی عقلانی در هر جامعهای است. به عبارت بهتر رسانههای ارتباط جمعی کلیدیترین و اصلیترین حوزه فعالیتهای اجتماعی هستند. بدون وسایل ارتباط جمعی هیچ رفتار و فعالیتی در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، معنا ندارد. بنابراین وسایل ارتباط جمعی مدیریت جریان اطلاعات را در هرجامعه در بالاترین و پایینترین سطوح انجام میدهند زیرا هرگونه حرکت، تلاش و مساعی جمعی نیازمند اطلاعات است. به قول هابرمارس؛ اطلاعات اکسیژن دموکراسی و حیات اجتماعی است در نتیجه جریان اطلاعات باید کامل، روزآمد و دقیقترین نوع اطلاعات باشد. بیشترین سرمایهگذاری در هر جامعهای باید در وسایل ارتباط جمعی صورت بگیرد. تا با استفاده از ابزارهای مختلف اطلاعات لازم به تصمیمسازان و مردم عادی منتقل شود. امروز بر روی تولید، غنیسازی، انتقال اطلاعات در کشورهای پیشرو سرمایهگذاری میشود. جهانامروز جهان اطلاعات و به عبارت بهتر عصر اطلاعات است. درجامعه اطلاعاتی تمام تصمیمگیریهای فردی و جمعی مبتنی براطلاعات است. در نتیجه بدون داشتن اطلاعات نمیتوان در هیچ زمینهای تصمیم درست گرفت و یا حتی برنامهریزی کرد. بدون در نظرگرفتن جریان اطلاعات نمیتوان به رفتاری دست زد که در جهان امروز مزیت رقابتی برای ما ایجاد شود. امروز تمامی کشورها در مسیر رقابت در تلاشاند. که نه تنها توسعه را در کشور خود ایجاد کنند، بلکه در سطح جهانی به تولید بپردازند. در چنین فضایی، چگونه برخی از فیلترینگ سخن میگویند و چگونه میتوان تولیدکنندههای محتوا را نادیده گرفت؟ بهطور طبیعی تمام سیاستهای ما باید نسبت به وسایل ارتباط جمعی و فناوری اطلاعات، سیاستهای اثباتی باشد.
چه رابطهای بین تولید ثروت و رسانههای ارتباط جمعی وجود دارد که بر سیاستهای ایجابی در مورد استفاده از رسانههای ارتباط جمعی تاکید میشود؟
اگر از سیاستهای سلبی در فناوری اطلاعرسانی استفاده کنیم، از جهان پیرامون عقبخواهیم افتاد. امروز کشورهایی در مسیر پیشرفت قرار دارند که صنعت اول آنها صنعت فناوری اطلاعات است. زیرا تولید اطلاعات و توزیع آن باعث آگاهی مردم و ایجاد رقابت برای تولید بهتر میشود. در آمریکا شرکتهای موفق شرکتهای جدید و نوظهور هستند. افرادی در راس این شرکتها قرار دارند که از فرصت فناوری اطلاعات استفاده کردند. مدیران ماکروسافت، فیسبوک و دهها شرکت فناوری اطلاعات در راس ثروتمندترین مردم جهان قرار دارند. بسیاری از شرکتهای آمریکایی و اروپایی درآمدی برابر با چند برابر کشورهای درحال توسعه دارند. این دستاورد مدیون سوار شدن بر موج توسعه ارتباطات و اطلاعات است.
آیا محدودیتها در مقابل بهره اقتصادی از سیستم فناوری ارتباطات کارآمد است؟
هیچکدام از این شرکتها در قوانین و مقررات خود سخنی از فیلترینگ نمیگویند. زمانی که صحبت از فیلترینگ به میان میآید بیاعتمادی و ضعف و کاستیهای خود را به رخ دنیا میکشیم. باید از اینگونه بحثها دست برداشت و اگر بخواهیم به دستاوردهایی در امور مختلف دست یابیم، باید مدیریت عقلانی درست و فنی و رقابتی در وسایل ارتباط جمعی به وجود آوریم. اگر به دنبال توسعه هستیم باید از اینگونه ابزارها بهتر استفاده کرد و نفوذ رسانهها را در اعماق جامعه افزایش داد. این مورد مجموعهای از نوآوریها را به دنبال خواهد داشت.
