گفتوگو با وزیر اطلاعات دولت اصلاحات
سرنوشت همه جریانهای سیاسی «اصلاحطلبی» است
استراتژی اصلاح طلبان برای دوران پساروحانی چیست؟ حسن روحانی چه نقشی در آینده جریان اصلاحات بازی خواهدکرد؟ آیا دولت روحانی در حال زمینه سازی برای روی کار آمدن یک دولت اصلاح طلب در سال ۱۴۰۰ است؟ مهم ترین چالش ها و فرصت های جریان اصلاحات و دولت آقای روحانی در آینده چه خواهدبود؟
سالنامه آرمان امروز - احسان انصاری: استراتژی اصلاح طلبان برای دوران پساروحانی چیست؟ حسن روحانی چه نقشی در آینده جریان اصلاحات بازی خواهدکرد؟ آیا دولت روحانی در حال زمینه سازی برای روی کار آمدن یک دولت اصلاح طلب در سال ۱۴۰۰ است؟ مهم ترین چالش ها و فرصت های جریان اصلاحات و دولت آقای روحانی در آینده چه خواهدبود؟ به همین دلیل و برای پاسخ به این سوالات با حجت الاسلام علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقلیت های قومی و مذهبی گفت و گو کردیم که در ادامه متن آن را از نظر می گذرانید.
چرا جریان اصلاحات از سال 92 به بعد از جنبه های تئوریک فاصله گرفته و روز به روز به قدرت نزدیک تر شد؟ شما با اصطلاح اصلاح طلب حکومتی که برخی عنوان می کنند موافق هستید؟
مفهوم اصلاح طلبی دارای تعریف و ویژگی های مشخصی است. جریان اصلاحات هیچ گاه نمی تواند از مردم فاصله بگیرد و نسبت به منافع ملت بی تفاوت باشد. به همین دلیل نیز من معتقد نیستم جریان اصلاحات به بن بست رسیده، شکست خورده و یا سرش به سنگ خورده باشد. پروژه شکست اصلاحات استراتژی رقیب است. مبانی و مفاهیم اصلاح طلبی به شکلی نیست که به بن بست برسد. جریان اصلاحات یک جریان پویا، خلاق و سیال است که همواره در تنگناها راه خود را پیدا کرده و به مسیر صحیح و منطقی خود ادامه داده است. اصلاح طلبی یعنی این که حتی اگر فردی خارج از کشور هم زندگی می کند به فکر مردم و کشور باشد. اصلاح طلب واقعی هیچ وقت نمی تواند نسبت به مردمش بی تفاوت باشد. برخی از اصلاح طلبان بیرون از گود نشسته اند و صحبت هایی را مطرح می کنند که جای سوال و تردید دارد. این در حالی است که اصلاح طلب واقعی در وسط میدان و در کنار مردم است و حتی از مجازات و زندان رفتن نیز ابایی ندارند.
شما این مسئله را می پذیرید که رویکردی که جریان اصلاحات در پیش گرفته با مبانی اولیه خود فاصله گرفته است؟
اصلاح طلبان باید ظرفیت و سعه صدر خود را بالا ببرند و نشان دهند عقلانیت نهفته در گفتمان اصلاحات، اجازه تصمیم عجولانه و حرکت غیرمنطقی را به هیچ کس نمی دهد. این وضعیت در گذشته در جریان اصولگرایی وجود داشت. برخی از اصولگرایان احمدی نژاد را قبول نداشتند اما از او حمایت کردند و تمام ابزارها و امکانات خود را در اختیار وی قرار دادند. این در حالی بود که برخی مانند آیت الله هاشمی و آقای ناطق نوری از همان روز نخست موضع خود را نسبت به احمدی نژاد نشان دادند و عنوان کردند که حضور احمدی نژاد در راس قوه مجریه در نهایت به ضرر کشور خواهدبود.
