ماجرای زن جوانی که نوزادش را فروخت
زن جوان که دور از چشم شوهرش نوزادش را فروخته است دستگیر شد.
خبرگزاری برنا: زن جوان که دور از چشم شوهرش نوزادش را فروخته است دستگیر شد.
زن ۲۷ ساله ای که به اتهام فروش نوزادش و با اعلام شکایت پدر نوزاد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که به گذشته تلخ و زجرآور خود تاسف می خورد به تشریح چگونگی ماجرای فروش نوزاد پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد داشت و همین موضوع منجر به کشمکش های زیادی در زندگی آن ها شده بود به طوری که مدام با یکدیگر مشاجره می کردند و مشاجرات آن ها دقایقی بعد به کتک کاری و قهر می کشید که در نهایت هم آن ها نتوانستند به این زندگی ادامه بدهند و به ناچار از یکدیگر جدا شدند.
این گونه بود که مادرم زندگی جدیدی تشکیل داد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد در این میان من نزد پدرم ماندم و با خواهران ناتنی ام به زندگی ادامه دادم تا این که در سن ۱۸سالگی با پسر جوانی به نام حبیب در خیابان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم. حبیب جوانی کارگر و زحمت کش بود اما از نظر مالی در سطح پایین جامعه قرار داشت.
مدتی بعد ما با یکدیگر ازدواج کردیم و من از این که از شرایط آشفته زندگی با نامادری رها شده بودم خیلی خوشحال بودم اما طولی نکشید که دخالت های پدر و یکی از خواهران ناتنی ام در زندگی ام شروع شد چرا که پدرم اعتقاد داشت من باید از اموال و پول های همسرم به او کمک کنم.
روزها به همین ترتیب می گذشت و من صاحب ۲ فرزند شده بودم که روزی همسرم با یک خودرو تصادف کرد و به کما رفت.
در همین روزها با اصرار پدرم و دخالت های خواهر ناتنی ام مهریه ام را به اجرا گذاشتم و بدین ترتیب پول دیه ای را که به حبیب تعلق می گرفت تصاحب کردم. پدرم آن پول را از من گرفت و طبقه بالای خانه اش را ساخت.
وقتی ۶ ماه بعد حبیب از کما بیرون آمد و متوجه ماجرا شد اختلافات ما با یکدیگر اوج گرفت و بر سر همین موضوع درحالی کارمان به جدایی کشید که من روزهای آخر سومین بارداری ام را می گذراندم. چند روز بعد از جاری شدن صیغه طلاق در بیمارستان بستری شدم و پسری به دنیا آوردم در همین زمان پدر و خواهر ناتنی ام تصمیم گرفتند فرزندم را به فردی که فرزندی نداشت بفروشند.
با گذشت یک ماه از این ماجرا فرد خریدار با شماره حبیب تماس گرفته و عنوان می کند مبلغ را به حساب پدر همسرت واریز کردم این گونه بود که حبیب در جریان فروش نوزاد قرار گرفت و از من و خانواده ام شکایت کرد.
زن ۲۷ ساله ای که به اتهام فروش نوزادش و با اعلام شکایت پدر نوزاد توسط ماموران انتظامی دستگیر شده است درحالی که به گذشته تلخ و زجرآور خود تاسف می خورد به تشریح چگونگی ماجرای فروش نوزاد پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کودک خردسالی بودم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد داشت و همین موضوع منجر به کشمکش های زیادی در زندگی آن ها شده بود به طوری که مدام با یکدیگر مشاجره می کردند و مشاجرات آن ها دقایقی بعد به کتک کاری و قهر می کشید که در نهایت هم آن ها نتوانستند به این زندگی ادامه بدهند و به ناچار از یکدیگر جدا شدند.
این گونه بود که مادرم زندگی جدیدی تشکیل داد و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد در این میان من نزد پدرم ماندم و با خواهران ناتنی ام به زندگی ادامه دادم تا این که در سن ۱۸سالگی با پسر جوانی به نام حبیب در خیابان آشنا شدم و با او ارتباط برقرار کردم. حبیب جوانی کارگر و زحمت کش بود اما از نظر مالی در سطح پایین جامعه قرار داشت.
