هفت خانواده‌ای که به کمک شما نیاز دارند
این آیین جمعیت امام علی است: هر سال مصادف با ایام حج تمام حاجیان و اطرافیان آنها را دعوت می‌کند به شرکت در مراسمی که ثوابش کمتر از طواف خانه خدا نیست. هاجرها، زن‌های بی‌سرپرست تحت پوشش جمعیت هستند.
مجله زندگی ایده آل: این آیین جمعیت امام علی است: هر سال مصادف با ایام حج تمام حاجیان و اطرافیان آنها را دعوت می‌کند به شرکت در مراسمی که ثوابش کمتر از طواف خانه خدا نیست. هاجرها، زن‌های بی‌سرپرست تحت پوشش جمعیت هستند. همان‌هایی که شوهرانشان را از دست داده‌اند و بار زندگی یتیمان‌شان روی دوش‌های نحیف آنها افتاده است. همان‌هایی که شوهرانشان معتادند و به جای اینکه کمک خرج‌شان باشند آنها را تک و تنها گذاشته‌اند و رفته‌اند. همان‌هایی که شوهرانشان، پدران بچه‌های کوچک‌شان، روی تخت بیمارستان هستند و چشم به راه کمکی که آنها را به آغوش خانواده‌شان بازگرداند.
در این ثواب شریک شوید
هزینه‌های زیادی هست که حاجیان و خانواده‌ها انجام می‌دهند. هزینه سور دادن، پرچم خوش‌آمدگویی زدن، سوغات آوردن و غیره.درخواست جمعیت از شما حاجیان خانه خدا این است که اگر دوست دارید و دل‌تان می‌خواهد در ثواب کمک کردن به هاجرها شریک شوید در بخش‌هایی از این هزینه‌ها صرفه‌جویی کنید و به جای آنها گره از مشکلات زنانی باز کنید که زیر بار راه بردن زندگی‌های‌شان کمر خم کرده‌اند؛ زنانی که شاید با کمک هایی هر چند کوچک هم بتوانند زخمی از زخم‌های دردناک زندگی‌شان را درمان کنند.
شرح حال هفت خانواده صفای سعی ۱۳۹۲
هاجر اول
خانواده‌ای با چهار فرزند که دوتا از آنها ازدواج کرده اند ولی دختر خانواده با یک دختر ۹ ساله فوق العاده باهوش از همسرش به‌علت اعتیاد طلاق گرفته و پیش پدر و مادرش زندگی می‌کند. پدرش سکته کرده و خانه‌نشین شده، متاسفانه مادرش هم سکته کرده و با اینکه قبلا در منازل مردم کار می‌کرده حالا دیگر قادر به کار کردن نیست. برادرش هم به دلیل مشکل اعصاب دیگر نمی‌تواند کار کند و او هم پیش پدر و مادرش است. هیچکدام از آنها هم بیمه نیستند. دختر و فرزندش در زیرزمین خانه که ۱۰ متر است وشرایط بسیار بدی دارد زندگی می‌کنند و پدر و مادر و برادرش در طبقه همکف که ۳۰ متر است و استیجاری به سختی زندگی می‌گذرانند.
هاجر دوم
مادری است كه سه فرزند دارد. دو پسر که ازدواج کرده‌اند و دختر ۲۲ ساله‌اش که متاسفانه مبتلا به صرع است. پدر خانواده فوت شده و مادر برای درمان بیماری دختر بسیار تحت فشار است و از عهده مخارج برنمی‌آید و همین امر باعث شده بیماری به سرعت رشد کند و الان دخترجوان یک دست و پایش فلج شده. دختر بسیار با استعداد و هنرمندي است و انگیزه زیادی برای کارهای خیاطی و عروسک سازی دارد.
هاجر سوم
مادری رنج دیده که دو فرزند دارد؛ یک دختر و یک پسر. دختر ازدواج می‌کند و صاحب فرزندی می‌شود اما متاسفانه موقعی که نوزادش فقط دو ماه داشته بر اثر ایست قلبی فوت مي‌شود. شش ماه بعد هم همسر این مادر رنج دیده به‌علت بیماری ریوی فوت می‌کند و بعد از آن دامادش به علت الکلی بودن سنگ‌کوب می‌کند و از دست می‌رود. در حال حاضر این مادر بیماری اعصاب دارد و با پسرش که ترک تحصیل کرده و نوه‌اش در خانه‌ای که خیری پول پیش‌اش را داده زندگی می‌کنند. هیچ کدام از آنها بیمه نیستند و شرایط بسیار سختی دارند.
