سرباز فداکار مریوانی: با من سلفی گرفتند و رفتند!
روزنامه شرق نوشت: مثل همه موجهای داغ خبری، وقتی خبرش منتشر شد، مسئولان و رسانهها برای رسیدن به او با هم مسابقه گذاشته بودند. حالا یک سال و سه ماه پس از حادثه، خودش میگوید: «آمدند با من سلفی گرفتند و قول و وعده دادند؛ اما کسی برایم کاری نکرد». این گفتههای محمد باختر است؛ مرد جوانی که آذر سال گذشته حین نگهبانی در پادگان عجبشیر برای نجات سگی که لای سیمخاردارها گیر افتاده بود، اقدام کرد. سگ را نجات داد؛ اما پای راستش را به دلیل انفجار مین از دست داد.
روزنامه شرق نوشت: مثل همه موجهای داغ خبری، وقتی خبرش منتشر شد، مسئولان و رسانهها برای رسیدن به او با هم مسابقه گذاشته بودند. حالا یک سال و سه ماه پس از حادثه، خودش میگوید: «آمدند با من سلفی گرفتند و قول و وعده دادند؛ اما کسی برایم کاری نکرد». این گفتههای محمد باختر است؛ مرد جوانی که آذر سال گذشته حین نگهبانی در پادگان عجبشیر برای نجات سگی که لای سیمخاردارها گیر افتاده بود، اقدام کرد. سگ را نجات داد؛ اما پای راستش را به دلیل انفجار مین از دست داد.
پس از حادثه، محمد در بیمارستانی در تبریز بستری شد؛ همان جایی که عکسهایش به رسانهها رسید و خیلیها برای قدردانی از او راهی آنجا شدند و وعدههای امیدبخشی دادند؛ اما در ماههای پس از حادثه، محمد در فاصله میان شهرهای مریوان و سنندج در رفتوآمد برای مداوای پای آسیبدیده و ساخت پروتز پای مصنوعیاش بود؛ فرایندی که به گفته خودش، هزینههای مالی زیادی داشت و دارد.
روز گذشته محمد باختر درباره روز حادثه و روزهای پس از آن و سرانجام وعدههایی که شنید، اینطور گفت: «هشت ماه مانده بود که سربازیام تمام شود که این اتفاق افتاد. من در حال نگهبانی بودم، برف شدیدی میبارید، از دور چشمم به یک سگ افتاد که چند ساعت در سیمخاردار گیر کرده بود و تلاش میکرد خودش را نجات دهد. نمیتوانستم آن سگ را نجات ندهم. وقتی از لای سیمخاردارها کشیدمش بیرون و نجاتش دادم، مینی که زیر پایم بود، منفجر شد. از آن روزی که این اتفاق برایم افتاد، کسی برایم کاری انجام نداد. همه به خاطر منفعت خودشان با دوربین به دیدنم میآمدند و چند عکس سلفی میگرفتند و در شبکههای مجازی به اشتراک میگذاشتند؛ اما با هرکدامشان برای مشکلاتم تماس گرفتم، جوابم را ندادند».
محمد ٢٠ساله ادامه میدهد: «روزهای اولی که روی مین رفته بودم، همه به دیدنم آمدند؛ نماینده مریوان، فرمانده سپاه مریوان، فرماندار، نیروی انتظامی و معاون خانم ابتکار که در بیمارستان تبریز به ملاقاتم آمد و قول مساعد برای گرفتن کارت جانبازی به من دادند و گفتند از نظر شغلی نگران نباشم و من را استخدام میکنند. یکسالونیم از آن روزها میگذرد و نهتنها در هیچکجا استخدام نشدهام، بلکه شنیدهام یکی گفته است چون برای نجات جان یک سگ روی مین رفتهام، کارت جانبازی به من نخواهند داد. همان موقع که خبر منتشر شد، برای همین کار به من لوح تقدیر داده شد؛ اما حالا میگویند چون به خاطر نجات جان یک سگ پایم روی مین رفته، من را جانباز نمیکنند».
