بیانیه حزب کارگزاران به مناسبت پیروزی انقلاب
حزب کارگزاران سازندگی ایران به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیانیهای صادر کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
«به نام خدا
بر آستانهی چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران - که منشا و مبدا مشروعیت نظام جمهوری اسلامی شد - آنچه امروزه بیش از هر چیز دیگر باید در دستور کار نسل اول و بازماندگان نسل بنیان گذاران انقلاب قرار گیرد، کارآمدی و توانمندی حکومت و دولت است.
انقلاب اسلامی ایران بازتاب و واکنش به فساد، تبعیض، استبداد، وابستگی و دین گریزی سلطنت پهلوی بود که با وجود تلاش رژیم گذشته برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی به علل متعدد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی روزبهروز شکاف آن حاکمیت با ملت بیشتر و بیشتر شد و به سقوط حکومت و سلطنت انجامید. پیام انقلاب ایران در واقع این بود که «توسعهی تنها کافی نیست» به خصوص که برای توسعه از یک الگو وابسته و بدون هویت ملی و دینی و بیتوجه به حقوق و آزادیهای سیاسی و ارزشهای فرهنگی یک ملت پیروی شود.
اکنون اما باید تاکید کرد که پویش و انرژی نهفته در ذات اندیشه انقلاب اسلامی نیازمند بازآفرینی است. برای نسلهای جدید و جوان کشور که با گذشت چهل سال کمتر از تاریخ دیکتاتوری پهلوی خبر دارند و به تکرار دریافتهای رسمی از آن رژیم علاقهای ندارند، اکتفا به یادآوری تاریخی کافی نیست. بیتردید ضعف اطلاعرسانی مستقل و مستندسازی اشتباهات سلطنت پهلوی یک عامل مهم در برقراری ارتباط میان نسل اول انقلاب و نسلهای بعدی است. تا جایی که اکنون بازار مستندها و روایتهای سلطنتطلبانه از تاریخ معاصر گرم شده است و گروهی از مورخان و مبلغان بازگشت به گذشته با ادبیاتی نوستالژیک تاریخ مورد علاقهی خود را بازسازی میکنند و متاسفانه صدا و سیما و نظام تبلیغاتی رسمی کشور با آن بودجه عظیم خود به تازگی از خواب گران برخاستهاند و در موضعی انفعالی به این شبهات تاریخی پاسخهای ناکافی میدهند. غافل از آنکه این پاسخهای دیرهنگام به علت انتساب نهادهای تبلیغاتی به حاکمیت در نسل جدید اثر چندانی نمیگذارد و حتی ممکن است به ضدتبلیغ تبدیل شود و به عنوان دفاع حاکمیت وقت در برابر حمله بقایای حاکمیت قبل قلمداد شود و اصلا شنیده نشود. حذف راویان مستقل مانند اپوزیسیون قانونی (اما وفادار به انقلاب اسلامی) و انقلابیون محذوف هم اگر چه به تحلیل تاریخی درست از علل سقوط دیکتاتوری پهلوی کمک میکند اما به همان علت دیرهنگام بودن رجوع به ایشان از سوی حاکمیت، اثرگذاری کمتری نسبت به گذشته دارد.
