زن جوانی که به دلیل خیانت همسرش معتاد شد
روزنامه قانون نوشت: مریم ۱۲ سال پیش ازدواج کرد و نتیجه ازدواجش دختر ۹ سالهاي به نام «ترانه» است. چند سال پیش پای زن دیگری به زندگیشان باز شد و سرنوشت او و همسر و دخترش به کلی تغییر کرد. مریم معتاد و از همسرش جدا شد. حالا او به دليل خرید و فروش مواد مخدر در زندان به سر میبرد. مریم زن میانه قدي با چشمان میشی که اعتیاد زیباییاش را از او گرفته، است.
روزنامه قانون نوشت: مریم ۱۲ سال پیش ازدواج کرد و نتیجه ازدواجش دختر ۹ سالهاي به نام «ترانه» است. چند سال پیش پای زن دیگری به زندگیشان باز شد و سرنوشت او و همسر و دخترش به کلی تغییر کرد. مریم معتاد و از همسرش جدا شد. حالا او به دليل خرید و فروش مواد مخدر در زندان به سر میبرد. مریم زن میانه قدي با چشمان میشی که اعتیاد زیباییاش را از او گرفته، است.
سپیدی در موهایش ریشه دوانده و زیر چشمانش گود افتاده. دندانهایش یکی در میان افتادهاند و اعتیاد آنچنان بلایی سرش آورده که خودش در طول مصاحبه با او مدام به آن اشاره میکند.از او درباره زندگیاش و اینکه چگونه در دام اعتیاد گرفتار شده، میپرسم؛ ميگويد :« ۱۵ سال پیش با جوانی به نان ناصر که چندین ماه با او دوست بودم، ازدواج کردم. او عاشق من بود و چند باری برای خواستگاری همراه خانوادهاش به خانهمان آمد. پدرم مخالف ازدواجمان بود ولی با اصرار خانواده ناصر و التماس به پدرم که اجازه بدهد با جوان مورد علاقهام ازدواج کنم. به هر ترتیبی بود، ازدواج کردیم و خدا بعد از چند سال به ما دختری داد که زندگیمان با آمدن او به کلی تغییر كرد. رابطه من وناصر خیلی خوب بود. همسرم در یک شرکت دولتی کار میکرد و بعد از مدتی با پساندازی که در طول این سالها جمع کردهبودیم، خانه کوچکی در جنوب تهران خریدیم.
تا پنج سالگی دخترم مینا ، هیچ مشكل خاصی نداشتیم و به قول بقیه زندگیمان بر وفق مراد بود. خیلی از اطرافیانم به زندگیمان حسودی میکردند ولی انگار چشم خوردیم. ناصر شبها به بهانه اضافهکاری و رفتن به ماموریت یا دیر میآمد یا برای چند روز پیدایش نمیشد. اولش هیچ شکی به او نکردم و پیش خودم میگفتم که شوهرم براي من و دخترش چه تلاشی میکند؛ غافل از اینکه او با زن دیگری ارتباط پنهانی داشت. او برای خودش لباسهای شیک میخرید و عطر و ادکلن میزد و همیشه خدا تلفن همراهش توی دستش و در حال چت کردن بود.
رمز آن را عوض میکرد تا من فضولی نکنم. بعد از چند مدت به طور اتفاقی ناصر را توی خیابان دیدم که دست زن جوانی توی دستش است. وقتی از او خواستم در این باره توضیح بدهد به چشمانم خیره شد و گفت عاشق او شده و من هم باید با این مساله کنار بیایم. راستش من نتوانستم با او که آن زن را به من و دخترش ترجیح دادهبود کنار بیایم و به همین دليل از او جدا شدم.
اكنون دخترت کجاست؟
سالهاست او را ندیدهام. او با مادر شوهرم زندگی میکند. زن دوم شوهر سابقم او را قبول نکرد.