پدر محمد کارگر و هزینههای درمان برایش سنگین است. محمد درباره وضعیت و هزینه درمان در این یک سال و سه ماه اینطور توضیح میدهد: «تنها هزینه روز اول در بیمارستان تبریز را دولت پرداخت کرد، بعد از آن تمام؛ دیگر من را فراموش کردند و همه هزینهها را خودمان پرداخت کردیم. در این مدت مجبور شدم دو بار هزینه پروتز پرداخت کنم. ساخت هر پروتز دومیلیونو ٥٠٠ تومان هزینه دارد. پدرم کارگر است و درآمد چندانی ندارد. هر بار که خواستم پروتز بخرم، اقوام و آشنایان کمکم کردند. تازه این بهجز هزینه رفت و برگشتم به سنندج است. معمولا دو تا سه روز هم باید آنجا بمانم تا پروتزم ساخته شود. در آن حادثه چشم چپم هم آسیب دید و تار میبینم که برای درمانش پیش پزشک رفتم و به من قطره داد که تأثیر چندانی نداشت. دکتر گفت چشمم آسیب دیده است و باید درمان شود؛ اما هزینهاش بالاست. من هم به دلیل اینکه نمیتوانستم هزینهاش را پرداخت کنم، درمان را ادامه ندادم. دفترچه سلامت دارم که چندان داشتن یا نداشتنش فرقی ندارد؛ چون همهجا آن را قبول نمیکنند. راهرفتن با پروتز خیلی سخت است، وقتی با آن راه میروم فشار زیادی به پایم میآید و پایم زخم میشود. تا حالا دو بار پایم عفونت کرده است. کیفیت پروتزهایی که برایم ساختهاند، زیاد خوب نیست؛ اگر جنس بهتری بخواهم، باید پول بیشتری بدهم».
عصر روز گذشته وقتی برای پیگیری حالوروز محمد با او تماس گرفتیم، گفت که صبح امروز خانم ابتکار تماس گرفته و جویای حالش شده و به او قولهایی داده است: «بعد از گذشت این همه مدت، امروز خانم ابتکار با من تماس گرفت و گفت چون مدرک لیسانس ندارم، نمیتواند در سازمان محیط زیست مرا استخدام کند اما با فرماندار مریوان صحبت کرده و او قول داده در یک شرکت خصوصی در مرز باشماق مرا استخدام کند. هنوز نمیدانم چه کاری برای من در نظر گرفتهاند اما حدس میزنم نگهبانی باشد. خانم ابتکار از من خواست ادامه تحصیل دهم و قول داد بعد از گرفتن لیسانس در سازمان محیط زیست استخدامم کند».
١٠ هزار قربانی
حدود ٣٠ سال از پایان جنگ هشتساله عراق با ایران میگذرد اما بقایای آن جنگ خونبار هنوز هم کشته و مجروح میدهد. محمد تنها یکی از حدود ١٠هزارنفری است که در سالهای پس از جنگ قربانی مین شدهاند.
در همین رابطه بهنام صادقی، فعال مینزدایی که سالهاست در استانهای مرزی مشغول به کار در همین زمینه است، به «شرق» میگوید: «نزدیک به چهارمیلیونو ٢٠٠ هزار هکتار زمین آلوده به مین در پنج استان آذربایجانغربی، کرمانشاه، کردستان، ایلام و خوزستان داریم که به تفکیک ایلام یکمیلیونو ٧٠٠ هزار هکتار، خوزستان یکمیلیونو ٥٠٠ هزار هکتار، کرمانشاه ٧٠٠ هزار هکتار، کردستان ١٥٠ هزار هکتار و آذربایجان نیز ١٥٠ هزار هکتار زمین آلوده به مین دارد».
او در ادامه بیان میکند: «براساس اعلام مرکز مینزدایی کشور از زمان اتمام جنگ ایران و عراق حدود ١٠ هزار نفر بر اثر مینهای بهجامانده از زمان جنگ کشته و زخمی شدهاند. بعد از پایان جنگ عراق نقشههای کاشت مین خود را در اختیار ایران قرار نداد؛ به دلیل اینکه آتشبس اعلام شده بود و معمولا در قرارداد صلح است که کشورها نقشه کاشت مینها را در اختیار یکدیگر قرار میدهند. پس از جنگ با آمریکا نیز کشور عراق مدعی شد این نقشهها در جنگ با آمریکا از بین رفته است با اینحال اگر نقشهها را نیز در اختیار ایران قرار میدادند، به دلیل جابهجایی مین بر اثر باد، باران، فرسایش خاک و جابهجایی توسط افراد نقشهها کارایی قبلی را نخواهند داشت و تنها میتوانند حدود مکانهایی که در آن مین وجود دارد را برای ما مشخص کنند و پاکسازی بشردوستانه بیشتر بدون نقشه صورت میگیرد».