چاره کار به نظر ما «کارگزاران سازندگی ایران» تقویت کارآمدی و کارآیی نظام جمهوری اسلامی به عنوان فرزند انقلاب اسلامی در عمل است. این فرزند انقلاب اکنون به چهل سالگی رسیده و دوران شباب را طی کرده و به پختگی و بلوغ رسیده است. تا کی میتوان طفل را در دامان مادر نگه داشت و با مکیدن شیره جان او زنده نگه داشت؟! جمهوری اسلامی امروز موجود بالغی است که باید خود بتواند گلیم خود را از آب بیرون کشد و صلاحیت و حقانیت و اهلیت اجرایی و اداری خود را به ملت ثابت کند. آنچه انقلاب و اسلام را سرافراز میکند، اثبات اقتدار و ابتکار و توان این نظام در سازندگی و اداره زندگی ملت و دولت و کشور است. بدون شک پیروزی انقلاب، فصل مهمی در تاریخ ایران بوده است و حفظ انقلاب در برابر جنگ و تجاوز دشمن بعثی، برگ درخشان دیگری در این حیات تاریخی قلمداد میشود. ما همچنان معتقدیم دولت جمهوری اسلامی در مجموع توانسته است با جلب و جذب و ساماندهی مشارکت سیاسی مردم در انتخابات مختلف و ایجاد رقابت سیاسی مرز روشنی با نظام سیاسی گذشته داشته باشد و در عمران و آبادانی اقتصادی کشور نیز گامهای خوبی بردارد و با وجود تبلیغات افراطی دشمنان و دوستان ناآگاه -که گاه در انتقاد از دولتها گوی سبقت را از اپوزیسیون برانداز میربایند - با همه موانع از عهده اداره کشور برآید. اما این کافی نیست. اکنون زمان اثبات توانمندی مدیران کشور در اداره ایران برای نسل جدید و به خصوص آیندگان است. هراس جوانان از آینده خود غیرقابل کتمان است. نسل اول انقلاب باید در پایان دفتر عمر نسل خویش میراث خوبی برای فرزندانش برجای بگذارد و این جز با توسعهی همهجانبه ایران بدست نمیآید:
از یاد نمیبریم که مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی با برنامه بازسازی و سازندگی در پایان دهه اول انقلاب اداره کشور را با حمایت مقام معظم رهبری در دست گرفت و تا زمانی که وحدت ملی و انسجام سیاسی در کشور وجود داشت تجربه درخشانی از توسعه همهجانبه در میهن ما شکل گرفت که از دل آن رشد اقتصادی، رشد سیاسی دورهی اصلاحات پدیدار شد و دموکراسی به عنوان میوه انقلاب اسلامی تعمیق یافت. اما دموکراسی را نباید تنها در برگزاری انتخابات خلاصه کرد. ما بارها از جمله در مقدمهی «منشور سازندگی» (سند مواضع کارگزاران سازندگی ایران) به صراحت اعلام کردهایم که: «اگرچه اساس حکومت باید بر رضایت جامعه باشد و اگر چه استقرار حکومت باید با انتخاب ملت صورت گیرد اما تداوم مشروعیت حکومت فقط باید با رضایت جامعه از عملکرد دولت ممکن است.»
مخاطب ما در این سخن البته فقط قوه مجریه نیست و منظور ما از دولت، همهی حاکمیت و قوای کشور است که به جز مشروعیت حکومت باید به کارآمدی آن هم فکر کنند و گمان نکنند چون انقلاب اسلامی نهضتی برحق بوده است و مردم در انتخابات متعدد (که سند افتخار انقلاب و نظاماند) و نیز در راهپیماییهای مرسوم (که نیازمند بازسازی در روش برگزاری هستند) شرکت میکنند و همچنان از اصل انقلاب حمایت میکنند، پس عملکرد قوای حاکم هم مطلوب ملت است!
انقلاب اسلامی پیروز شد تا فقر و فساد و تبعیض را ریشهکن کند و ظلم و استبداد و خودکامگی را از بین ببرد و جلوی انحطاط و الحاد و انحراف را بگیرد.
نمیتوان همچنان به احیای معنویت و معرفت دینی مردم در چهل سال قبل دخیل بست و به فکر حفظ اخلاق و اندیشه نسلهای تازه نبود. گاه این عملکرد مسلمانان است که دلها را متوجه نور و حقیقت اسلام میکند. حضرت محمد (ص) اول «امین امت» خویش بود و آنگاه «رسولالله» شد. آن حضرت در تاسیس حکومت اسلامی مدینه آن قدر مورد اعتماد بود که هیچ کافر و مشرکی نمیتوانست در رهبری اجتماعی (به جز رهبری دینی) با ایشان رقابت و برابری کند. همانگونه که چهل سال قبل خیل عظیمی از دختران و زنان این سرزمین تحت تاثیر رهبری امام خمینی (ره) و نفوذ کلام روشنفکرانی مانند دکتر علی شریعتی و سبک زندگی مسلمانان متجددی مانند مهندس مهدی بازرگان و اجتهادات مجتهدان روشنبینی مانند آیتالله مرتضی مطهری داوطلبانه و با اختیار کامل حجاب اسلامی را انتخاب کردند تا به اسوهای مانند فاطمه زهرا(س) نزدیک شوند، بیآنکه انقلابیون ریالی خرج تبلیع حجاب کنند و جالب اینجاست که حکومت وقت میلیونها ریال خرج ترویج بیحجابی در رادیو و تلویزیون و مدارس و دانشگاهها میکرد و هر سال سالگرد کشف اجباری حجاب را به عنوان یک روز مترقی جشن میگرفت!