مدتی بعد ما با یکدیگر ازدواج کردیم و من از این که از شرایط آشفته زندگی با نامادری رها شده بودم خیلی خوشحال بودم اما طولی نکشید که دخالت های پدر و یکی از خواهران ناتنی ام در زندگی ام شروع شد چرا که پدرم اعتقاد داشت من باید از اموال و پول های همسرم به او کمک کنم.
روزها به همین ترتیب می گذشت و من صاحب ۲ فرزند شده بودم که روزی همسرم با یک خودرو تصادف کرد و به کما رفت.
در همین روزها با اصرار پدرم و دخالت های خواهر ناتنی ام مهریه ام را به اجرا گذاشتم و بدین ترتیب پول دیه ای را که به حبیب تعلق می گرفت تصاحب کردم. پدرم آن پول را از من گرفت و طبقه بالای خانه اش را ساخت.
وقتی ۶ ماه بعد حبیب از کما بیرون آمد و متوجه ماجرا شد اختلافات ما با یکدیگر اوج گرفت و بر سر همین موضوع درحالی کارمان به جدایی کشید که من روزهای آخر سومین بارداری ام را می گذراندم. چند روز بعد از جاری شدن صیغه طلاق در بیمارستان بستری شدم و پسری به دنیا آوردم در همین زمان پدر و خواهر ناتنی ام تصمیم گرفتند فرزندم را به فردی که فرزندی نداشت بفروشند.
با گذشت یک ماه از این ماجرا فرد خریدار با شماره حبیب تماس گرفته و عنوان می کند مبلغ را به حساب پدر همسرت واریز کردم این گونه بود که حبیب در جریان فروش نوزاد قرار گرفت و از من و خانواده ام شکایت کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
زن حامله میتونه طلاق بگیره؟
پاسخ ها
طلاق ربطی به حامل بودن و نبودن نداره و باید دلیلی وجود داشته باشه از طرف زن.فقط مدت عده ی زن حامل فرق میکنه
نه خلاف قانون
لعنت خدا براين پدر و ......
خدا لعنت کنه همچین خانواده های که ابن جوری با سرنوشت بچه هاشون بازی میکنن البته خود دختر خانم هم مقصر بوده که به پدر و خواهر ناتنیش اجازه دخالت میداده باید با شوهرش مشورت میکرده و او را در جریان میگذاشت.
امان از فقر و نداری
پاسخ ها
خیلیها فقیرند اما تن به چنین ذلت هایی نمی دهند . خدا ما را به حال خودمان وانگذارد
چقدر خوشبختن مردم . واقعا تف تو ذاته هرچی دزد و اختلاسگر و چپاولگره .
این دیگه چه گیجی بوده که افسار زندگیشو داده دست پدرش و خواهرش .
مگه هرچی اونا بگن همونه که رفته مهریشو اجرا گذاشته :/ حماقت تا کجا
بیچاره حبیب که دست گرگها افتاده است
راست یا دورغ این زن را خدا میداند ولی این هم یکی از معضلات این جامعه کثیف وفقر زده وندار است کشورهای دیگر سعی میکنندفرهنگشان را بطور دقیق به ملتش یاد بدهد اما اینجا همه جور فساد فحشا دوزدی اختلاص دورغ وجود دارد اینجا مهد شعار؟امار دورغ به ملت این ماجرا اگر فرهنگ درست بود شاید رخ نمیداد والا هیچ مادری فرزندش را نمیفروشد باز بگویید همه در رفاه هستند وخط فقر نداری گرسنگی بیکاری به چشم هیچ مسولی ویا ارگانی نمیاید فقط خدا به ما رحم کند کی ؟؟؟؟؟ خدا میداند
چه معنی داره که اجازه بدیم پدر ومادر وخواهر وبرادر چه زن وچه مرد تو زندگی مون دخالت کنند
منم مثل رسول گیج شدم..خخخخ
سرتاسر کثافت کاری
رسول جان، کجایی بابا، بیا تو باهم گیج بشیم
بدبخت شوهره گناه داشت دلم براش سوخت رو تخت بیمارستان باشی اینجوری ازت سو استفاده کنن اگه جا شوهره بودم دوتارو میکشتم خودمو معرفی میکردم
چه زندگی چندش باری .... اه
حالم بهم خورد .....