هاجر چهارم
مادری که از راه نظافت منازل مردم خرج خود و سه فرزند عقب مانده‌اش را در می‌آورد. در خانه‌ای محقر و استیجاری با کمترین امکانات و اسبابی که برای هر زندگی ساده‌اي نیاز است، زندگی می‌کند. او در ضمن مخارج مادر نابینا و برادر عقب‌مانده‌اش را هم می‌دهد و به تنهایی و بدون هیچ حمایتی بار سنگین این زندگی را به دوش می‌کشد.
هاجر پنجم
شوهرش به‌علت اعتیاد خانواده‌اش را رها می‌کند و بی‌خبر می‌رود. مادر جوان می‌ماند و سه فرزند کوچکش. این مادر جوان مبتلا به سرطان است ولی با این حال در مترو دستفروشی می‌کند تا مخارج فرزندانش را تامین کند. وقتی پول پیش خانه‌اش را صاحب‌خانه به جای اجاره برداشت و آنها را از خانه بیرون کرد، مجبور شد وسایلش را به خانه دوستش ببرد و خودش هم با فرزندانش پیش خواهرش زندگی کنند. به دليل نداشتن هزینه درمان، بیماری سرطان به سرعت در حال پیشرفت است و بچه‌ها چشم به راه کمک‌هایی که مادرشان را نجات دهد.
هاجر ششم
بی بی گل مادری ۴۰ ساله ساکن یکی از شهرهای اطراف تهران است که شوهر کارگرش دو سال پیش بر اثر تصادف فوت می‌کند. پنج فرزند دارد که اولین آنها دختری ۲۰ ساله است و آخرین آنها دختری ۷ ساله. متاسفانه هیچ کدام از آنها شناسنامه ندارند، حتی خود بی بی گل. در حال حاضر به‌دلیل نداشتن پول پیش خانه در منزل خواهرش سکونت دارند و با کارگری خرج فرزندانش را در می‌آورد.
هاجر هفتم
خانواده‌ای سه نفره. پدر خانواده به‌علت سرطان روده در بیمارستان امام خمینی بستری است و حال خوبی ندارد. دختربچه ۱۳ ساله خانواده به شدت مبتلا به بیش‌فعالی است و ریتالین مصرف می‌کند، ولی چون دوبار دست به خودکشی زده مادر از مصرف دارو جلوگیری کرده که باعث بدتر شدن وضعیت دختر شده. مادر خانواده هم مبتلا به آسم و فیبروم است و نیاز به عمل فوری دارد. آنها در یک خانه استیجاری کمتر از ۳۰ متر در اطراف تهران با بدترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند.
هر یک از خیرین گرانقدر که مایل باشند، می‌توانند به صورت مستقیم کمک‌های خود را به خانواده‌های ذکر شده برسانند. برای یاری رساندن به هر یک از این هفت خانواده محترم و آبرومند، می‌توانید با شماره تلفن‌های ۲۳۰۵۱۷۰۹ - ۲۳۰۵۱۱۱۰ - ۰۲۱و۰۹۱۲۲۹۰۳۴۰۱ تماس حاصل فرمایید.همچنین براي کسب اطلاعات بیشتر درباره این طرح می‌توانید به سایتwww.safay-saay.com مراجعه فرمايید.
همایش صفای سعی
زمان : ۲۸/۶/۹۲ ساعت ۲۰-۱۸
مکان: میدان صنعت، انتهای خیابان ایران زمین، فرهنگسرای ابن سینا
هزینه‌های زیادی هست که حاجیان و خانواده‌ها انجام می‌دهند. هزینه سور دادن، پرچم خوش‌آمدگویی زدن، سوغات آوردن و غیره.درخواست جمعیت از شما حاجیان خانه خدا این است که اگر دوست دارید و دل‌تان می‌خواهد در ثواب کمک کردن به هاجرها شریک شوید در بخش‌هایی از این هزینه‌ها صرفه‌جویی کنید و به جای آنها گره از مشکلات زنانی باز کنید که زیر بار راه بردن زندگی‌های‌شان کمر خم کرده‌اند؛ زنانی که شاید با کمک هایی هر چند کوچک هم بتوانند زخمی از زخم‌های دردناک زندگی‌شان را درمان کنند.
