تحلیل جامعه شناختی رفتار مردم در بازار ارز
روزنامه اعتماد نوشت: دكتر عباس محمدياصل، جامعهشناس در رفتارشناسي دلارخريدن مردم و حرارتي كه براي به جان خريدن ريسك اين بازار به خرج ميدهند، ميگويد: عقلانيت و برنامهريزي اقتصادي در جهان امروز نداريم. عقلانيت استفاده از مواهب برنامهريزي را هم نميشناسيم. رفتارها كاملا دلبخواهي و تابع محاسبات فردي، به صورت روزمره انجام ميشود. بحث سوداگري مردم در بازار ارز به امروز و ديروز برنميگردد.
برخي از مردم كه چندي قبل در موسسههاي مالي و اعتباري سپردهگذاري كرده بودند و متضرر شده بودند ادعا كردند كه اين موسسهها از بانك مركزي مجوز داشته و به همين دليل به كار آنها اعتماد كردهاند. الان و در پي متلاطم شدن بازار ارز و بالارفتن قيمت دلار هرچه دولت و شخص رييسجمهور از مردم خواسته كه درگير خريد و فروش دلار نشوند، اعتماد نكردهاند و همچنان تقاضا در بازار دلار بالاست. بازار دلار ريسك بالايي دارد. سوابقي مانند اتفاقات سال ۱۳۶۷ بعد از پذيرش قطعنامه۵۹۸ از اين جمله است. چرا مردم بايد چنين ريسكي را به جان بخرند؟
گفته ميشود پررونق شدن بازار دلالي در خريد و فروش ارز نتيجه اين است كه مردم هيچ برنامه و چشماندازي براي سرمايههاي خرد در اختيار ندارند. كساني كه پول اندكي پسانداز كردهاند نميدانند با آن، چه كار كنند و بهترين راه را سوداگري در عرصه بازار دلار ميبينند.
كاملا درست است؛ سرمايه خرد با بازار توليد ارتباط ندارد. زيرا مجاري ارتباطي آدمها با مراجع كلاننگر و چشماندازي كه از آينده ترسيم ميكنند؛ تنگ يا مفقود شده است. سرمايه و پولهاي خرد صرف خريد اتومبيل ميشود. خودم شاهد بودهام در چندماه اخير افرادي بدون آنكه خودرويي را ببينند و تجربهاش كرده باشند براي خريد آن ثبتنام كردهاند و از اين محل سود بردهاند. در چنين شرايطي اقشار پاييندست جامعه كه دسترسي كمتري به اطلاعات توليد دارند و در بازي توليد، توزيع و مصرف فقط نقش فردي مصرفكننده دارند، متحمل بيشترين فشار ميشوند. مشكل وقتي بيشتر نمود پيدا ميكند كه دولت نقش كارگزاري خود را براي اقشار پايين هرم جامعه انجام نميدهد. در نتيجه شاهد هجوم بردن آنان به نقاط دم دست نظير طلا، ارز و مسكن هستيم. سودي هم كه ميبرند براي خود آنها اثري ندارد. ارزش اين فعاليت اقتصادي هم بسته به اينكه چه تحولي در كشور حادث شود دستخوش تغيير است و همين افراد اگر در زندگيشان قدمي به سوي جلو برندارند بايد مراقب باشند كه در چرخه بازارها له نشوند.
از منظر منطق جامعه شناختي چرا با وجود سوابقي كه از افت و خيز قيمت دلار در مقاطع مختلف داشتهايم باز هم شاهديم كه مردم همين مسير را مطمئن ميدانند؟
اين وضعيت به سطح آموزشهاي فرهنگي به ويژه در عصر جهاني شدن مربوط است. ما چقدر به جامعه آموزشهاي مرتبط به بازي در جهانيسازي را دادهايم؟ در جهانيشدن با يك عدم قطعيت مواجهيم كه بايد از آن به عنوان انعطاف در خطوط توليد، جابهجايي سرمايه و مهاجرت سرمايه انساني تعبير كنيم. در جامعه ما براي آدمهاي خلاق اين تربيت مفقود است. شيوههاي مشاركت مالي و اقتصادي مفقود است. همين حلقههاي مفقوده منجر به رفتارهاي كوركورانه و بروز آسيب اجتماعي ميشود. مشخصترين دليل اين است كه حسابمان را با فرآيند جهاني شدن روشن نكردهايم. البته فرآيند جهانيشدن آن را به ما تحميل ميكند ولي ما به كنشگرانمان آموزش نداديم و به همين دليل نگراني از عدم ارايه اين آموزشها باقي است. ما ميخواهيم مستقل از فرآيند جهاني شدن عمل كنيم ولي نسبت به آمادهسازي مردم و متغيرهايي كه در اين فرآيند موثر هستند، چيزي نميگوييم. بايد براي آمادهسازي مردم براي مواجهه با متغيرهاي فرآيند جهاني شدن و اقدامات مرتبط با آن اقدام كنيم. اگر چنين نكنيم حركت كورمال كورمال ما ادامه مييابد.
از طرف ديگر به نظر ميرسد خردهفرهنگي در جامعه رايج شده كه همه ميخواهند خيلي زود و بدون كار كردن صاحب مال و جايگاه شوند. به اصطلاح خودمان يك شبه پولدار شوند.
