فراردهی مغزهای ایرانی با توهم ISI
هر سال آمار شگفتآوري از ميان مقالات منتشرشده از سوي دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي كشورمان در دنيا منتشر ميشود؛مقالاتي كه ايدههاي مطروحه در آنها در حصار كاغذي مقالات باقي ميماند و هيچ اثري از آنها را نميتوان در سطح جامعه مشاهده كرد و آمار مقالات ISI به دلخوشكنكي براي مسئولان وزارت علوم تبديل شده و صد البته مزايايي مادي و معنوي براي نويسندگان اين مقالهها دارد؛از ارتقاي حقوق و رتبه گرفته تا چهرهشدن در موضوعي خاص.
روزنامه جوان نوشت: هر سال آمار شگفتآوري از ميان مقالات منتشرشده از سوي دانشجويان و اساتيد دانشگاههاي كشورمان در دنيا منتشر ميشود؛مقالاتي كه ايدههاي مطروحه در آنها در حصار كاغذي مقالات باقي ميماند و هيچ اثري از آنها را نميتوان در سطح جامعه مشاهده كرد و آمار مقالات ISI به دلخوشكنكي براي مسئولان وزارت علوم تبديل شده و صد البته مزايايي مادي و معنوي براي نويسندگان اين مقالهها دارد؛از ارتقاي حقوق و رتبه گرفته تا چهرهشدن در موضوعي خاص.
همه اينها در حالي است كه بنا به تأكيد دكتر مهدي گلشني استاد فيزيك و فلسفه علم دانشگاه شريف در بسياري از كشورهاي پيشرفتهاي همچون ژاپن، آلمان و فرانسه مقاله ISI ملاك نيست و كم نيستند دانشجوياني كه به دليل ارائه ندادن مقاله در دانشگاههاي كشور پذيرفته نميشوند و همين دانشجويان سر از استنفورد و پرينستون در ميآورند؛چراكه اين دانشگاهها معيارشان براي جذب دانشجو مقاله ISI نيست،اما اساتيد دانشگاههاي كشورمان با گرفتارشدن در تله ISI و سرگرم شدن به رنكينگهاي بينالمللي با دست خودشان نخبهها را فراري ميدهند. خروجي دانشگاههاي كشور افراد بيمهارتي است كه حتي توانايي برقراري ارتباط با جامعه خود را ندارد.
اينها بخشي از سخنان يك فيلسوف علم است که سزاوارترين تخصصي است که ميتوان با آن درباره اين معضل سخن گفت. صحبتهاي اين استاد پيشكسوت در محافل علمي كشور با استقبال فراواني مواجه شده است. رهاشدگي آموزش عالي و بيتوجهي دولت به اين حوزه به انتخاب ديرهنگام و پرحاشيه وزير علوم منتهي نميشود. ماجرا جديتر از اين حرفهاست و همين مسئله هم صداي بسياري از اساتيد و چهرههاي ماندگار علمي را در آورده است. دكتر مهدي گلشني،استاد فيزيك و فلسفه علم دانشگاه صنعتي شريف در اين باره بهخصوص وضعيت اين دانشگاه ميگويد: زماني در اين كشور دكتر عباس چمران، برادر بزرگ شهيد چمران، روزگاري رئيس دانشكده برق شريف بود. دغدغه او در زمان مسئوليتش اين بود كه فارغالتحصيلان دانشگاه را راهي وزارت نيرو كند تا مسائل مملكت را به دست بگيرند.
وي تأكيد ميكند: فرار مغزها عبارت درستي نيست، فراردهي مغزها درست است. برخي در اين كشور و دانشگاه طوري با دانشجو برخورد ميكنند كه جوانان از اين كشور فراري ميشوند.
فراري دادن نخبهها
«سهم ايران از توليد علم برتر دنيا به ۹/۲ درصد در سال ۲۰۱۷ ميلادي و ۲/ ۲ درصد در سال ۲۰۱۶ ميلادي رسيد. در سال ۲۰۱۶ تعداد مقالات پراستناد و داغ كشور به ۳۵۰ مورد رسيده است.»؛ اينها بخشي از آمار و ارقامي است كه در گزارشهاي ارائهشده از سوي مسئولان وزارت علوم مورد استناد قرار ميگيرد،اما كمتر كسي به اين سؤال پاسخ ميدهد كه حاصل اين همه مقالات منتشر شده در پايگاههاي علمي همچون ISI كجا رفته كه هنوز كشور در بسياري از حوزهها با چالشهاي جدي مواجه است. به عبارت ديگر چرا مقالات ISI به پروژههاي ملي تبديل نميشود. گلشني در اين باره ميگويد: متأسفانه بسيار از عقده حقارت رنج ميبريم. احساس هويتمان را از دست داديم. آيا ما توانستهايم افرادي را تربيت كنيم كه بازگردند و به جامعه خود خدمت كنند؟
استاد دانشگاه صنعتي شريف ميافزايد:چينيها چند نوبليست و دانشمندشناس در جهان دارند كه همه كارهايشان را در امريكا انجام دادند و براي خود كسي شدند،اما با همه سرشلوغي و ابهت خود سالي دو، سه ماه به چين برميگردند تا به پژوهشگران خود در چين كمك كنند اما خروجي دانشگاه ما آنقدر بيمهارت است كه حتي توانايي برقراري ارتباط با جامعه خود را ندارد.