شرح حال هفت خانواده صفای سعی ۱۳۹۲
هاجر اول
خانواده‌ای با چهار فرزند که دوتا از آنها ازدواج کرده اند ولی دختر خانواده با یک دختر ۹ ساله فوق العاده باهوش از همسرش به‌علت اعتیاد طلاق گرفته و پیش پدر و مادرش زندگی می‌کند. پدرش سکته کرده و خانه‌نشین شده، متاسفانه مادرش هم سکته کرده و با اینکه قبلا در منازل مردم کار می‌کرده حالا دیگر قادر به کار کردن نیست. برادرش هم به دلیل مشکل اعصاب دیگر نمی‌تواند کار کند و او هم پیش پدر و مادرش است. هیچکدام از آنها هم بیمه نیستند. دختر و فرزندش در زیرزمین خانه که ۱۰ متر است وشرایط بسیار بدی دارد زندگی می‌کنند و پدر و مادر و برادرش در طبقه همکف که ۳۰ متر است و استیجاری به سختی زندگی می‌گذرانند.
هاجر دوم
مادری است كه سه فرزند دارد. دو پسر که ازدواج کرده‌اند و دختر ۲۲ ساله‌اش که متاسفانه مبتلا به صرع است. پدر خانواده فوت شده و مادر برای درمان بیماری دختر بسیار تحت فشار است و از عهده مخارج برنمی‌آید و همین امر باعث شده بیماری به سرعت رشد کند و الان دخترجوان یک دست و پایش فلج شده. دختر بسیار با استعداد و هنرمندي است و انگیزه زیادی برای کارهای خیاطی و عروسک سازی دارد.
هاجر سوم
مادری رنج دیده که دو فرزند دارد؛ یک دختر و یک پسر. دختر ازدواج می‌کند و صاحب فرزندی می‌شود اما متاسفانه موقعی که نوزادش فقط دو ماه داشته بر اثر ایست قلبی فوت مي‌شود. شش ماه بعد هم همسر این مادر رنج دیده به‌علت بیماری ریوی فوت می‌کند و بعد از آن دامادش به علت الکلی بودن سنگ‌کوب می‌کند و از دست می‌رود. در حال حاضر این مادر بیماری اعصاب دارد و با پسرش که ترک تحصیل کرده و نوه‌اش در خانه‌ای که خیری پول پیش‌اش را داده زندگی می‌کنند. هیچ کدام از آنها بیمه نیستند و شرایط بسیار سختی دارند.
هاجر چهارم
مادری که از راه نظافت منازل مردم خرج خود و سه فرزند عقب مانده‌اش را در می‌آورد. در خانه‌ای محقر و استیجاری با کمترین امکانات و اسبابی که برای هر زندگی ساده‌اي نیاز است، زندگی می‌کند. او در ضمن مخارج مادر نابینا و برادر عقب‌مانده‌اش را هم می‌دهد و به تنهایی و بدون هیچ حمایتی بار سنگین این زندگی را به دوش می‌کشد.
هاجر پنجم
شوهرش به‌علت اعتیاد خانواده‌اش را رها می‌کند و بی‌خبر می‌رود. مادر جوان می‌ماند و سه فرزند کوچکش. این مادر جوان مبتلا به سرطان است ولی با این حال در مترو دستفروشی می‌کند تا مخارج فرزندانش را تامین کند. وقتی پول پیش خانه‌اش را صاحب‌خانه به جای اجاره برداشت و آنها را از خانه بیرون کرد، مجبور شد وسایلش را به خانه دوستش ببرد و خودش هم با فرزندانش پیش خواهرش زندگی کنند. به دليل نداشتن هزینه درمان، بیماری سرطان به سرعت در حال پیشرفت است و بچه‌ها چشم به راه کمک‌هایی که مادرشان را نجات دهد.
هاجر ششم
بی بی گل مادری ۴۰ ساله ساکن یکی از شهرهای اطراف تهران است که شوهر کارگرش دو سال پیش بر اثر تصادف فوت می‌کند. پنج فرزند دارد که اولین آنها دختری ۲۰ ساله است و آخرین آنها دختری ۷ ساله. متاسفانه هیچ کدام از آنها شناسنامه ندارند، حتی خود بی بی گل. در حال حاضر به‌دلیل نداشتن پول پیش خانه در منزل خواهرش سکونت دارند و با کارگری خرج فرزندانش را در می‌آورد.