صادقی با بیان اینکه هزینه پاکسازی بالاست، اظهار میکند: «چون پاکسازی هزینهبر و زمانبر است باید تا زمان اتمام آن به مردم مناطق آلوده به مین آموزش خطر مین داد؛ به طوری که باید از آنها خواست در مناطق خطرناک رفتوآمد نکنند. آموزش باید بهگونهای باشد که باعث تغییر نگرش مردم شود. کار دیگری که باید انجام داد، کاهش سطح خطر است؛ یعنی بهطور مثال اگر مردم برای آوردن آب از چشمه مجبور هستند از مناطق خطرناک عبور کنند باید برای آنها تانکر آب تهیه کنیم تا سطح خطر را کاهش دهیم. در این روش مکانهای خطرناک که مردم به دلیل نیازشان در آنجا رفتوآمد میکنند، شناسایی و نیازشان برطرف میشود که این روش برای دولت هزینهبر است».
قانون چه میگوید
مسئله قربانیان انفجار مینهای باقیمانده از زمان جنگ آنقدر بزرگ بوده است که در قانون نیز موادی به آن اختصاص داده شده. براساس قوانین به «آن دسته از مهاجران و کسانی که به مناطق جنگی مراجعت نموده و به علت برخورد با مواد منفجره معلول یا فوت میشوند» حقوق وظیفه یا مستمری بازماندگان تعلق خواهد گرفت. این قانون مصوب سال ١٣٧٢ است و در سال ١٣٨٩ با تغییراتی در مجلس شورای اسلامی اصلاح شد و رئیسجمهور وقت آن را برای اجرا ابلاغ کرد.
در یکی از تبصرههای این قانون آمده است: مرجع تشخیص فوت، معلولیت، خسارت، موضوع این قانون کمیسیونی است که بر طبق ضوابط بنیاد شهید و امور ایثارگران در فرمانداریهای مربوطه با ترکیب:
١- فرماندار بهعنوان رئیس کمیسیون
٢- مدیریت بنیاد شهید و امور ایثارگران
٣- ریاست اداره اطلاعات
٤- فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
٥- دادستان
٦- فرمانده هنگ مرزبانی یا مرزبان منطقه
٧- ریاست کمیته امداد امام خمینی(ره)
٨- پزشکی قانونی
تشکیل میشود. بااینحال به صورت مشخص هنوز به محمد باختر گفته نشده که آیا این کمیته درباره پرونده او تشکیل شده است یا خیر، اما آنچه تاکنون دستکم به صورت شفاهی به او گفته شده، این است که جانباز به حساب نخواهد آمد.
انفجارهای بیپایان
اخبار مربوط به قربانیان و حادثهدیدگان ناشی از انفجار مین در حالی منتشر میشود که پیش از این برای برخی استانها پایان عملیات پاکسازی جشن گرفته شد. بهعنوان مثال کرمانشاه، نخستین استانی بود که بهمن ماه سال ٩١ پایان عملیات پاکسازی در آن جشن گرفته شد. این در حالی است که بنا بر آخرین گزارشی که از قربانیان مین در سال ٩٥ در سایت «مین و زندگی» منتشر شده، از مجموع ٥٥ کشته و مجروح انفجار مین و مهمات بازمانده از دوران جنگ، پنج نفر (دو کشته و سه مجروح) ساکن استان کرمانشاه بودهاند.
استانهای ایلام، کردستان و خوزستان هم وضعی مشابه کرمانشاه دارند. جشن پاکسازی ایلام، پایان سال ٩١ و جشن پاکسازی کردستان، پایان سال ٩٠ و جشن پاکسازی خوزستان، سال ٩٤ برگزار شد. اما یکشنبه ١٣ اسفند ١٣٩٦ خبری جدید در رسانهها منتشر شد؛ خبری به این شرح: «بر اثر انفجار مین در شهرستان بانه استان کردستان، دو کارگر که برادر هم هستند، مصدوم شدند». به گزارش ایلنا، این دو برادر وارد منطقه ممنوعه مینگذاری در بانه شدند که انفجار مین به مصدومیت آنها منجر شد. این اتفاق در منطقه «برویشکانی» و بخش ننور این شهرستان رخ داد. یکی از این دو برادر از ناحیه دست و دیگری از ناحیه پا مصدوم شده است و احتمال دارد که پایش را از دست بدهد.