اين استاد دانشگاه معتقد است: دانشگاه شريف به اموري اقبال پيدا كرده است كه عاري از كيفيت است. ملاك شده است تعداد و اندكس (Index) مقاله. بارها دكتر نقدآبادي، معاون تحصيلات تكميلي وزارت علوم را دعوت كردم به مناظره كه نپذيرفت.
اين چهره علمي تصريح ميكند: فارغالتحصيلان ما بازميگردند براي جذب و از او مقاله ميخواهيم. كدام دانشگاه برتر در دنيا در قدم اول از كسي كه يك سال از فارغ التحصيلياش گذشته است، مقاله ميخواهد كه شما ميخواهيد؟ دانشجوي فيزيك چه مقالهاي ميخواهد ارائه دهد؟ بعد همين آدمها ميروند استنفورد و پرينستون جذب ميشوند. استنفورد و پرينستون از متقاضي مقاله نميخواهد، شما ميخواهيد؟ چرا فراري ميدهيم اين نخبگان را؟
هم سفر كيش و هم درآمد بيشتر براي استاد
گلشني با اشاره به تأسيس پرديسها و ميافزايد: سالها پيش دكتر سهرابپور به شوراي انقلاب فرهنگي آمد تا از پرديس دفاع كند كه من به شدت مخالفت كردم. دانشگاه بايد به كار علمي خودش بپردازد، نه آنكه به كساني كه در كنكور قبول نشدند،مشغول شوند. چرا شأن دانشگاه را پايين آوردهايم به خاطر حذف بودجه؟ استاد عظيمالشأن برق در آن سالها به دانشجويان دولتي خودش گفته است كه شنبه و يكشنبه كلاسهايمان را برگزار ميكنيم. اين كار را كرده است تا از دوشنبه تا آخر هفته به كيش برود و به خاطر ترفيع و درآمد بيشتر وقت خود را صرف دانشجوياني كند كه كيفيت مطلوب را ندارند. بعد از آن هم كه كلاسها را به داخل پرديس اصلي دانشگاه آوردند.
وي تصريح ميكند: يكي ديگر از مشكلات آن است كه يك دانشجو براي افزايش كيفيت كار خودش ميخواهد درسي خارج از برنامه عادي اخذ كند و ما از او پول ميگيريم. دانشجوي علاقهمند چه گناهي دارد كه بايد 500 هزار تومان براي يك درس اضافي مرتبط و اساسي پول دهد؟
مرثيهاي براي مرگ اخلاق
استاد دانشگاه صنعتي شريف، مشكل ديگر را مردن اخلاق در دانشگاه ميداند و با اشاره به رفتار يکي از اساتيد ميافزايد: دانشجو معرفي كردهايم با معدل و رزومه فوقالعاده در دوره ارشد و دكترا كه رد شد. چرا؟ زيرا يك نمره 12 در كارنامه ليسانس خودش داشت! در حالي كه نبوغ پديدهاي است كه ممكن است در ارشد يا دكترا بروز پيدا كند. اينشتين در ليسانس درس افتاده داشته است!
گلشني معتقد است: حضور افرادي در كميتههاي مختلف علمي وزارت علوم، اين مملكت را نابود خواهد كرد. به دانشجو گفته است برو هر وقت يك مقاله نوشتي و دانشمند شدي برگرد براي جذب. اين چهره علمي يكي ديگر از مسائل را عجله در بازنشسته كردن برخي استادان ميداند و ميافزايد: استاد فيزيك را بدون ابلاغ قبلي با يك نامه بازنشسته كردهاند.
وي تأكيد ميكند: لازم است به علوم انساني رو بياوريم. بارها به دكتر فتوحي گفتهام. ما كه با الگوبرداري از MIT ساخته شدهايم، ببينيد MIT چه تغييراتي كرده است؟ برنامه فلسفه علم و تاريخ جدي دارند و براي آن دانشكده جدا دارند. هر دانشجو بايد تعداد قابلتوجهي واحد علوم انساني بگذراند تا دورهاش تمام شود. ما نهايتاً اينجا يك درس اخلاق مهندسي ارائه دهيم. استاد دانشگاه صنعتي شريف با انتقاد از شيفتگي مسئولان دانشگاه نسبت به اغيار ميافزايد: ببينيد در سالهاي اخير چقدر تفاهمنامه با دانشگاههاي ديگر بسته شدهاست؟ با دانشگاه مونيخ تفاهمنامه بستهاند براي اعزام نيرو جهت دورههاي مشترك. تمام هزينهها را هم آنها (مونيخ) ميدهند. چرا؟ مگر عاشق چشم و ابروي ما هستند؟ ميخواهند نوابغ و نخبههاي دانشگاه را ببرند.