با این وجود بسیاری سخنان آیت الله هاشمی را جدی نگرفتند و به صورت تمام قد از احمدی نژاد حمایت کردند تا جایی که احمدی نژاد به خودش اجازه داد خود را نماینده امام زمان (عج) معرفی کند و کسی هم جلویش را نگرفت. در شرایط کنونی نیز اصولگرایان تاوان اشتباه خود را می پردازند و مردم نسبت به آن ها بی اعتماد شده اند. این بی اعتمادی به وضوح در انتخابات اخیر مشهود بوده است. به همین دلیل اصلاح طلبان باید مراقب باشند که با رفتارها و گفتارهای عجولانه اشتباه اصولگرایان را تکرار نکنند. البته اصلاح طلبان نیز در برخی مسائل اشتباهاتی داشته اند و نمی توان این مسئله را انکار کرد.
منظور شما از اشتباه اصلاح طلبان چیست؟
اصلاح طلبان گمان می کردند به دلیل این که بیشتر نمایندگان مجلس اصلاح طلب هستند می تواند عارف را رییس مجلس کنند و لاریجانی را کنار بگذارند. با این وجود خبر نداشتند که باطن و ظاهر انسان ها با هم متفاوت است. این در حالی است که آنچه در واقعیت رخ داد رنگ عوض کردن برخی از افرادی بود که در لیست امید قرار داشتند. این افراد پس از آن که وارد مجلس شدند از اصلاح طلبان فاصله گرفتند و راه دیگری در پیش گرفتند. با این وجود پس از عدم موفقیت آقای عارف برای رسیدن به ریاست مجلس و پیروزی آقای لاریجانی، اصلاح طلبان عنوان کردند که این قضیه با دخالت دولت صورت گرفته که به هیچ عنوان صحت نداشت و دولت هیچ نقشی در این مسئله نداشت.
واقعا دولت روحانی دخالتی نداشت؟
بنده و آقای انصاری می دانستیم که دولت هیچ دخالتی نداشت؛ حتی اگر هم صحبتی می شد مجلس قبول نمی کرد. اصلاح طلبان نفوذ لاریجانی را دست کم گرفته بودند و نمی دانستند که نفوذ و قدرت لاریجانی صد نفر را به دویست نفر خواهد رساند.
به نظر شما رییس جمهوری بعدی ایران یک اصلاح طلب خواهدبود؟
صد در صد یک اصلاح طلب رییس جمهوری آینده ایران خواهدشد. بنده همان طور که ریاست جمهوری آقای روحانی را پیش بینی کردم الان هم عنوان می کنم که یک اصلاح طلب رییس جمهوری آینده ایران خواهدبود. دولت آقای روحانی نشان داد که می تواند در شرایط مختلف بهترین تصمیم را برای جامعه اتخاذ کند. این مسئله به خصوص درباره فضای مجازی و اصرار دولت بر آزادی و بقای فضای مجزای وجود داشت. بدون شک اولویت اول جریان اصلاحات حمایت از یک گزینه صد در صد اصلاح طلب خواهدبود. با این وجود در دنیا سیاست باید همه چیز را در نظر گرفت و به همین دلیل اگر گزینه های اصلی جریان اصلاحات رد صلاحیت شوند اصلاح طلبان تصمیم دیگری خواهندرفت و احتمال حمایت از یک چهره معتدل اصولگرا نیز وجود خواهدداشت.
به نظر شما اگر دوباره این اتفاق رخ بدهد نوعی بازگشت به عقب صورت نگرفته و احتمال ریزش در بدنه جریان اصلاحات وجود نخواهدداشت؟
خیر. یک اصلاح طلب واقعی در همه شرایط باید روی جامعه تاثیرگذار باشد و ایستادگی کند. برخی در فضای رسانه ای کشور عنوان می کنند که اصلاح طلبان برای انتخابات سال 1400 باید از بین دو گزینه عارف و جهانگیری، یکی را انتخاب کنند. در ابتدا باید عنوان کنم که هر دوی این افراد از دوستان من هستند اما به نظر من جهانگیری بهترین گزینه برای دوران پساروحانی است. بنده در سال 84 هم به اصلاح طلبان پیشنهاد دادم تا بعد از رییس دولت اصلاحات روی آقای جهانگیری اجماع کنند. با این وجود اصلاح طلبان رویکرد دیگری رد پیش گرفتند که به نتیجه مطلوب نیز نرسید.