بعد چه شد؟
داستان به همان سالها بازمیگردد. زمانی که زندگی عاشقانه ما با ورود یک زن، ویران شد و شوهرم دیگر به ما توجهی نمیکرد حتی دیگر به ما پول هم نمیداد. خیلی دلم میخواست برای یک نفر درد دل کنم. بیچاره مادرم خیلی برایم غصه میخورد. برادر بزرگم برای ادامه زندگی با زن و بچهاش راهی قطر شده بود و چیزی از زندگی من نمیدانست. خواهر کوچکم با شوهرش در رامسر زندگی میکردند؛ بنابراین دلم نمیخواست خلوت تنهایی مادرم را با غصههای خودم به هم بریزم. برای خانواده شوهرم هم اهمیتی نداشت که پسرشان در چه وضعیتی است. دوباره ازدواج میکند یا نه! پدر شوهرم سه بار ازدواج کرده بود، این اتفاق برایش خیلی عادی بود. یک روز به صورت اتفاقی با مردی به نام بهزاد آشنا شدم.
با او چگونه آشنا شدی؟
کنار خیابان منتظر ماشین بودم که ایستاد و سوار شدم. سر موضوعی صحبت با او را آغاز کردم و همان روز به او گفتم که شوهرم قصد ازدواج مجدد دارد. این درد دل ها در دیدارهای بعد که همگی در خیابان و ماشینش بود، تکرار شد و به تدریج فهمیدم که نمیتوانم فضای خانه را تحمل کنم! طبق نقشه مهریهام را اجرا گذاشتم و تقاضای طلاق کردم.
واکنش شوهرت چه بود؟
او با جداییام موافقت کرد و بخشی از مهریهام را داد و بقیه را بخشیدم و بدون گرفتن حضانت مینا، دنبال زندگی با بهزاد رفتم. او قول یک زندگی شیرین را به من داد اما به قولش وفا نکرد.
چطور معتاد شدی؟
وقتی برای بهزاد حرف میزدم، او کپسولهایی به عنوان مسکن سردرد و آرامبخش به من میداد که متاسفانه حاوی مواد مخدر بود. بعد از طلاق وقتی یک روز با التماس از او قرص گرفتم ماجرا را فهمیدم. او راههای دیگر استفاده از این قرصها را نشانم و داد و بعد از ازدواج موقت با او به کراک هم معتاد شدم. بهزاد زن و دو بچه داشت و به خاطر پولدار بودن پدر زنش نمیخواست او را طلاق دهد!
شوهرت موافقت کرد؟
بله، خیلی زود! آپارتمانی که اول زندگیمان خریده بودیم، به نام زن دومش کرد! به همین راحتی، زندگی را به حراج زد و بعدها شنیدم که از ازدواجش پشیمان است و افسوس گذشته را میخورد.
درباره اتهامت بگو.
بهزاد خانهای برایم اجاره کرد و هر روز به من سر میزد و برایم کراک میخرید. مواد را زیر کابینت آشپزخانه میگذاشت و فقط به اندازه مصرف آن روزم به من میداد و بقیه را خودش مصرف میکرد. او با پولی که از پدر زنش گرفته بود که از دوبی جنس بیاورد و بفروشد، مواد فروشی میکرد و سر همین موضوع هم با خانوادهاش اختلاف داشت. این مواد را هم پدر زنش لو داد. چون متوجه ازدواج دومش هم شده بود، میخواست این طوری ادبش کند اما جرم مواد گردن من افتاد.
