جدال بر سر تصميم تازه آموزش و پرورش
مسالهی تیزهوشان
«گام نخست را برداشتيم. دانشآموزان ابتدايي از آماده شدن براي آزمونهاي تيزهوشان، نمونه دولتي و مدارس خاص رها شدند.» وقتي كه وزير آموزش و پرورش اين جمله را در صفحه توييتر خود منتشر كرد، كاربران اين شبكه اجتماعي با درود و سلام به استقبالش رفتند، تصميم جديد آموزش و پرورش را بارها بازنشر دادند.
«به عنوان يك معلم پايه دوازدهم ميگويم كه سمپاد يعني دوره اول. آنچه در دوره دوم اتفاق ميافتد چندان فرقي با ساير مدارس ندارد چون فضاي حاكم متاثر از كنكور است و آقايان زورشان نميرسد كنكور را حذف كنند. بنابراين با حذف دوره اول ديگر سمپادي وجود نخواهد داشت.» يكي از دبيران و فارغالتحصيلان مدارس سمپاد كه براي اعتراض به آموزش و پرورش آمده بود به «اعتماد» ميگويد كه قول و وعدهها براي برجا ماندن دوره دوم سمپاد چندان تاثيري در كل ماجرا ندارد چراكه كار اصلي اين مدارس در همان دوره متوسطه اول انجام ميشود، زماني كه هنوز اين مدارس مانند ساير مدارس وارد بازي كنكور نشدهاند. او هم مثل بسياري از منتقدان اين تصميم، حذف آزمون دوره اول را نوعي پاك كردن صورت مساله ميداند: «مشكل اصلي اين است كه در ساير مدارس اتفاق ويژهاي نميافتد و وقتي يك مدرسه سمپادي دارد خوب كار ميكند اين تفكيك به چشم ميآيد.
«ر»، فارغالتحصيل سمپاد كه حالا در دانشگاه شهيد بهشتي دانشجو است، ميگويد آنچه منتقدان مدارس سمپاد به عنوان تفكيك ميان دانشآموزان نام ميبرند، نوعي از تفكيك است كه ارتباطي به خودبرتربيني و جداسازي نخبگان ندارد: «تا اواخر سال سوم راهنمايي متوجه نبوديم كه وقتي ميگويند سمپادي يعني فرق ما با باقي بچههاي همسال خودمان در چيست، وقتي رفتيم به دبيرستان ديديم كه كل پايه پژوهشي و تفكر ما در راهنمايي شكل گرفته، ياد گرفتيم كار گروهي بكنيم و با هم ارتباط بگيريم. تا سال دوم دبيرستان هم كار پژوهشي ميكرديم ولي در نهايت من دانشآموزي بودم كه رياضي خواندم و بعد از قبولي در دانشگاه انصراف دادم. همان نوع تفكر و آموزشهاي دوره اول بود كه سبب شد من بدون نياز به مدرسه دوباره كنكور بدهم و اينبار وارد رشته انساني بشوم. اين كلمه تفكيك به معناي برتر بودن ما نيست، به معناي نوع فكر كردن بچههاي سمپاد است و سختيهايي كه كشيديم. ما خيلي زودتر دست به كار شديم و خودمان را بزرگ كرديم. همه اينها را در همان دوره اول به ما آموختند.»
دستهاي از منتقدان آموزش و پرورش والديني هستند كه از اوايل دبستان براي ورود فرزندانشان به مدارس استعدادهاي درخشان وقت و هزينه كردهاند و حالا ميگويند آموزش و پرورش بايد خيلي پيشتر اين تصميم خود را اعلام ميكرد، براي آن زمانبندي اجرايي در نظر ميگرفت تا مادر و پدرها با توجه به آن تصميمگيري و برنامهريزي ميكردند. بخشي ديگر از منتقدان هم به درستي اشاره ميكنند كه مساله اساسي در واقع مساله كنكور است چراكه تا وقتي آزمون اصلي برقرار باشد، تعطيلي سمپاد راهحل نيست، تنها باز كردن جا براي مدارس غيرانتفاعي است كه شهريهاي به مراتب بالاتر از سمپاد ميگيرند و در عمل تبعيض هوشي نظام آموزشي تبديل ميشود به تبعيض مالي. شادي در توييتر خود نوشت «فرزانگان و علامه حلي و ساير مدارس سمپاد نباشند ابوريحان و خرد و انرژي اتمي و علامه طباطبايي و سلام و امثالهم كه جمع نميشوند. صرفا ممكن است خانوادهها حريصتر شوند يا آنها شهريهشان را افزايش دهند.»
