۶۷۳۲۵۵
۶ نظر
۵۱۸۲
۶ نظر
۵۱۸۲
پ

سه روایت از سردترین زمستان‌های معاصر ایران

سه روايت از سنگين ترين و سردترين زمستان هاي معاصر ايران را می خوانید.

روزنامه شهروند: سه روايت از سنگين ترين و سردترين زمستان هاي معاصر ايران را می خوانید.
گاهی وزن برف به ۱ تا ۲ تن در هر خانه و حیاط می‌رسید. تشت، معمول‌ترین وسیله‌ انتقال برف از پشت‌بام به حیاط بود. آنها که برف‌ها را مستقیم با پارو به کوچه یا پیاده‌روی خیابان می‌ریختند، مشکل کمتری داشتند؛ ولی آنهایی که در کوچه و پس‌کوچه‌ها بودند باید یکی دو تشت پلاستیکی یا فلزی (معمولا رویی) را به خدمت می‌گرفتند. برف را با پارو یا بیل یا خاک‌انداز درون تشت می‌ریختند و به کوچه می‌بردند. جا‌به‌جا کردن برف با تشت و پارو گوشه‌ای از وضع روزهای برفی در ایران بود، به‌ جز روزهای بی‌آبی و قحطی و بوران‌های شدید و در راه‌ماندگی‌ها، برف‌های سنگین به «دیو سفید مرگبار» معروف شد. آنچه می‌خوانید وضع همان روزها و سال‌هاست؛ روایتی از سنگین‌ترین و سردترین روزهای زمستان‌های معاصر در ایران:

سرمای سیبری بر سر ایران (زمستان ١٣٤٢)
زمستان ‌سال ٤١ را شاید بتوان با زمستان‌های خشک‌ و‌ گرم سال‌های اخیر پایتخت مقایسه کرد؛ زمستانی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت كه ‌سال بعدش سرمایی غافلگیر‌کننده به کشور برسد. انگار سایه‌ای از زمستان سرد سیبری بر سر ایران افتاد؛ قطعا زمستان ‌سال ۱۳۴۲ را طبق آمار و داده‌های ثبت‌شده در ایستگاه‌های هواشناسی و خاطرات مستند قدیمی‌ترها باید یکی از سردترین زمستان‌ها در قرن اخیر هم در تهران و هم در کل کشور دانست. ‌سال ١٣٤٢ میانگین حداقل دما منفی۱۰ و میانگین دمای خشک منفی ۴٫۷ در ماه ژانویه بود.

اما آمار دماهای منفی فقط به پایتخت خلاصه نمی‌شد و سرمای بی‌سابقه ‌سال ١٣٤٢ به شهرستان‌ها هم رسیده بود. به ‌طور مثال در این آمارها کمترین دما در شهر رشت منفی ١٩ ثبت شد، این در حالی بود که حداقل دمای ثبت‌شده برای شهر ارومیه منفی ۲۲، تبریز منفی ۲۵، اراک منفی ۲۶ و سنندج و شهرکرد دمای منفی ۲۸ را متحمل شدند و در همان روزها مردم زنجان حداقل در دمای منفی ۳۰درجه زندگی می‌کردند.

زمستان آن ‌سال بر اثر بارش‌های سنگین برف در روستاهای غرب و شمال‌غرب ایران تلفات انسانی هم داشته است اما تا امروز آمار دقیق و مستندی در دسترس و معلوم نیست زمستان آن ‌سال چه الگوهایی روی نقشه‌ها شکل گرفته و نفوذ هوای سرد تا کجا پیش رفته بود که حتی گرم‌ترین استان ایران روزهای یخبندانی داشت و شهری مثل اهواز که رکورد دمای ۵۴ درجه را در فصل تابستان دارد، برای چند شب دمای منفی ٧ درجه را تجربه کرد و بسیاری از شهرستان‌ها دچار یخبندان شدند.

دیو سفید مرگبار ( زمستان١٣٥٠)
«خدایا برف بس است!» این تیتر روزنامه اطلاعات در نخستين روزهای برفی سال ١٣٥٠ است. برفی که از شب دوم بهمن ١٣٥٠ شروع شد و تا از بین رفتن شرایط بحرانی و برگشتن شهرها به حالت عادی ٢١ روز زمان برد.