مادرت با این ازدواج و طلاق موافق بود؟
مخالف طلاق بود. میگفت بر فرض که شوهرت زن دوم هم بگیرد. یک روز سرش به سنگ میخورد و میفهمد قدر تو را میداند و بازمیگردد. بیچاره مادرم به فکر دخترم بود و نمیخواست او بی سر و سامان بماند. میگفت سایه شوهر روی سرت باشد، بهتر است! حیف حرفهای مادرم را ندیده گرفتم و این طور خودم را بدبخت کردم. مادرم هم به خاطر اعتیاد من دق کرد و پارسال از دنیا رفت. روی دست و بدن مریم پراز رد زخمهای کهنه است. جای خودزنیها آنقدر نمایان است که او آنها را از نگاهم پنهان میکند. از او درباره خودزنیهایش میپرسم. میگوید وقتی به زندگی گذشته و اشتباهات خود و همسرش فکر میکند، ناخواسته عصبانی میشود و برای آرام شدن دست به خودزنی میزند.مریم چیزی از حبسش نمانده و تا چند ماه دیگر آزاد میشود. او به من میگوید وقتی آزاد شد، زندگی جدیدی را آغاز خواهد کرد و به دنبال دخترش مینا میرود تا برای سالهایی که از او دور بوده، مادری کند. او دوست دارد رد اعتیاد بر چهرهاش را پاک کند و میان مردم بازگردد؛ به شرطی که او را قبول کنند.
نظر کاربران
من نفهمیدم اسم دخترش مینا بود یا ترانه
بگم گیج شدم باور میکنید همین
پاسخ ها
خوب بجای این همه نشانی و حد و قد و رنگی چشم و مو روش راه رفتن و فلان و بهمان میدادی عکسهای یا فیلمی چند ثانیه ای از او نشر شود بهتر از این بود،
خدا لعنت کنه اون زنی که وارد زندگی این بیچاره شد و به این روزش انداخت. خدا همه زنهای هرزه ایی که میرن تو زندگی مرد متاهل رو لعنت کنه انشالا
پاسخ ها
ایشالا مردهای کثیف که کمم نیستن رو لعنت کنه:/
هههه اینجا هم کسی مرده رو نمی بینه خدا لعنت کنه مرد های کثیف و هرزه رو که زندگی زن ها رو به گند میکشن تف به مردانگی و غیرت نداشته شون
10/50گرامی این زن نیست که میاد تو زندگی دیگری!! بلکه مرد است به هر دلیل و هر شکل زندگی دیگری را وارد زندگی می کند، من مرد هستم باافتخار میگم شوربختانه و متاسفانه زن هیچ گناهی ندارد، چون همه قدرت و ثروت (حتی ثروت زن) در دست مرد است و مردان پلید، پست، رذل، پرتوفع،!! زن بیچاره چه کند، من خودم را نفرین میکنم اول از همه،
از مشکلات خیلی خیلی در کشور وجود دارد.
چقدر گناه داشت ، الـهی این بهزاد نابودشه(دقت کنید ! رمز گوشی خعلی مهمه،)
پاسخ ها
من خیلی وقته تورو زیر نظر دارم، خیلی زبون درازی
شیدا چدا درمورد بهزاد اینطور میگی؟بخاطر مزاحمتهای شما و رسول و عده ای دیگه از خبر داغ رفت
شیدای خانمها این بهزاد همین بهزاديان است که گاه نطرهای تندی نسبت بهت اینکه و آن می زند بنده خدا تقصیری ندارد اون هم معتاد را ندارد
من منظورم اقا بهزاد کاربر برترینها نیستش که وا...... من منظورم بهزادیه که این خانم رو معتاد کرد بود... چقد گیجین شما...
بدون نام 12:23 خیلی خنگی. درضمن من منظورم با اقابهزاد نبود........ اما اینکه شما گفتین به خاطر مزاحمت های مارفت!!!!! مگه ما جای ایشونو گرفتیم؟!!! لطفا کمتر چرت بگو،
دوستان بیاین یه ختم صلوات دسته جمعی بگیریم که خدا انشالا شر زنان و مردان کفتار صفتی رو که وارد زندگی آدم متاهل میشن رو دفع کنه. هر کس موافقه لایک کنه و 100 تا صلوات بفرسته
پاسخ ها
موافقم خدا ریشه همه آدم های خیانتکار و کثیف رو بخشکونه
از این حرف ها گذشته اکثر مرد ها به زنان خیانت میکنند و زنها نیز به مقابله برخواسته اند با صلوات و این حرفها درست نميشود تا خاین هست خبامتکاذ هم هست باید بساط اینها را برچید
آخه ابله ها من هم اطاعات بیشتری دارد و از رو هم نمیرم چون من پررو هستم
ترانه چطور شد مینا دروغگو حافظش کوتا میشه
پاسخ ها
شیدا وبیتا من در چندکامنت به شمافاسدها
لعنت فرستادم ای جاهل نادان.من دردانشگاه
درس خواندم مثل شما پشت کوهی نیستم.
