ابتکار معلم مشهدی برای روزنامه خوانی دانشآموزان
دانش آموزانی که روزنامه میخوانند
با رشد روزافزون فضای مجازی، اقبال به سمت روزنامه خوانی و مطالعه کم شده است. آمارها این مهم را تأیید میکنند. باوجود آمار پایین مطالعه اما معلمی در شهر مشهد که دغدغه فرهنگی هم دارد، به فکر افتاده است تا کمی اوضاع مطالعه در کشور را تکان دهد؛ بنابراین به فکر راه اندازی کمپین «بله به مطالعه، نه به موادمخدر» افتاده است.
روزنامه صبح نو: با رشد روزافزون فضای مجازی، اقبال به سمت روزنامه خوانی و مطالعه کم شده است. آمارها این مهم را تأیید میکنند. باوجود آمار پایین مطالعه اما معلمی در شهر مشهد که دغدغه فرهنگی هم دارد، به فکر افتاده است تا کمی اوضاع مطالعه در کشور را تکان دهد؛ بنابراین به فکر راه اندازی کمپین «بله به مطالعه، نه به موادمخدر» افتاده است.
آقای «امیر موغاری» معلم مشهدی است که از سال ۷۷ تدریس را شروع کرده و به فکر راه اندازی این کمپین افتاده است. او در گفتوگویی درباره دلایل ایجاد این پویش میگوید: «من دلایل زیادی داشتم. مطالعه در کشور ما اوضاع خوبی ندارد. باوجود اقبالی که در نوجوانان برای فضای مجازی وجود دارد، اوضاع مطالعه بدتر هم شده است. از طرف دیگر، سن مصرف مواد مخدر در کشور، به سن ۱۵ سال رسیده است. من در مصاحبه ای با مدیرکل بهزیستی خواندم که در کشور، افزایش گرایش جوانان و نوجوانان به مواد مخدر داریم.
سخنگوی وزارت بهداشت اعلام کرده است که 100 هزار نفر از نوجوانان زیر 15 سال کشور، سیگار میکشند. اینها باعث شد که بهعنوان یک فعال فرهنگی و معلم که با نوجوانان در ارتباط هستم، به این فکر بیفتم که کاری کنم.» او درباره کمپینش توضیح میدهد: «بچهها هرروز به مدرسه روزنامه میآورند و بهاینترتیب باهم روزنامه میخوانیم. من در سه دبیرستان تدریس میکنم. هرروز، قسمتی از وقتمان را به خواندن مطالب مختلف روزنامه، اختصاص میدهیم. هر دانشآموز یک مطلب از روزنامه را انتخاب میکند، اگر لازم باشد و بچهها مطلبی را متوجه نشوند، من آن را دوباره برای بچهها توضیح میدهم.»
والدین همراهی میکنند
«بعضی وقتها هم میشود که بچهها لغاتی را متوجه نمیشوند و مثلاً همین امروز یکی از بچهها معنی کلمه سوانح را پرسید یا دیروز معنی کلمه کنوانسیون را از من پرسیدند. اینها باعث میشود که بچهها فهم بهتری از مطالب درسی هم داشته باشند.» موغاری توضیح میدهد که درست با شروع سال تحصیلی و از مهرماه کمپین را راه انداخته است. او درباره واکنش والدین دانشآموزانش میگوید: «اتفاقاً من از بچه ها میپرسم که واکنش خانواده شما به این کار چیست، آنها تعریف میکنند که خانوادهها خیلی هم خوشحال هستند. خانوادهها اتفاقاً بچهها را حمایت میکنند. بعضی از والدین صبح زود، قبل از آنکه دانشآموزان به مدرسه بروند، برایشان روزنامه میخرند. اگر والدین مخالف بودند، اعتراضها بلند میشد. من معلم 300 دانش آموز هستم.»