با توجه به بارش‌های چند سال قبل مردم انتظار نداشتند که در سراسر ایران شاهد چنین برفی باشند. آمار ارایه‌شده سازمان هواشناسی نشان می‌دهد که در برخی از مناطق کشور برف به صورت مداوم و به مدت ٣٦ ساعت می‌بارید و ارتفاع برف در نقاط مختلف کشور به ٣ تا ٦ متر رسیده بوده است.

دمای برخی از شهرها بشدت افت کرد و دمای زنجان به ۲۴ درجه زیر صفر و دمای شهرکرد به ۲۷ درجه زیر صفر رسید. در مازندران ۲ نفر به علت سرمای شدید جان باختند. روز یکشنبه، ٣ بهمن ١٣٥٠ روزنامه کیهان نوشت: «صدها‌ هزار دانش‌آموز در خانه ماندند.» چرا که به دستور آموزش‌و‌پرورش وقت ۳ روز مدارس تهران تعطیل شد.

اما در کنار بارش برف و سرما شهر درگیر بازار سیاه پاروفروش‌ها شد؛ پاروهایی که با بارش برف ناگهانی در یک شب هم نایاب شدند و هم گران. در آن دوره پارو هر ساله به قیمت ٩٠ ریال فروخته می‌شد اما آن روزها تا ٢٥٠ ریال افزایش قیمت پیدا کرد. با نایاب‌شدن پارو به چند کامیون سفارش داده شد تا از کارگاه‌های شمال شهر به تهران پارو برسانند؛ اما پارو هم که آماده می‌شد برف‌پاروکن‌ها قیمت‌ها را بالا برده بودند، روزنامه کیهان در بخشی از گزارش روز ٣ بهمن همان ‌سال نوشته است: «این روزها دستمزد این عده بالا رفته است و برف پارو‌کردن از ١٥٠ ریال به ٥٠٠ ریال رسیده است. این روزها عده‌ای از جوانان که متوجه کمبود برف‌پاروکن در شهرها شده‌اند با یک پارو یا بیلچه در کوچه و خیابان‌ها راه افتادند و به قول خودشان با قیمت نازلی برای رقابت با حرفه‌ای‌ها به مردم خدمات می‌دهند.»

«خورشید باید طلوع کند»

در همان روز روزنامه اطلاعات هم با تیتر «خورشید باید طلوع کند» از وضع بد آب‌و‌هوا و رخدادهای تلخ روز گذشته نوشته: «اتوبوسی با ۳۰ سرنشین در گردنه حیران سقوط کرده و مسافرانش جان باخته‌اند؛ در تهران هم به علت سرمای شدید وضع بحرانی اعلام شد. علاوه بر اینها مسیر ارتباطی ۳۷۵۰ روستا در آذربایجان قطع شده و در جاده‌های کشور «زنجیرفروشی سیار» رونق گرفته است. شهربانی کل کشور هم در دستوری سراسری اعلام کرده است كه تمام رانندگان در هر نقطه ایران باید از زنجیر چرخ حتی در عبور و مرور شهری استفاده کنند.» در ادامه خبرهای روز سوم بهمن ١٤٠٠ نفر در رشت و آستارا در محاصره برف ماندند و در گیلان هم مرگ و یخ‌زدگی پرندگان بشدت افزایش پیدا کرد.
سه‌شنبه، ۵ بهمن‌ماه ‌سال ٥٠ یک روز مانده به سالروز «انقلاب سفید شاه» بیشتر صفحات روزنامه‌ها به اعلامیه‌های تبریک آن روز اختصاص داشت و کمتر خبری از افزایش بارش‌ها و وضع شهرها منتشر شد.