البته افتخارمی کنم که اصالتی شهرستانی دارم
گمشو ....چرا جای آقا بهزاد نظرمیدی؟ ......تازگی ها جای منم نظرمیزاری ...
حالا چون شوهرش خیانت کرد رفت معتاد شد مثلا تو چر ا بایدسفره دلت رو پیش یک مرد غریبه باز کنی خودت کردی که لعنت یر خودت باد هیچ ربطی به دیگرون نداره
پاسخ ها
سلام، ریحانه، این بهزاد، همین بهزاد است که نسبت به زن و زنان بد بین است، نگو خود رنی را ببچاره کرده، خدا برای آدم بد ها نسارد
کاربر خوب من شیدا 17ساله روم سیاه کجا من به جایی تو گذاشتم والا بلا من نبودم حالا اگه میگفتی دست کشیدی میگفتم آره،
خدا برهمچین ادم های روی زمین لعنت کنه شما هم بگید الاهی امین
تونباید از مشکل زندگیت فرارمیکردی باید به خاطر فرزندت دنبال حل کردن مشکلت میبودی ببین توکه میدونستی زن دوم یعنی چی پس چرا پا توزندگی دیگری گذاشتی این کارو نباید میکردی این جور که از حرفات من فهمیدم تو هیچ وقت از مغزت استفاده نکردی تو راحت طلب بودی که اخرش میشه همین حالا چطور میتونی توچشمای دخترت نگاه کنی اخه بچه چه گناهی کرده چطور میتونه یه مادر معتاد وپسابقه دار روبه دوستانش معرفی کنه بگه منم مادر دارم تو مشکل داشتی که شوهرت بهت خیانت کرده وگرنه اگه شوهرت هوسران بودهردقیقه بایه نفر میبود ولی اون بایه نفر بوده پس یعنی یه کمبود از طرف داشته توباید میدید برا چی شوهرت بهت خیانت کرده
پاسخ ها
بهار جونم، خاله قربونت بره، تو ندیدی، وقتی هوو میادین عقل و شعور و خرد آدم از بین میره و فقط یک جسم پوشالی است، دست رو دلم نزار، بهار،
هیچ مردی لیاقت این رو نداره که آدم بخاطرش زندگیش رو به آتیش بکشه اگه مرد مرد بود که درست اگه نه باید از زندگی انداختش بیرون بدون افسوس
خدا لعنت کنه مردایی رو که بخاطر خیانت اینطور با روح و روان و زندگی یک زن بازی میکنن!! خیانت بد دردیه! اینقدر زیاد که هر کس دچارش بشه با روی گشاده سمت اعتیاد میره!!! مگه خدا اینوسط کمک کنه.....ایشالله خدا ویژه کمکش کنه..
پاسخ ها
فریبا
خداخودت رالعنت کند ....