به باور ما انقلاب اسلامی ایران هنوز یک واقعیت و تجربه زنده است که نسل اول انقلاب میتواند آن را به نسلهای بعد به امانت بگذارد به شرط آنکه به جز تبلیغات (آن هم درست و مستقل و عاری از اغراق و آمیخته با انصاف حتی در شناخت دیکتاتوری پهلوی) به فکر ارایه تصویری تازه و کارآمد از اداره ایران به نسل جدید انقلاب هم باشد. نزاعهای درون حاکمیتی را کنار بگذارد، صدای اعتراض مردم را بشنود و نه فقط بشنود که به ایرادات درست ملت توجه کند و آنها را رفع کند و مانند اپوزیسیون هر اعتراض را به معنای شورش و انقلاب نپندارد و به جای برخورد کوتاهمدت با این اعتراضات در میانمدت مشکلات را حل کند. اعتراضات کنونی مردم یک «کل یکپارچه» نیست و هنوز جزیرههایی از انتقادات پراکنده و انباشته شده و متنوع اجتماعی است که به نظر ما آلترناتیوی سیاسی را در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار نمیدهد و شاید به همین دلیل است که هنوز اکثریت مطلق ملت به قانون اساسی التزام عملی دارند و با وجود برخی نقدها بر ساخت سیاسی و حقوقی کشور، امید دارند که دولت و مجلس و قوای قضایی و نظامی امور کشور را بهتر اداره کنند. این نقطه امید و روزنهی روشن را باید بزرگتر و بزرگتر کرد و با برنامههای کاربردی اجتماعی و اقتصادی پیوند ملت و دولت و به خصوص نسل جوان با نسل انقلاب را تقویت کرد. باید از حاشیهها چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه اجتماعی پرهیز کرد و با دختران و پسران جوان این سرزمین سخن گفت و نه فقط سخن، که در عمل فرصت مشارکت و اشتغال و امید آنان در ساختار اجرایی و اداری کشور را فراهم ساخت و برای اوقات فراغت آنان فکر جدی کرد و این همه در گرو وحدت سیاسی کشور و اجماع قوا برای عبور از تهدیدهای بزرگ در سیاست داخلی و خارجی کشور است. عبور از ابرچالشهایی مانند رکود، تورم، بیکاری، فساد، طلاق، خشونت، افسردگی، آلودگی هوا، بیآبی، تخریب محیط زیست و... همه ریشه در نزاعهای سیاسی و عدم اجماع در حاکمیت برای حل مشکلات کشور دارد. مردم اکنون بیش از هر چیز از فقدان اراده برای تصمیمگیری در کشور و تضعیف قوا به دست یکدیگر و انفعال و روزمرگی در اداره امور رنج میبرند. بحران «بیدولتی» جدیترین بحران در کشور است که باید فراتر از قوه مجریه ارزیابی شود. مردم نباید احساس کنند که در برابر بحرانها فاقد چتر حمایتی یک نهاد مقتدر، مسئول و پاسخگو هستند. باید برای عبور از این وضعیت تصمیم گرفت و این تصمیمی نیست که فقط یک فرد یا یک جناح یا یک قوه بگیرد. این یک تصمیم ملی و یک اراده ملی است؛ همان ارادهای که انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند، در جنگ تحمیلی ایران را نجات داد، در دولت سازندگی و نهضت اصلاحات، کشور را به پیش برد و در برابر تحریمهای خارجی از ایران صیانت کرد و اکنون باید در سن رشد و نقطه بلوغ انقلاب اسلامی ایران، مشروعیت و موجودیت این نظام سیاسی را تضمین کند و تداوم بخشد.
با این منطق ما «کارگزاران سازندگی ایران» همپای همه ملت در راهپیمایی ملی ۲۲بهمنماه شرکت میکنیم تا همراه با دیگر اصلاحطلبان و اصولگرایان و همه احزاب، اصناف و افرادی که به این میهن میاندیشند، همچون راهپیماییهای اول انقلاب وحدت با وجود کثرت را به نمایش بگذاریم و امیدواریم با تدبیر مسئولان کشور و از جمله مدیران همین همایش ملی، چهرههای تازهتری را در صفوف راهپیمایان ببینیم که گرچه به نسلها، جناحها و طبقات مختلفی تعلق دارند اما یک هدف بیشتر ندارند و آن استقلال، آزادی و آبادی جمهوری اسلامی ایران است.
کارگزاران سازندگی ایران
۲۰ بهمن ۱۳۹۶»
ارسال نظر