امروز در برخی از کشورها سخن از لزوم ایجاد محدودیت و حتی فیلترینگ به میان میآید، چون امنیت در یک جامعه تحت تاثیر رسانههای آزاد قرار میگیرد. در ایران برخی تلگرام را عامل به خشونت کشیده شدن اعتراضات بحق مردم در سال گذشته میدانند و به این بهانه برای آسیب نرسیدن به امنیت، قصد فیلترینگ آن را دارند. رابطه امنیت و رسانه چگونه رابطهای است؟
باید به این موضوع ریشهای و زیربناییتر توجه کرد. امروز مفهوم امنیت در دنیا تغییر ماهیت داده است عناصر تشکیل دهنده امنیت در جهان تغییر کرده است. امروز امنیت حول حقوق شهروندی تعریف میشود، نه فیلترینگ. امنیت به معنای ایجاد امکانات و زمینهها برای رشد افراد، گروهها، شرکتها و موسسات معنی میشود. امروز تمام شرکتها و پستهای امنیتی بهگونهای طراحی میشوند که به جامعه، افراد و سازمانها یاری رسانند تا در یک فضای رقابتی با جهان، به توسعه جامعه کمک کنند. با این تعریف از امنیت میتوان بین رسانه و مقوله امنیت رابطه برقرار کرد. با این تعریف اگر در وسایل ارتباط جمعی تولید هوشمندانه، دقیق و مبتنی براطلاعات سودمند نباشد، مسلما این جریان اطلاعات باعث ناامنی در جامعه خواهد شد. زمانی که مردم از موقعیت و جایگاه و وضعیت خودآگاه نباشند جامعه دچار خطر میشود. سیستمهای امنیتی میتوانند این ابزارها را مدیریت کرده و با استفاده از فناوریها و نرمافزارها و سختافزارهای مختلف محتواها را به سود همه مردم و نه تنها به سود بخشی از جامعه، کنترل کنند. اگر امنیت درجامعهای تعریف عمومی به خود بگیرد مسلما مردم به سیستم اعتماد کرده و خودشان به عناصر امنیتی تبدیل خواهند شد و به تعبیر امام(ره) مردم به سربازان گمنام امام زمان تبدیل میشوند. زمانی که مردم احساس امنیت کنند. فرصتهای فراوانی در اختیار آنها قرار گرفته تا به وسیله آن رشد کنند آنگاه همین مردم به مدافع امنیت درجامعه تبدیل خواهند شد. به بیان دیگر باید تعریفی دموکراتیک از رابطه موجود بین رسانه و امنیت داشته باشیم. از سوی دیگر تعریف امنیت را هم باید دموکراتیک کرد. امنیت را باید حق شهروندان دانست تا آزادانه تولید خدمات وکالا کرده و آزادانه به داد و ستد آن بپردازند.
در این صورت شاهد همافزایی در فعالیتهای مردم خواهیم بود. و نیروهایی اجتماعی در این جامعه رشد یافته و توسعه پیدا میکنند. در این مرحله شاهد همافزایی خواهیم بود. مردم در چنین جامعه باز و آزادی یکدیگر را آگاه کرده و خود آنها به حافظان امنیت جامعه تبدیل خواهند شد. بهترین نوع امنیت در این موضوع این است که در مورد وسایل ارتباط جمعی زمینه اعتماد مردم را جلب کنیم تا مردم احساس رضایت کنند. در چین شرایطی امنیت حفظ خواهد شد زیرا خود همین مردم در مقابل هرگونه تهدیدی خواهند ایستاد. در غیر این صورت بخش محدودی از جامعه به حافظان امنیت تبدیل خواهند شد. امروز وسایل ارتباط جمعی بهگونهای است که به آسانی نمیتوان متوسل به فیلترینگ شد. امروز اگر تلگرام بسته شود در ظرف کمترین زمان، شبکه دیگری ظهور خواهد کرد و حتی اگر مخابرات را هم محدود کنیم مردم از طریق ماهواره با جهان ارتباط پیدا میکنند. وسایل ارتباط جمعی بهاندازهای متنوع است که این موضوع براساس خواست برخی چندان آسان، قابل محدود کردن و محدود شدن نیست.