نظر کاربران
شهرداری سگها را با سرنگ و تیر معدوم میکنه اونوقت تو رفتی نجاتش بدی
چه مسئولینی دارم همه جادم ازدین دهانت هو دوستی برادری ووووواسلام خداپیغمبرالان که این بنده خدااینطورشده همه پاپس میکش اگه براملت عراق لیبی فلسطین باهرکشوردیگری بودشایدببشترازاین بهش میرسیدن مسئولین فقط بفکراختلاص وجایگاه خودشان هستن اقامحمدخدای توهم بزرگه تویه کاری کردی ک ایناهبچوقت نمیتونن چنین کاری بکن ....
چقدر از دست این مملکت خسته شدم خدا بهت صبر بده خیلی سخته درک کردنت ....
این عادت شده ی سنت شوم
سرباز فداکار تورفتی سگ نجات بدی ولی چی سد اومدن سراغت وعده استخدام دادن قابل توجه دولت ومسیولین شماباشین همچین کاری میکند چرالکی حرف استخدام زدین بعدا میان به مردم میگن کم عقل حالا کسایی که این حرف زدن عاقلن وعده دادن توراخدابدتون نیاد متشرکن
توام دلت خوشه ها. برو خدا خدا کن پول سیم خاردار رو ازت نگیرن و بگن به بیت المال ضرر زدی. ....
پاسخ ها
بی انصاف نباش . باید خوب بشه که سر کار بره و خودش هم گفته که در یک شرکت براش کاری در نظر گرفتند و اگه ادامه تحصیل بده میتونه محیط زیست بره .
همه حرفاشون اینجوریه
توکل کن برخدای بزرگ وبس ماکه جلوترازشماعضو دادیم هنوزتونوبتیم خداکنه اون دنیابه مابرسه
اینجاایران است.تنهاچیزی که به آن ارزش نمیزارن جان انسانهاست.زیادی حرص نخورین.بایدبیشترازاین عادت کنیم.
پس چطوره اینایی برای تفریح میرن مناطق جنگی و زخمی میشن جانبازی می گیرن؟؟
برای دولت هزینه زیادی دارد که جان ده هزار نفر در گذشته و شاید حداقل دهزار نفر دیگه در آیندهرو نجات بده
خیلی مسخرست ما مردم خون دادیم تا امنیت داشته باشیم وبا جزییات اینکه ثروت خاکمون ملی باشه و برای آمریکا و انگلیس نباشه بعد همین ثروتهایی که برادرو پدر منو شما براش جون دادن ارزشش خیلی بیشتر از جان منو شماست که الان دولت مارو لایق خرج کردن این ثروتها نمیدونه
خیلی بی شرفید
در ضمن محمد جان تو یه قهرمانی مایه افتخار ما
ببخش که بیشتر ازاین از دستم بر نمیاد
سرباز عزیز دوست خوبم
گرچه حس انسان دوستی وشعوربالای شما قابل تحسین است اما برادرم جای این کارها اینجانیست
شما نسبت به سگ مروت نشان دادی والبته اینکار نزد خداوند محفوظ وانشاالله جز صالحات واجر حساب میشه
اما مسولین ودیگران نسبت به شما انسان مروت ومسیولیت دارن؟
الان باید حساب وکتاب کرد وبعد فداکاری
متاسفم
محمد جان کسانی که آمدند واسه خودشون چند تا سلفی گرفته اند دروغگویان پر مدعا بیش نیستند شما هم مقابله به مثل کنید با نشر مطالب و قولهای به شما دادند و سلفی ها شان و برچسب دروغگویان بزرگ آبروی نداشته شان را ببر در ضمن مردم ایران غیرتمند و وطن پرستی توی خونشان بوده و هست سرباز هموطن شان را فراموش نمیکنند با دادن شماره حساب از آنها کمک بگیر مطمئن باش که دستت را میگیرند و کمکت میکنند که مردم ایران بارها و بارها این حرفم را به اثبات رسانده اند