گلشني ميگويد: با دكتر رشتچيان صحبت ميكنم و ميبينم همهچيز براي ايشان رنكينگ دانشگاه است. اين رنكينگ دانشگاه را غربيها براي ما درست كردهاند كه سرگرم شويم. وي خاطرنشان ميكند: محال است از ژاپن و آلمان و فرانسه آمار واقعي مقالات و ISI بيابيد. اصلاً در بسياري از ممالك پيشرفته غرب مقاله ISI ملاك نيست. اگر اينها ملاك باشد،ديگر چرا يك نفر بايد در پروژهاي ملي شركت كند؟ از پروژه ملي مقاله ISI بيرون نميآيد. اين استاد دانشگاه ادامه معتقد است: يكي از دلايل عقبماندگي ما، علم عاري از حكمت است. دلايل آن هم قابل برشماري است. مثلاً تخصصي و باريك شدن علم، تشنگي قدرت و ثروت، غفلت از مسائل اخلاقي و غفلت از سؤالات بنيادين زندگي است.
تله ISI
ايران از پنج شاخص عمده در سنجش توليد علم تنها در زمينه ارسال مقالات پيشرفت قابلتوجهي داشته است و در ساير شاخصها همچون رتبه كشور در ميزان ارجاع به مقالات، سهم توليدات علمي در مقايسه با ساير توليدات، نسبت توليدعلم به توليد ناخالص ملي و تعداد محققان به ازاي يك ميليون نفر از موقعيت مناسبي برخوردار نيست. مقالات ISI اما همچنان شرط لازم براي ارتقاي اساتيد و همچنين پذيرش دانشجويان در مقاطع تحصيلات تكميلي است. همين مسئله هم موجب شده تا مقالات دورهمي يا همان مقالات مشترك دانشجويان با اساتيد، كارگاهي براي توليد مقاله و كسب امتياز براي اساتيد شود. نياز دانشجويان به مجوز لازم براي دفاع از پاياننامه، كسب نمره كامل پاياننامه و به دست آوردن رزومه پژوهشي مناسب براي آزمون مصاحبه دكتري و جذب هيئت علمي، از يكسو، آييننامههاي كميسيون نشريات علمي كشور و قوانين نانوشته نشريات علمي، پژوهشي يعني عدم انتشار مقالات انفرادي دانشجويان كارشناسي ارشد و دكتري در نشريات علمي، پژوهشي از ديگر سو و در نهايت سازوكارهاي ارتقاي اعضاي هيئت علمي يعني نياز استادان به چاپ مقالات علمي، پژوهشي معيني در هر سال براي كسب امتيازات لازم جهت ترفيع و ارتقا و تبديل وضعيت در نظام دانشگاهي و فرار از ركود علمي موجب شده تا چرخهاي بيمار براي استثمار دانشجو و فراردهي مغزها شكل بگيرد و از آنجايي كه از هر پاياننامه دانشجويي تنها يك مقاله بيرون ميآيد،اساتيد دست به كار ميشوند و براي انتشار مقالات علمي نمره دانشجو را گروگان ميگيرند! وزارت علوم هم براي دستيابي به رتبه نخست علمي در خاورميانه بر اساس سند چشمانداز ۱۴۰۴ گردش اين چرخه پوچ را در دست گرفته است.
نظر کاربران
تا اون روزی که بمیرم استاد راهنمامو حلال نمیکنم،یعنی چنان خاطره ی،تلخی از دوران ارشد برای من ساخت که بدون کنکورم بیان بگن بفرما برو دکترا بخون، محاله دیگه تو ایران ادامه تحصیل بدم·· سر همین بحث مقاله چه پدری از من دراورد، بدون حتی یک اپسیلون کمک و راهنمایی تو نوشتن پایان نامه، میگفت اگه تو مقالت اسم منو اول ننویسی دانشگاه نمره مقالتو بهت نمیده!!! دوران ارشد که باید دو سال باشه، کل کلاس ما که دوازده نفر بودیم، چهار سال و پنج سال طول کشید، در حالی که هممون به گفته ی خودشون از بهترینا بودیم، کم کاری، نخوندن فصلا، عدم راهنمایی، عدم پیگیری، تهدید و هزار و یک داستان دیگه سر ما دراوردن، به طوری که هممون که بشدت قصد دکترا خوندن داشتیم حتی یک نفرمون شرکت نکرد بعد اون قضایا· دانشگاهمونم جزو دانشگاههای دولتی و بسیار مطرح کشوره، من که به شدت دارم دنبال بورس میگردم برم خارج از کشور ادامه بدم ، اینجا هیچکس قدر علم و تلاش و زحمتو نمیدونه و برای بار هزارم جناب دکتر··· خوشتیپ و خوش سرزبون، ای باسواد، ای انسان نما در ظاهر، ای فارغ التحصیل از سوربن فرانسه، ای طبل توخالی، خدا ازت نگذره که از هرچی انگیزه و شوق خالیم کردی
لعنت بر رضا خان که در ایران دانشگاه ساخت. ما مسلمانیم و دانشگاه نمیخواهیم. حوزه برایمان کافیست.