خدا لعنت کنه زنهایی که رو وارد زندگی یه مرد متاهل میشن
فریبا جون. خیانت مد شده، تا جوونی باید استفاده کرد، بعد که پیر و صورتت چروک انداخت، منوجه میشی که چه ها بهت خیانت شده و دیگه جای هیچ تلافی و انتقام نداری،
او مردک بی هنه چیز که رفته زن گرفته کارش مهم نیست این سرکار خانم که درد ل پیش ی مردک کرده کار بدی کرده قضات نشید
کاربرهای عزیززیاد ب این چرت و پرت های مریم خانم گوش نکنید اول که اسم دخترش رو یادش رفته بعدشم توجه کنید سالهای که میگه همخونی نداره بدنامی چوپان دروغگو در رفته
باز هم پای یک زن در میان است.زنها خودشون به خودشون رحم نمیکنن بس که ناقص العقلن
پاسخ ها
تو یک زن هستی فقط میخوای همه رو به جون هم بندازی
.به جای دری وری گفتن سطح سواد و فرهنگتونو بالاتر ببرید
گذشته براش خیلی تلخ بوده
مردان ایرانی شوهران ایرانی
یکی میاد حرف از خفت میزنه به این زندگی ها میگن خفت
مردان ایرانی شوهران ایرانی
یکی میاد حرف از خفت میزنه به این زندگی ها میگن خفت
خدا لعنت کند زنی را که وارد زندگی این شد و خدا مریم را هم لعنت کند که وارد زندگی اون یکی شد ب فرض که بخاطر پول طرف زنش رو طلاق نده ،،،،اخه بتو چه!!!!!
کاربر۱۳:۳۹ سلام عزیزم َشما درست میگید در زندگی یه زن بدترین درد هووهستش ولی به نظر من ودیدی که به مادرها داشتم اینو میدونم یه مادر وقتی مادر میشه یعنی جسم وروحشو بین فرزندانش تقسیم میکنه پس این مادر فقط مال خودش نیست وهیچ چیزی در دنیا عزیزتراز فرزند نداریم پس اینده این بچه چی بچه هابزرگ میشند درکودکی فقط بیننده وظبط کننده هستند و وقتی بزرگ میشند تمام این تصا ویر از جلوی چشممشون رد بشه حالا بزرگ شدند قدرت دارند ودنبال چرراها میرند پس کی جواب اینا روباید بده
پاسخ ها
بهار جونم، خاله قربونت، من پیر نیستم ولی هوو منو پیر و سکسته کرد، آخ آخ، آخ اشتباه کردم موندم و خودمو نابود کردم،
بهار جونم، خاله قربونت، من پیر نیستم ولی هوو منو پیر و سکسته کرد، آخ آخ، آخ اشتباه کردم موندم و خودمو نابود کردم،
ضمنابهارجون نظرات توراباعرض معذرت قبول ندارم چون کهنه وقدیمی است.
الان همه داریم قضاوت میکنیم واین اشتباست...شایدخانومه وظیفه اش روانجام نمیداده وهزارتاشایددیگه...
پاسخ ها
شیداخانم:
شمادرکامنت های قبلی حسابی به اقابهزاد
توهین وباعث رنجش ایشان شدی.حالا
چطورشده که می گویی بجای شمانظرمی دهند.لطفاخودت رعایت کن وحتی سرب.سر
ادمی بااسم رسول نگذارتامحیط اینجا مانند
گذشته سالم بماند.یاحق.
من به کسی توهین نکردم شماهم به کسی بیخود تهمت نزن قسم نمیخورم به درک باور نمیکنید
درضمن اگه اینجوریه خوبه منم بگم اونی که به من گفت فاسد خود آقا بهزاد بوده؟؟؟؟شما دخالت نکن اصلا به درک که نظر نمیزاره
حقشه
خانمهای بزرگوار، که برای نجات خود دلیل منطقی میآورید و همسر دوم یا دوست دختر مردان پولدار میشوید، لطفا خودتان جای همسر اول آن مرد بگذارید که روزگاری عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. خواهشا آن چیزی که برای خود نمیخواهید برای دیگری هم. آقایان محترم، هیچ مشکلی در زندگی عاشقانه باعث خیانت به معشوق نخواهد شد جز بی غیرت بودن خودتان.
من خانم هستم این خانم دروغ گفته بخاطر هوو طلاق گرفته چرا؟؟؟ چونکه عشق مادرو فرزند هوو مووو سرش نمیشه من که صدتا هوو بیاد بالاسرم پسرمو ازدست نمیدم یامیمونم یابچه امو ازش میگیرم حلالزاده بزرگش میکنم حتی باگدایی ازگداها بهخداقسمممم