جدال معموليها و غيرمعموليها
نسلهاي مختلفي از دانشآموزان خاطره شركت در آزمونهاي ورودي مختلف را در خاطره دارند، شركت در آزمون مدارس استعدادهاي درخشان احتمالا يكي از پررنگترين آنها است. پس از سالها يك توييت از سوي وزير آموزش و پرورش كافي بود تا موجي از خاطره و تجربه كساني كه وارد سمپاد شده يا نشده بودند خودش را در قالب بحث، مشاجره و نقد نشان دهد. كساني كه ميگفتند سمپاديها در مدارسشان خودبرتربيني را آموختند و فكر كردند با باقي دانشآموزان تفاوت خاصي دارند و آنهايي كه ميگفتند در سمپاد هويت گرفتهاند و هرگز فكر نكردهاند خونشان از بقيه رنگينتر است.
«سمپاد به هم نسلهاى من احساس غرور داد، باعث شد در مقابل سختيها شجاع باشيم، به ما يك فرصت فوقالعاده داد تا پيشرفت كنيم، بهترين متخصصان كشور آنجا پرورش يافتند، سمپاد يك كارخانه توليد انسانهاي موفق است، اگر آن را منحل كنيد هم خاطرات ما را نابود ميكنيد هم آينده ايرانمان را.» اين نوشته امير يكي از اظهارنظرهايي بود كه واكنشهاي زياد و اغلب تندي را برانگيخت، برخي از كاربران اين گونه اظهارنظرها را ثمره تفكيك ميدانستند و اشاره داشتند كه اين تفكيكها نشانهاي از فاشيسم آموزشي است.
صابر يكي از كساني است كه سمپاد را نشانه فاشيسم آموزشي ميداند. او خودش در اواخر دهه ٧٠ و اوايل دهه ٨٠ فارغالتحصيل همان مدارس بوده و ميگويد بعد از ورود به دانشگاه متوجه شده كه نگاه سايرين به بچههاي سمپاد چيست. او به «اعتماد» ميگويد: «از روز اولي كه وارد تيزهوشان شدم همه معلمها و اطرافيان يك جمله تكراري را توي گوشم خواندند: تو با بقيه دانشآموزان فرق داري و بايد بهتر نتيجه بگيري. تو هوش بالاتري داري، تو استدلال استنتاجي قويتري داري و... بچههاي تيزهوشان اين مدرسه را به اين دليل دوست دارند كه آن حس متفاوت و برتر بودن را القا ميكند. من هم لذت ميبردم اما وقتي رفتم دانشگاه و واكنش بچههاي مدارس عادي را نسبت به خودمان ديدم متوجه شدم چقدر از ما بيزارند. راست ميگفتند؛ ما محصول تعاليم بهتر توسط معلمان برتر بوديم و اگر هركدام از آنهايي كه در فضايي غير از تيزهوشان بودند هم همين ابزارها و امكانات را داشتند مثل ما نتيجه ميگرفتند.
بسياري از كاربران توييتر كه در دفاع از مدارس سمپاد نوشته بودند، به موضوع پرورش خلاقيت و احساس هويت جمعي اين مدارس گفتند، محبوبه كه دوره راهنمايي و دبيرستان را در مدرسه فرزانگان بابل گذرانده حرفي خلاف آنها دارد. او به «اعتماد» ميگويد: « فضاي مدرسه سمپاد سالمتر از مدارس عادي بود و در امر تحصيل جديتر بوديم اما پرورش خلاقيت نداشتيم. شايد مدرسه كساني كه از سمپاد دفاع ميكنند فرق داشته اما فرزانگاني كه من در آن تحصيل كردم و مدرسه شهيد بهشتي كه همسرم در آنجا درس خوانده دقيقا فضاي كنكوري و تستي و تحصيلي داشت.» محبوبه از جمله سمپاديهايي است كه با تصميم آموزش وپرورش موافق است: «معتقدم نبايد از راهنمايي بچهها را جدا كنند. من با آزمون مخالفم، عملكرد تحصيلي و آزمون در كنار هم باشند.»