معلم مدرسه تعریف میکند که واکنش دانشآموزانش اما جالب بودهاند: «روزنامهها عکس و صفحات رنگی دارند و بعضی از مطالب کوتاه و بلند است، بنابراین بچهها آن اوایل مثل یک غریبه با آن برخورد کردند، مانند یک هممحلهای میدانستندش که او را دورادور میدیدند، اما به طرفش نرفتهاند. در ابتدا اینطور با او رفتار کردند. بعداً اما ارتباط خوبی با آن برقرار کردند و حالا خوشحال هستند. زمانی که در جمع همه باهم یک کار را انجام میدهید، مانند تلویزیون تماشا کردن و بیرون رفتن، یک انرژی مثبتی را انتقال میدهند. من در کل ندیدیم که کسی از دانشآموزانم حالا روزنامه خواندن را دوست نداشته باشند.» مدیر کمپین بله به مطالعه و نه به موادمخدر، تعریف میکند که در مدارس دیگری از شهرش، توسط معلمانی دیگری هم این طرح بهطور خودجوش در حال انجام است:
«کار خوب ما به بعضی از مدارس دیگر هم سرایت کرده است.» او واکنش مدیران مدرسهاش را نیز مثبت میداند: «اتفاقاً مدیر میگفت که موغاری کلاس پرانرژیاش را چه چطور ساکت کرده است و برایش تعجببرانگیز بود که از کلاس پرجنبوجوش هیچ صدایی درنمیآید. همه خوشحالاند که بازخورد دانشآموزان هم مثبت است و همه در این طرح شرکت میکنند. خیلی کم پیش میآید که یک دبیری از یک دبیر دیگر تشکر کند، امروز اما یک از دبیران به خاطر این کار از من تشکر کرد. دبیران هم اگر این طرح را انجام نمیدهند، حداقل حمایت میکنند و مشوق هستند.»
روزنامه ها تربیتکنندهاند
موغاری دبیر تفکر سبک زندگی است. او تأکید میکند: «یکی از دروس ما مواد مخدر است. ما مواد مخدر را حذف نکردیم. زمانی که بچهها درباره مواد مخدر در روزنامه میخوانند، خودبهخود به مواد مخدر نه میگویند دانشآموز باید یک پشتوانهای داشته باشند تا اگر دوستش به او سیگار تعارف میکند، او اگر پشتوانه علمی، اخلاقی و آگاهی نداشته باشد، خودبهخود نمیتواند نه بگوید. این پشتوانه با خواندن روزنامهها به دست میآید.» او البته تنها به درس دادن بسنده نمیکند: «من در مناطقی هستم که آسیب اجتماعی بیشتر دیده میشود، بهعنوان یک معلم، وظیفه دارم به تربیت بچهها هم اهمیت دهم، نمیتوانم این قضیه را انکار کنم و از آن بگذرم. روزنامهخوانی قسمتی از کار تربیتی است که در کنار آن، مباحث علمی هم بنا بر درس، تدریس میشود.
روزنامه خوانی تنها بخشی از وقت ما را میگیرد، ما کارهای روزانه و روتین مانند، درس دادن، امتحان گرفتن و مسائل دیگر را داریم.» دبیر آموزشوپرورش توضیح میدهد: «قبل از اینکه به سر کلاس بروم، بهصورت آنلاین، بسیاری از روزنامهها را ورق میزنم و میخوانم. خودم را یک روزنامهخوان حرفهای میدانم.» او به روزنامهها نگاه جالبی دارد: «نظر شخصی من این است که هر روزنامهای انسانی است که خواننده همنشین آن است. هر گزارشگر زمانی که یک مطلبی را مینویسد، با توجه به خصوصیات اخلاقی خودش، با هنر قلم او، خواننده مطلب نسبت به آن انرژی مثبت یا منفی را نسبت به آن موضوع نشان میدهد و نسبت به آن موضع میگیرد.