آيا با تقسيم كار ميتوان وظايفي براي مردم و دولت در نظرگرفت تا حرمت كار دوباره احيا شود و براي كار ارزشگذاري شود؟
اگر كسي فرمول اين كار را ميدانست كه بايد جوايز جهاني را به او ميداديم. از هر طرف كه ميرويم با كلاف سردرگمي را مواجه هستيم. سيستمي لازم داريم كه همزمان به محدود كردن ورود منابع نفتي به جريان توليد، فرهنگسازي كار توليدي نزد مردم، برنامهريزيهاي بلندمدت براي اثربخشي اين موارد بپردازد. شايد جالب باشد بدانيد از منظر مقايسه تاريخي ما تجربه «لوتر» و «كالوين» را داريم كه با دينپيرايي به اعتلاي قلمرو كار پرداختند و از دل آن سرمايهرا قوت بخشيدند. به نظرم اگر ما نيز بخواهيم موفق شويم بايد اين كار و شيوه «لوتر» و «كالوين» را به عنوان موتور محرك به تحريك جامعه مشغول كنيم. نقش دين ياران و روحانيان در اين كار بسيار اهميت دارد زيرا آنها ميتوانند ارزشهاي الهي را به كار معطوف كنند. كار كردن بسيار مغفول مانده است بايد كار را شاخص تقوا معرفي كنيم. از آنجا كه جامعه علايق مذهبي دارد اين كار ميتواند موثر واقع شود.
به هر حال بدون مشاركت مردم نميتوانيم موفق شويم. به خود مردم چه راهكاري ميتوانيم ارايه كنيم؟
مردم تكتك نميتوانند، زيرا نه چشماندازي از جهان دارند و نه اشرافي به اقتصاد جهاني و در چنين شرايطي به نظر ميرسد بيشتر سردرگم ميمانند. بهترين كار به نظرم اين است كه بايد نهادهاي مدني را به عنوان واسط بين دولت و مردم فعال كنيم و آنها چشماندازهاي كلان را به زبان منافع مردم ترجمه كنند و مشاركت داوطلبانه را تحقق ببخشند.
نظر کاربران
اخه دستاز سر مردم بیچاره بردارین اخه چهربطی به پس اندازداره عحب بساطی هروز خددادسوستداران دلار باید استرس بهشون وارد بشه اقای روحانی که عین خیالش نیست میخواد لج مردم دربیاره همش ممردم مردم میکنن ترددینکیند که اگردلاریک کشور دیگه هم بگه به مردم الکی الکی بالا میبره
مدیران بی خاصیت ومنافق وپست وفاسد اعدام باید گردند
خیلی جالبه،واقعاً رفتار بعضی ازمردم که البته کم تعداد نیستندتعجب آور،خنده دارو وبعضی وقتهاتمسخربرانگیزه!!!!!! چراکه؟ ازاین طرف میگویند مرگ برآمریکا،ننگ برآمریکاو.... وازطرف دیگرتو صفهای طولانی ساعتها می ایستند و دلارمیخرند!!!!!!!! با دست پس میزنندبا پاپیش میکشند!!!! آخه یکی نیست به این مردم عزیزوخوب همیشه درصحنه مضرات یاخطرات وحشتناک این نوع سرمایه گذاری رابرای خودشان ،جامعه وکشوربفهمونه ،حالا اگه خواستیدمضراتش رابدونیدبگیدتادرادامه براتون بشمارم البته اگه مطلب ردنشه
مضرات خریددلارجهت سودبردن:
1-گلاب تو آسیاب آمریکا ریختن
2-فراهم شدن شادی وصف ناپذیر دلارداران گردن کلفت ومفت خور که اگه اسم ببرم همه اونها رامی شناسید،مثل بعضی ها که دربانک سوئیس دلارذخیره کردندتااگه اسلام درخطر باشه اونوقت هزینه کنند
3- بنده خدایی که باتمام پس اندازچندین ساله ات دلارخریدی تا سود کنی اونی که سود میکنه تونیستی ،بالایی است ،سرمایه دار است.تو با این کار احمقانه ات موجبات بی ثباتی دربازار را فراهم می کنی.
4- با این عمل حریص انه باعث ایجاد تورم درجامعه شدید که الآن شاهد آنیم ، که البته بی خیال دولتمردان ما،چون ذینفع میباشند.
5- ایجادرکود اقتصادی درجامعه
6- ایجادبیکاری
7- با این عمل جناب قلی ،سفره مردم کوچک وکوچکتر می شه.
8- فقر درسطح جامعه گسترش می یابد.
9- باعث افزایش مفاسداجتماعی ازجمله :دزدی به طریق مختلف،فحشا ، تکدی گری،زورگیری وزورگویی،حقه بازی ودروغ ، ووووووووو... درنهایت زیادشدن گناه ومعصیت. (که البته این بندجزء وظیفه علما بود که جثارتاً دیدم ازاون طرف صدایی درنمیآد ما بیان کردیم) .
یک نکته مهم دیگه مونده که اگه این ردنشه ادامه دارد...