آیا شرایط کشور به شکلی پیش رفت که اصولگرایان موفق شدند از آب گل آلود اعتراضات برای آینده خود ماهی بگیرند؟
البته اصولگرایان با این اعتراضات همراهی نکردند، بلکه حتی در برخی مقاطع، دست به افشاگری نیز زدند. همه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شکست نخورده اند و نمی توان کل جریان اصولگرایی را جریان شکست خورده در انتخابات نامید. منظور بنده از شکست خوردگان انتخاباتی بخش رادیکال و افراطی جریان اصولگرایی است که جریان اصیل را به گروگان گرفته اند. این در حالی است که اصولگرایان اصیل و واقعی برعلیه پشت پرده این اعتراضات، دست به افشاگری زدند. به عنوان مثال آقای باهنر به ریشه ها و زمینه های شکل گیری این اعتراضات اشاره و منشا آن را تریبون های رسمی اعلام کرد.
افراطیون با مشاهده انتقادات زیادی که به دولت آقای روحانی وارد می شد به این نتیجه رسیده بودند که با تکیه به این انتقادات و برخی نارضایتی ها می توانند بخش هایی از جامعه را به خیابان ها بکشانند تا به واسطه آن دولت را ساقط کنند. با این وجود دولت آقای روحانی با هوشمندی، از این تهدید برای خود، فرصت ساخت و تلاش کرد گستره و نفوذ خود را در جامعه افزایش داده و نزدیک تر با بدنه اجتماعی حامی خود، حرکت کند.
شما هم با این دیدگاه موافقید که برخی تریبون داران به این مساله دامن زدند؟
بله. بدون شک این اتفاق رخ داده است. متاسفانه برخی تریبون داران در این زمینه نقش داشتند که این نقش، انکارناپذیر است. از سوی دیگر من معتقدم جریان احمدی نژاد نیز نقش مهمی در این قضیه داشت و با حرمت شکنی هایی که انجام داد زمینه ساز اعتراضات و آشوب های اخیر بود. به نظر من احمدی نژاد، به هیچ جریان رسمی سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب اعتقادی ندارد. احمدی نژاد در گذشته نیز بارها دست به ساختارشکنی زده بود. با این وجود این وضعیت در شرایط کنونی تشدید شده و وی از رویکرد ساختارشکنی به عنوان یک ابزار استفاده می کند.
تفکر احمدی نژادی به دنبال مدیریت جریان رادیکال اصولگرایی علیه دولت آقای روحانی بود. این در حالی بود که جریان رادیکال اصولگرایی نیز تمایل داشت بدون این که هیچ هزینه ای پرداخت کند، احمدی نژاد را در مقابل دولت قرار دهد و از نتایج درگیری احتمالی و به چالش کشیدن دولت، با اهداف خاص خود، استفاده کند. در نتیجه جریان رادیکال اصولگرایی و احمدی نژاد هر دو برای مقابله با دولت آقای روحانی نگاه ابزاری به یکدیگر داشتند.
آیا انتظارات مردم و اعتراض کنندگان نسبت به دولت آقای روحانی واقعی است و با توانایی های دولت همخوانی دارد؟
انتظارات و مطالبات از هر دولتی، همواره یک میزان حداقلی، یا حدی منطقی و سوم یک حد غیرمنطقی و غیرقابل تحقق است. متاسفانه همه جریان های سیاسی، به خصوص جریان های شکست خورده، در دوران انتخابات تلاش می کنند با بالابردن انتظارات مردم از دولت ها به انتظارات غیرواقعی و غیرقابل وصول، دامن بزنند. این در حالی است که تریبون های رسمی اعم از تریبون های رسمی حکومتی صدا و سیما نیز به شکل های مختلف به این مسئله و انتظار غیرمنطقی دامن می زنند و انتظارات مردم را از وضعیت منطقی به وضعیت غیرقابل وصول تبدیل می کنند. به همین دلیل شرایطی در جامعه ایجاد می شود
که مردم از دولت انتظار معجزه دارند و انتظار دارند دولت در طول چهار سال و حتی کمتر، ریشه بیکاری، تورم، بحران مسکن و آسیب های اجتماعی و بسیاری دیگر از مشکلات اقتصادی و اجتماعی مثل ریزگردها، محیط زیست، آلودگی هوا، ترافیک و فقر را به طور مطلق، از بین ببرد و جامعه ای آرمانی و ایده آل، به مردم تحویل دهد. از سوی دیگر اغلب سازمان ها و ارگان های حکومتی از طرفی، سطح انتظارات مردم را با توجه به امکانات و توانایی های خود هماهنگ می کنند، اما زمانی که نوبت به دولت می رسد از دولت انتظار معجزه دارند که یک شبه همه مشکلات کشور را حل کند.
