چه کسانی شایعه مرگ چهرهها را میسازند؟
نادر مشايخي در روزنامه اعتماد نوشت: ماجراي بيماري يك هنرمند خبر اجتماعي نيست. اين مساله را ميدانم كه اجتماع ميخواهد از حال هنرمند موردعلاقهاش باخبر باشد. اما خانواده هنرمند از لحاظ روحي و اجتماعي در اوضاعي نيست كه وارد فضايي غير از مسائل درماني بشود. هنوز نميدانم اين موضوع چقدر نقش اجتماعي ميتواند داشته باشد؛ يك نفر بيمار است و به آرامش احتياج دارد و عدهاي درباره بيماري او شايعه ميسازند.
نادر مشايخي در روزنامه اعتماد نوشت: ماجراي بيماري يك هنرمند خبر اجتماعي نيست. اين مساله را ميدانم كه اجتماع ميخواهد از حال هنرمند موردعلاقهاش باخبر باشد. اما خانواده هنرمند از لحاظ روحي و اجتماعي در اوضاعي نيست كه وارد فضايي غير از مسائل درماني بشود. هنوز نميدانم اين موضوع چقدر نقش اجتماعي ميتواند داشته باشد؛ يك نفر بيمار است و به آرامش احتياج دارد و عدهاي درباره بيماري او شايعه ميسازند.
بايد بگويم كه اين موارد ديگر جواب نميدهد و جامعه پيشرفت كرده است. اگر خبري را ميشنويم كه موثق نيست نبايد آن را بازگو كنيم. جامعه هم بايد به اخبار موثق اكتفا كند.
مشخص نيست منشا اين شايعهها از كجا است. شايعهها ٢٠ سال پيش در ايران تاثيرگذار بود، حال جامعه بايد به اين آگاهي برسد كه شايعه را از خبر راست تشخيص بدهد. شايد اين تاثير فضاي مجازي و فراگيري اينترنت و موبايل است، افرادي كه در جوامع امروزي زندگي ميكنند با استفاده از گوشي تلفن همراه ميتوانند تمام دنيا را ببينند.
خانواده هنرمنداني كه بيمار ميشوند تنها كاري كه ميتوانند بكنند اين است كه گاهي اخباري رسمي در بيان احوال آن هنرمند منتشر كنند. البته نميتوان تمام جزييات را بازگو كرد. جزييات بيماري حريم خصوصي فرد است.
وقتي براي هنرمندي كه در بستر بيماري است، شايعهسازي ميشود؛ نشان از اهميت دادن به آن هنرمند و نگراني براي او نيست. وقتي خبر دروغين مرگ فلان هنرمند را كه در بستر بيماري است ايجاد ميكنند؛ در واقع به آن هنرمند خيانت ميكنند. كساني كه اين اخبار را بازنشر ميكنند هم در اين امر مقصرند.
پدرم چند وقتي است كه بيمار است و در بستر بهسر ميبرد. متاسفانه در اين مدت شايعههاي بسياري درباره بيماري پدرم ايجاد شده، ما خيلي از اين اتفاقها را به او اطلاع نميدهيم چرا كه ميدانيم به آرامش نياز دارد. اگر اين خبرها و اين شايعهسازيها را بخواند تاثير بدي رويش ميگذارد. اين كارها نشانه توجه به هنرمند نيست برعكس نشانه مزاحمت است.
وقتي هنرمندي بيمار ميشود يك بار خبر بيمارياش را توضيح ميدهند و تمام ميشود. شايد در همين مدتي كه پدرم در بستر بيماري بود، پانزده بار خبر فوتش را شايعه كردند. افرادي كه اين خبرها را درست كردهاند چوپان دروغگو شدهاند. در همين ماههاي گذشته، روزي در محمودآباد بودم و خبري را خواندم كه از مرگ پدرم ميگفت. خيلي نگران شدم. وقتي با خانواده تماس گرفتم، گفتند كه اين خبر دروغ است، اما من آنقدر نگران بودم كه تا وقتي با خودش حرف نزدم آرام نگرفتم.
همين الان هم روزي چند نفر زنگ ميزنند و ميگويند كه شايعه مرگ پدرت را شنيدهايم. اين حرفها ناراحتكننده است.
متاسفانه اين روزها همين مساله براي استاد شجريان هم پيش آمده است. ايشان هم در بستر بيماري است و شايعههاي بسياري درباره ايشان ايجاد شده است. به طور حتم اين اخبار نادرست روي خانواده ايشان هم تاثير منفي ميگذارد. با اينكه هر چند ماه يك بار پسر استاد شجريان درباره اوضاع سلامت ايشان، توضيحهايي را به طور رسمي بيان ميكند؛ اما باز هم شاهد ايجاد شايعههايي هستيم.
خودم بيماري «ام اس» دارم و گاهي اصلا نميتوانم راه بروم. وقتي مادرم زنگ ميزند و حالم را ميپرسد حالم بهتر ميشود. وقتي ميدانم كه كسي به فكر من است روحيهام خيلي خوب ميشود. اينگونه عيادتها و احوالپرسيها در بهبود روحيه بيمار بسيار موثر است.
دوره كارهاي خالهزنكي گذشته است. اينكه كسي بيايد و پشت سر كسي حرف بزند اصلا كار درستي نيست. هميشه در اركسترهايي كه با آنها كار ميكنم همان اول به نوازندگان دو مورد را گوشزد ميكنم؛ نخست اينكه از خودتان تعريف نكنيد و دوم اينكه بدِ كسي را نگوييد.
ارسال نظر