همه اینها باعث میشود که زمانی که دانشآموزان من گزارش را میخوانند، خودبهخود شبیه به آن آدم میشوند. تمام روزنامههای کشور، فارغ از مسائل سیاسی، خطوط اخلاقی و خط قرمز دارند که آنها رعایت میکنند.» او عنوان میکند: «همه مؤدباند، همه دوست دارند که جامعه سالم باشد. همه اینها بهطور ناخودآگاه به دانشآموزان من منتقل میشود و اینها باعث میشود که به آن اهداف تربیتی که دارم، برسم.»
روز روزنامه خوانی
به نظر موغانی، دانشآموزان نسبت به نسلهای قبل، تغییر کردهاند: «در اینکه اوضاع جامعه تغییر کرده است، شکی در آن نیست. تکنولوژی تغییر کرده است و دانشآموزان هم بسته به آن ما متفاوت شدهاند. حال نظر من این است که اگر دانشآموزان قرار است وارد فضای مجازی شوند، باید پیشزمینه و ایمنسازی بشوند. اگر روزنامهها نباشند ما دچار آشوب رسانهای میشویم. دانشآموز من باید بتواند خبرگزاری معتبر را از غیرمعتبر تشخیص دهد. خبرها را از منابع مختلف دریافت میکند؛ مثلاً اگر در حوزه سلامت، بخواهد از سایتی بخواند، باید منبع آن مشخص باشد. روزنامهخوانی باید انجام شود، باید فرهنگی نه بخشنامهای، در مدارس اجرایی شود.» او البته پیشنهادهایی هم داده است:
«من پیشنهاد دادم تا در بوفهها در کنار خوراکیهایی که به فروش میرسند، روزنامهها هم فروخته شود، طرحی که البته اجرایی نشد. این طرح حتی بهصورت پایلوت هم در آموزشوپرورش اجرا نشده است. چرایش را هم نمیدانم.» او درباره تأثیری که روزنامهخواندن به دانشآموزانش داشته، میگوید: «چند مورد شاهد بودم که زنگ آخر، زمانی که دانشآموزان خیلی دوست دارند که به خانه بروند، در کلاس میمانند و روزنامه دوستشان را میخوانند. ما با این کارهای کوچک میتوانیم کارهای خوبی در فرهنگ انجام دهیم، اتفاقی که برای پلاسکو افتاد، ممکن است که برای فرهنگ ما هم روی دهد. اگر فروپاشی فرهنگی مانند، فروپاشی پلاسکو روی دهد ما باید چه کار کنیم؟
روزنامه های ما ولی تعداد تیراژ و تعداد فروششان دارد کم میشود.» بهجز روزنامهخوانی در کلاس، معلم دبیرستان، روز روزنامهخوانی هم راه انداخته است: «روز 6 اسفندماه روز پیشنهادی ما برای روزنامهخوانی است. این روز در تقویم رسمی ما وجود ندارد؛ اما ما این پیشنهاد را دادیم. در این روز همه دانشآموزان به همراه والدینشان آنطور که همه در کنار هم تلویزیون تماشا میکنند، غذا میخورند، یکزمانی هم در آن روز خاص همه باهم روزنامه بخوانند. آرزوی ما این است که 9 میلیون نفر روزنامهخوان به ما اضافه شود. این روز را با بچهها تعیین کردیم. یکی از دانشآموزان حتی در سطح شهر هم کاغذهایی را نصبکرده است تا همه را برای این کار تشویق کند.» موغانی معتقد است:
«اگر امروز قدم کوچکی برای روزنامهخوانهای نوجوان برداشته شود، فردا آنها قدم بزرگی برای روزنامهها برخواهند داشت. فردا روزی من معلم نیستم، اما در آینده خواهید دید که این روز بزرگ چه اثر عمیقی دارد، اگر باهم باشیم، خواهیم دید که این روز حتی ممکن است که فرهنگ ما را هم عوض کند. امروز باید به فکر باشیم. روزنامهخوانی هم دروازه کتابخوانی است. اگر آنها امروز روزنامه میخوانند، در آینده خیلیهایشان به سمت کتابخوانی خواهند رفت.»
ارسال نظر