به همین دلیل مردم باید انتظارات خود را زا دولت به صورت منطقی تنظیم کنند و از دامن زدن به انتظارات غیرواقعی و غیرقابل وصول، خودداری کنند. جریان های سیاسی اعم از اصولگرا و حتی بخشی از جریان اصلاح طلبی نیز انتظارات مردم از دولت را افزایش می دهند و به مطالبه گری غیرواقعی و شعاری می پردازند. متاسفانه برخی ارکان های حاکمیتی نیز این وضعیت را تشدید می کنند و تلاش می کنند دولت را در «سییل» مطالعه محوری مردم و جریان های سیاسی قرار بدهند
مطالبات از دولت های پس از انقلاب اسلامی به اندازه ای غیرواقعی بوده که احمدی نژاد تصمیم گرفت برای اقناع افکار عمومی به مردم یارانه و پول توجیبی بدهد و بدعت نامناسب و غیرعلمی در مدیریت کشور به وجود بیاورد. بنده اساسا با پرداخت یارانه به تمامی اقشار و مردم مخالف هستم و معتقدم تنها باید به افرادی یارانه پرداخت شود که نیازمند واقعی و ناتوان از فعالیت و کار باشند و البته نظر بسیاری از اقتصاددانان نیز همین است. با این وجود به نظر می رسد این اشتباه و خطای اقتصادی و پوپولیستی که در دولت احمدی نژاد رخ داد ممکن است امروز در زمینه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیز به شکل دیگری بروز کند.
افزایش انتظارات مردم از دولت و فشارهای زیاد سبب می شود که دولت برای پاسخگویی به این انتظارات، متوسل به هر اقدامی به هر قیمتی شود که رویکرد صحیحی در مدیریت علمی و منطقی و حرفه ای کشور نیست و زیان های بلندمدت و غیرقابل جبرانی به اقتصاد کشور تحمیل کرده و همچنین، بالابردن مطالبات مردم، سبب امنیتی شدن وضعیت کشور می شود که این مسئله به صورت طبیعی با واکنش حاکمیت سیاسی مواجه خواهدشد. امنیت مردم و تمامیت ارضی، دو مسئله و فاکتور مهم در اداره یک کشور است که به هیچ عنوان قابل مذاکره و مجادله و چشم پوشی نیست و برای هر کشوری اهمیت حیاتی دارد.
و بیشترین فایده این دو فاکتور، به خود مردم باز می گردد. بدون شک حاکمیت سیاسی این حق را برای خود قائل است که در مقابل مخدوش کردن امنیت مردم و کشور وارد صحنه شود و مانند هر کشور دیگر، با برهم زنندگان امنیت جامعه برخورد کند. این وظیفه و حق هر حاکمیت و دولتی است که از امنیت مردم و امنیت دولت و نظام سیاسی حاکم و مستقر، در مقابل ساختارشکنان، دفاع کند. البته بنده با هر نوع سرکوب و واکنش تند و خشن با چنین افراد و معترضانی موافق نیستم و معتقدم نظام سیاسی تا آن جا که امکان دارد باید با سعه صدر، عاقبت اندیشی و عقلانیت و انعطاف در این زمینه رفتار کند.
در ناآرامی های اخیر برخی علیه دین و نظام جمهوری اسلامی شعار می دادند که همگی غیرمنطقی، غیرمدنی و محکوم است و به طور طبیعی واکنش سیستم سیاسی و حکومتی را با خود به دنبال خواهدداشت. در نتیجه نظام سیاسی چاره ای جز برخورد با این تحرکات که از سوی عده ای معدود انجام شد، ندارد. نظام جمهوری اسلامی به هیچ گروه زیاده خواه که دارای مطالبان غیرواقعی و غیرقابل وصول و غیرمنطقی است، به طور طبیعی باج نخواهدداد.