هاجر هفتم
خانواده‌ای سه نفره. پدر خانواده به‌علت سرطان روده در بیمارستان امام خمینی بستری است و حال خوبی ندارد. دختربچه ۱۳ ساله خانواده به شدت مبتلا به بیش‌فعالی است و ریتالین مصرف می‌کند، ولی چون دوبار دست به خودکشی زده مادر از مصرف دارو جلوگیری کرده که باعث بدتر شدن وضعیت دختر شده. مادر خانواده هم مبتلا به آسم و فیبروم است و نیاز به عمل فوری دارد. آنها در یک خانه استیجاری کمتر از ۳۰ متر در اطراف تهران با بدترین شرایط ممکن زندگی می‌کنند.
هر یک از خیرین گرانقدر که مایل باشند، می‌توانند به صورت مستقیم کمک‌های خود را به خانواده‌های ذکر شده برسانند. برای یاری رساندن به هر یک از این هفت خانواده محترم و آبرومند، می‌توانید با شماره تلفن‌های ۲۳۰۵۱۷۰۹ - ۲۳۰۵۱۱۱۰ - ۰۲۱و۰۹۱۲۲۹۰۳۴۰۱ تماس حاصل فرمایید.همچنین براي کسب اطلاعات بیشتر درباره این طرح می‌توانید به سایتwww.safay-saay.com مراجعه فرمايید.
همایش صفای سعی
زمان : ۲۸/۶/۹۲ ساعت ۲۰-۱۸
مکان: میدان صنعت، انتهای خیابان ایران زمین، فرهنگسرای ابن سینا
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
زائران محترم حج امسال این مطالب را ببینند و بازم دوباره سه باره و شایدم چند باره عزم رفتن کنند! هم جای کسانی را میگیرند که برای باره اول دوس دارند به این سفر مشرف شوند هم تکرار این سفر در حالیکه دیگران نیاز به کمک و دستگیری ما دارند آنچنان فایده ای نمیتونه برای دنیا و آخرت ما داشته باشه !!!
کعبه به دیدار خدا میرویم
خدا که اینجاست کجا میرویم
اونوقت نقش دولت چیه؟
پاسخ ها
درست دولت هم نقش داره ... اون عمل نمیکنه ... ما هم هی هم نگاه کنیم بگیم نقش دولت چیه.... ..مسئول وجدان خودمونیم
سلام نمیدونم شاید بعضی ها بدوننند که امام خمینی و حتی آیت الله بهجت اصلا به سفر حج نرفتن به اعتقاد من وقتی این همه آدم بدبخت که الان شاید مجله یک قطره از این دریا رو نام برده نیاز به کمک دارند ایا واقعا الزامه که ما بریم پول بدیم به اعراب و اونا با پول زایرای ایرانی یا حتی خارجی برند مدل بالاترین ماشین هارو خریداری کنند و به سفر های عربی برند منطورم شاهزاده های عربستان هست در حالی که شاید در همسایگی ما یه بی چاره ای سر گشنه به بالین میذاره!!!!!!!!!!!!!!!
خرم از آنیم که حج میرویم
غافل از آنیم که کج میرویم
کعبه به دیدار خدا میرویم
او که همین جاست کجا میرویم
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
هر که علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب
شب همه شب گریه و "امن یجیب"
بهتر است شماره حساب ویا شماره کارت بدهند نمیشه به پرداختهای اینترنتی واین پروتکلها اطمینان کرد
خدایا ازت میخواهم انقدر به من بدهی که بتوانم درد دیگران را درمان کنم و
گرهی از دیگران بگشایم . خدایا بنازم به حکمتت که به چه کسانی بی دریغ داده ای ؟به کسانی که حتی قطره ای اب از دستشان نمی چکد تا بتواند نشانه ای از باران باشد .خدایا چگونه باورکنم که این امتحان الهی است.چگونه باورکنم که به هرکسی به اندازه قلبش میدهی چگونه؟ایا این مولتی میلیاردر های اکنون به اندازه قلبشان پول دارند؟