در حالی که بر امنیت مردم محور تاکید میشود برخی چنین نگاهی ندارند؛ در شرایطی که این تفاوت وجود دارد و فیلترینگ هم راه حل مناسبی نیست، چگونه باید تصمیم گرفت؟
اگر چنین فرضی را در نظر بگیریم که بیاعتمادی وجود دارد، که کم و بیش قابل پذیرش هم هست، در این صورت باید به این تفاوت نگاه به عنوان یک مشکل ارتباطی و سیاسی نگاه کرد. راه حل عبور از بحران فیلترینگ نیست. زیرا در طول دورانهای مختلف فیلترینگ به عمیقتر شدن مشکلات و شکاف بین مردم و دولت میانجامد. زیرا فیلترینگ بیاعتمادی را افزایش میدهد. در هر کشوری بیاعتمادی وجود داشته باشد دشمنان آن کشور که بسیاری آشکار و پنهان هستند از آن به آسانی سوءاستفاده میکنند. در خاطر داشته باشیم درگذشته که در کشورهای مختلف شورش میشد، تلگرام وجود نداشت و از طریق شایعه و انتقال اخبار دهان به دهان اتفاق میافتاد که بسیار خطرناکتر هم ممکن بود اتفاق بیفتد. در انقلاب مشروطه که تلگرامی وجود نداشت نهایت وسیلهای که در آن زمان وجود داشت، تلگراف بود؛ ابزار کندی که به سختی اخبار را بین مردم رواج میداد. در انقلاب اسلامی وسایل ارتباطی رژیم پهلوی جزو چهارمین و یا پنجمین وسایل ارتباط جمعی جهان بود اما اعلامیه و نوار کاستهای سخنرانی امام(ره) رژیم شاه را ساقط کرد. در نتیجه، در جهان ارتباطات ابزار تعیین کننده نیست و در این فضا اعتماد و بیاعتمادی مطرح میشود. تولید اعتماد یعنی، تولید ارتباط. بهترین ابزار برای مقابله در چنین فضایی، توسعه جریان اعتمادسازی و پخش برنامههای صادقانه است. امروز هرکاربر وسایل ارتباط جمعی باید مدافع میراث حکمرانی انقلاب اسلامی باشد. اطلاعات درست، مستند و روزآمد، در مدت کوتاهی باعث تعمیق اعتماد خواهد شد. زمانی که این اعتماد به وجود آید زمینه برای حفظ امنیت به وجود خواهد آمد. تمام این موارد مستندات تاریخی دارد. اگر توسعه در ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و کشورهای دیگر را ببینیم به این نتیجه خواهیم رسید که این کشورها مدتی پیش جزء کشورهای عقب مانده بودند اما با استفاده از انتشار اطلاعات توانستند به توسعه دست یابند. امروز وسایل ارتباط جمعی در ژاپن همچنان بهترین و قابل اعتمادترین ابزار در این کشور هستند. این روزها در ژاپن از تیراژهای ۷۰ تا ۸۰ میلیونی روزنامهها سخن گفته میشود. همین ابزارها و اعتمادسازی به وسیله این ابزارهاست که باعث توسعه شده است. جریان اطلاع رسانی درست راه حل عبور از بحرانها و شکافهای مختلف در جامعه است.
درچنین شرایطی رسانهها چه نقشی دارند؟ آیا رسانهای که مخاطبان خود را از دست داده، میتواند دوباره به جایگاه اولیه خود بازگردد؟
پاسخ مثبت است. اگر رسانهای جمعی و موثر، همین لحظه تصمیم بگیرد که در یک جریان اطلاعات مستند، روزآمد و سودمند مشارکت آمیز، متقابل و متعامل با مردم و گروههای که با آنها زاویه دارد و بین آنها بیاعتمادی حاکم شده، وارد شود، بازگشت مخاطبان نه تنها امکانپذیر که آسان خواهد بود. رسانه در برنامهای استراتژیک باید فرصتها و تهدیدهای بیرونی خود را دیده و ضعفهای درونی را هم در نظر بگیرد. در این صورت این رسانه در مسیر اصلاح قرار خواهد گرفت. مگر امکان دارد بین مردم و دولتها شکاف وجود داشته باشد و از طریق مدیریت اطلاعات، مدیریت سیاسی و از طریق روابط دموکراتیک و اعتمادسازی این مشکلات رفع نشود؟ مردم همچنان آمادگی دارند در جریان اطلاعات اعتمادآمیز، روزآمد و سودمند قرار بگیرند و برنامهای را مشاهده کنند که به آن اعتماد دارند. منتها برای بهبود جایگاه رسانه، باید نظامی جامع ایجاد شود که نیازمند سیاستگذاری، برنامهریزی و درک درست شرایط دنیا و توجه به الزامات روابط دموکراتیک است.
یکی از مشکلات شبکههای مجازی این است که اخبار آنها توام با اطلاعات صحیح و دروغ است. آیا امکان پیرایش اخبار وجود دارد؟
در حال حاضر در بسیاری از کشورها مطبوعات روشن و مستقل، به دیگران تهمت نمیزنند، زیرا دادگاههای مطبوعاتی چنان جریمههایی به کار میبندند که کسی جرات نمیکند، تهمت بزند. در نتیجه باید با ابزار قانونی جلوی تشویش اطلاعات را گرفت نه اینکه کل وسیله ارتباط جمعی را به بهانه اطلاعات کذب از میان برداشت و به فیلتر متوسل شد. پیام رسانها حق مردم هستند. جامعه پیچیده شده و گسترش پیدا کرده است. اگر به فیلتر متوسل شویم یک وسیله اجتماعی را از بین برده و بخشی از مناسبات اجتماعی را تاریک کردهایم و بهخاطر همین تاریکیهاست که فساد به وجود میآید. وسایل ارتباط جمعی در جهان تجربیات خوبی را به ما منتقل کرده و آن تجربه این است که مبارزه با فساد بدون رسانه امکانپذیر نیست و فساد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بدون رانت در حوزههای اطلاعاتی به وجود نمیآید. پس اگر مدیریت رسانهها را در دستور کار داشته باشیم. مبارزه با فساد آسانتر خواهد بود.
ارسال نظر