انتظارات از دولت و حاکمیت سیاسی باید منطقی و قابل وصول باشد. البته این مسئله مهم را نیز باید بپذیریم که برخی از نهادهای حاکمیتی در بالا بردن انتظارات مردم از دولت نقش داشته اند.
مردم حق دارند که مطالبات خود را به صورت مسالمت آمیز و قانونی اعلام کنند و یا نمایندگان مردم در مجلس، مطالبات مردم را پیگیری کنند و لازم است در این جا تاکید کنم هر جا مجلس قوی، مطالبه گر، منتقد و مستقل باشد، از هرگونه ناآرامی های اجتماعی و اعتراضات غیرمنطقی، جلوگیری شده و مردم این حق را به نمایندگان خود واگذار می کنند که از حق آن ها دفاع کنند. لذا حق مردم است که نمایندگان واقعی خود را روانه مجلس کنند و شورای نگهبان و وزارت کشور و وزارت اطلاعات همواره باید از انتخابات سالم و آزاد، دفاع و حمایت کنند تا شاهد مجلس قوی و مطالبه گر باشیم و نتیجه آن، پیشگیری از التهابات و آشوب های خیابانی و اجتماعی خواهدبود.
در همین زمینه به نظر من، شورای نگهبان متاسفانه در بسیاری از انتخابات، به رویکرد رد گسترده نامزدهای انتخاباتی دست زده است. این در حالی است که این رویکرد، در انتخاب مردم تاثیر مستقیم می گذارد و متاسفانه گستره انتخاب مردم را محدود می کند و یا به حداقل می رساند و به اعتقاد من در کلان بحث، چنین رویکردی، به زیان نظام جمهوری اسلامی و همه مردم است. در حالی که شرایط باید به شکلی باشد که برای مثال، مردم کردستان، سیستان و بلوچستان، لرستان و بقیه قومیت های کشور احساس کنند
که نمایندگان شجاع و متعهد در مجلس حضور دارند که از حقوق آن ها نیز بدون ترس و لکنت زبان، دفاع می کنند و مطالبات آن ها را به بهترین شکل ممکن، نمایندگی می کنند و بدون شک اگر این اتفاق رخ بدهد و این اعتماد میان مردم و حکومت کامل شود و در کنار آن در سایر بخش ها هم این اعتماد ایجاد شود و رسانه های ملی هم نقش رسانه ای بی طرف و ملی به معنای واقعی را ایفا کنند، قطعا دیگر، شاهد مراجعه مردم به رادیو و تلویزیون های بیگانه، برای دریافت اطلاعات و اخبار نخواهیم بود و رسانه های مستقل و داخلی مرجع دریافت خبرها قرار خواهدگرفت.
زیرا یکی از نگرانی های بخشی هایی از حاکمیت، به خصوص در حوادث اخیر و اعتراضات، رسانه های خارجی و شبکه های مجزای بود و هست. اگر فرض کنیم، این نگرانی درست و دقیق است، با فیلتر این رسانه ها نگرانی و مشکل، مرتفع نمی شود، بلکه با اصلاح ساختار و خروج رسانه های داخلی از بی طرفی، و رفتن به سوی اطلاع رسانی حرفه ای و مستقل، باید انتظار داشته باشیم که مردم، اخبار را به جای رسانه های خارجی و بیگانه از رسانه ملی و داخلی دریافت کنند.
نظر کاربران
نه اصلاحي وجود داره نه اصلاح پذيري نه ارادي براي اصلاح ....!!!!
همه مطالبو تا اخر نخوندم ..ولی اقای یونسی مواطب باش چشم نخوری به نظرم تو هم یک ورشکسته سیاسی که خودتو در جبهه اصلاح طلبی قرار دادی..
دوران وزارت تو بیاد همه هست.و معرکه بی مدعی و اعاز چیدمانهایی سلیقه ای که به امروز ختم شد.و شم اقازادگی بیرون نشینان.
و اصلاح طلبان همون تندرو هایی دیروز بودن که بردشون سوخت و رنگی جدید زدن و نسبت اصلاح طلبی به اصول گرا پدر خوانده بودن است.
زرشک