آموزش بر اساس تفكيك
فروردين ماه امسال مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي در گزارشي با نام «گونهشناسي مدارس در نظام آموزش و پرورش ايران» به بررسي انواع مدارس در ايران پرداخت. در اين گزارش اشاره شده بود كه بر اساس تصميم مراجع مختلف، مدارس گوناگون با انواع تفكيكها به وجود آمده است و شمار اين مدارس حالا به ٢٠ نوع ميرسد. جداسازي مدارس بر پايه ويژگيهاي انتسابي يعني سن، قدرت بدني و ميزان هوش و استعداد، بخش ديگري از اين گزارش را تشكيل داده است. در دو بخش سن و قدرت بدني (اشاره به دانشآموزان با اختلالات رفتاري، ناتواناييهاي يادگيري، دانشآموزان طيف اوتيسم، معلول جسمي- حركتي چند معلوليتي، نيمهبينا) تاكيد به مثبت بودن جداسازي شده اما وقتي صحبت از ميزان ضريب هوشي دانشآموزان ميشود بحث جداسازي با جزييات بيشتري مورد توجه قرار ميگيرد.
نظر کاربران
اینم از وضعیت آموزش و پرورش کشور ک مثل دیگر بخش ها تو فساد و ناکارآمدی غوطه ور شده...
خیلی مسخرست شهریه های پیش دانشگاهی مدارس تیز هوشان حدود سی چهل میلیونه و تمام قبولی های کنکور از این مدارس هست حالا شاید انگشت شمار از مدارس دیگه باشن مردم بدبختی که پول ندارن بچه هاشونو ثبت نام کنن چه گناهی کردن چرا باید جامعه از همون اول دبستان به دو قشر تبدیل بشه
پاسخ ها
شما اگه در مورد سمپاد صحبت میکنید باید بدونید که حداکثر شهریه در دبیرستان علامه حلی یک تهران ۶ تا ۷ میلیون هست .پسرم در ان مدرسه درس میخونه . از اینکه استعدادها و خلاقیتهای بچه ها را توسعه میدن راضیم . در دوران دبستان معلمها بچه های من از کلاس بیرون میکردن .میگفتن زیاد بلد هستن و جواب میدن حواس دیگران پرت میشه ولی در مدارس فرزانگان و حلی بچه هام با ارامش درس خوندن .. تعطیلی این مدارس فقط بازار غیر انتفاعیها را گرم میکنه
من خودم دانش اموز سمپادم امسالم دندون پزشکی قبول شدم به شخصه یک میلیون و سیصد شهریه پیش دانشگاهی دادیم نه ۳۰ یا ۴۰ میلیون
شما فک کنم غیرانتفاعی های پول بگیر رو با سمپاد اشتباه گرفتین!
حرف حق رو صابر زده بود ،احسنت به شجاعتش
به قول یه بنده خدایی یکی بیاد مادرای این بچه ها رو راضی کنه که بابا بچه خاتون فقط درسشون خوبه اونم با امکانات اختصاصی ،تیز هوش نیستن .
دولتمردان به همین حماقت ها ادامه بدن ،پولا رو صرف خارج بروها کنن که فقط به هم میهنان پز بدن ،نه خدمات
دوست من شبانه روز در حال خوندن بود تا بالاخره پزشک شد از یه خانواده متوسط ارزو به دل ،بیچاره ها ذوق زده شده بودن
من خودم سال نهم سمپادم
از وضعیت انتخاب رشته واقعا ناراضیم
همه بچه ها معدلاشون بالای نوزده هست و این فوق العادس و باید به خودمون افتخار کنیم
اما بخاطر بحس رقابت چقدر از بچه ها سرخورده میشن
من کاملا موافقم برداشته شه
تمام اصول این سه سالو که میگن تیزهوشان فقط دوره اوله
من تو یه سیدی میام توضیح میدم
بسه اینقدر مردمو احمق فرض کردین