چ بابای ....داشته...
اسم خودش رو پدر میزاره احمق البته دختره هم خیلی از باباش احمق تر بوده
بازم طلاق گرفتن بدون اینکه عده نگه دارن مگه می شه حکم شرع چی میگه
کربرمحترم ف عزیزخانم نادان احمق مهریه اش رااجراگذاشته وگرفته طلاق نگرفته
اين الان واقعي بود!؟
به نظرم رسول حق داره گيج شه
زنی که روز های آخر بارداریش بوده چطور طلاق صورت گرفته مگه میشه ؟
این زنه هیچ اختیاری از خودش نداشته فقط پدرش و خواهر ناتنیش براش تصمیم میگیرفتن زندگی مرد و زن با همدیگه اس خوب و بدشون باهمدیگه اس پدر و خواهر جای خود دارن ولی اولین شخص در زندگی آدم همسرش هست یعنی میشه آدم انقد خر باشه که از شوهرش بگیره و به پدرش بده
بعدش این زن چطور اجازه داد بچه اش رو بفروشن یه مادر برای بچه اش با حیوان وحشی میجنگه این زن نتونسته بچه اش رو از دست خواهر و پدرش نجات بده فکر می کنم داره دروغ میگه
اخه چرااجازه دادی توزندگیت دخالت کنن چرا صبرنکردی شوهرت ازکمابیرون بیاد چراباشوهرت اینکارهاروکردی.....ای بی وفا
الان متوجه شدم چرا اینقد تنبل و خنگ بودی پسرم
پاسخ ها
بسه دیگه
مسخره ها ..... اه اه
خب تو که طعم زندگی با پدر ونامادری وخواهران ناتنی رو چشیده بودی شوهرت هم که آدم خوبی بود مرض داشتی افسارزندگی تو دادی دست اونا؟ مگه خیلی دوستت داشتن ؟کاش اسم این آدمارو مادر نمیزاشتن.....
ای وای هر کی راست میره میگن از فقر چپ میره میگن از فقر طرف ماشین 200میلیونیش رو دزدیدن داره گریه میکنه میگن بخاطر فقر گریه میکنه بابا مردم یمن و.....اینقدر فقر فقر نمیکنند
پاسخ ها
شما هم شکمتون سیره حتما.
گندم جان پایه گذار این مسخره بازی ها شما بودی با ذکر سنت
پاسخ ها
شما تو زندگی شخصی من دخالت نکنی همه چی حله ؟؟؟؟؟؟.
اوکــــــی ؟؟؟؟؟
فضای مجازی چکار به زندگی شخصی شما دختر جون شما هم به همون اندازه رسول و شش ساله رو مخی پس دیگه به اونا اعتراض نکن فرق زیادی ندارین
پدر فقر بسوزه
من باورم نشد این داستان روگندم جون کشاورز خوبه قزوین ایولله دمت گرم دختربابا
دروغه همه حرفاش چه ساده این که باور میکنید ....ببین چه پست فطرتی بوده و چه غلطهایی که نکرده.. خودشم همراه بوده با باباشو و آبجیش...مگه میشه؟؟؟دیگه انقدرم هرکی هرکی نیست...زن حامله طلاق بگیره...بچه رو دنیا بیاره شوهرش کجا بوده؟ نمیگه بچه چی شد؟؟بعد اونی که بچه رو خریده مگه احمقه که زنگ بزنه به بابای بچه؟؟؟دروغه...