تا روز سه‌شنبه، ۱۰ بهمن که خبرهای تلخی در روزنامه‌های سراسری به چاپ رسید؛ در این روز تمام جاده‌های مهم کشور بسته شدند و بارش بی‌امان باران سبب طغیان کارون شد و همین موضوع باعث شد مارها به ساحل هجوم بیاورند؛ وضع به حالت وخیم رسید و گرگ‌ها به دلیل سرما و نبود غذا بشدت گرسنه بودند؛ درنهایت در چالوس و آمل به جان مردم افتادند. همچنین به علت بارش زیاد شب قبل ارتباط تهران با شمیران قطع شد و ٤٧ مورد تصادف و ١٣ مورد شکستگی دست و پا در این منطقه به ثبت رسید.

در همان روز روزنامه کیهان خبری از کمیاب‌شدن و گران‌شدن گوشت، میوه و تره‌بار نوشت: «در شمیران و پاره‌ای از نواحی شمال شهر گوشت تازه هر کیلو تا ١٤٠ ریال و گوشت مرغ که قبلا ٧٥ ریال بود تا ٩٠ و ١٠٠ ریال فروخته می‌شود. حبوبات و سبزی‌ها هم که عموما برای‌ آش استفاده می‌شوند، کم و بیش افزایش قیمت داشته‌اند.»

بر اساس آنچه کیهان نوشته افزایش قیمت موز و پرتقال از همه بیشتر بوده و موز به قیمت ٢٥ ریال با ٣ برابر افزایش و پرتقال هم با قیمت هر کیلو ٦٠ ریال فروخته می‌شد.

قحطی و بی‌آبی در برف

١٠ روز بعد در ١٢ بهمن باز هم بارش‌ها بیشتر و اوضاع وخیم‌تر شد؛ «٤٥٠ مسافر ٣ روز در جاده فیروزکوه بی‌آذوقه مانده‌اند» مردم معترض بودند و می‌گفتند به ما خبر ندادند: «اگر ماموران به ما خبر می‌دادند از آن راه عبور نمی‌کردیم.» اما مسئولان در جواب گفته بودند ما اعلام خطر کردیم ولي به اخطارهایمان توجه نکرده‌اند. جان کارلو یکی از ٤٥٠ مسافر در راه مانده است. مسافری که آن روزها درباره وضع راه‌ها گفته بود: «ما ٣ روز است از راه ترکیه وارد ایران شده‌ایم و می‌خواستیم به مشهد برویم اما مسیرها بسته شد. در راه بازگشت به تهران بودیم که گفتند می‌توانیم از فیروزکوه به مشهد برویم اما به این جاده که رسیدیم گرفتار شدیم؛ در قهوه‌خانه این منطقه هم نه غذایی هست و نه محلی برای استراحت، همان‌طور که می‌بینید همه مردم منتظر معجزه هستند.»

در همان روزها به علت برف سنگینی که باریده بود، در بسیاری از روستاها لوله‌های آب ترک خوردند و مردم دسترسی‌شان به آب قطع شد.

«آن روزها در زنجان آب قطع شده بود و خویشاوندان من که آن زمان در گیلان زندگی می‌کردند برای تأمین آب باید برف را آب و استفاده می‌کردند که خیلی‌هایشان هم بر اثر خوردن برف آب‌شده دچار بیماری‌های روده و معده شدند.» «رسول سیدآبادی» از مورخان هواشناسی اینها را می‌گوید، به گفته او و به استناد نشریات ‌سال ١٣٥٠ تلفات این برف در کل کشور و بیشتر در مناطق روستایی به ٤٠٠٠ نفر می‌رسد. این رویداد سخت‌ترین و مصیبت‌بارترین «بوران» در تاریخ نوشته ‌شده ‌است و به‌عنوان سهمگین‌ترین تلفات بوران جهان در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسیده است.

سرخوردن روی ردپای روباه‌ها!

١٨ بهمن بود که خبر رسید روستاییان اطراف مریوان به جای عبور از جاده‌های خاکی از روی یخ‌های دریاچه می‌گذرند و سر می‌خورند: «دریاچه «زَریوار» مریوان دو ماه از‌ سال یخ‌زده است و بچه‌ها روی آن فوتبال بازی می‌کنند و سر می‌خورند. ما برای عبور از یخ‌ها پایمان را جای پای روباه‌ها می‌گذاریم؛ چون هر جا که جای پای روباه باشد تحمل وزن انسان را هم دارد.» اینها را مردم می‌گفتند، همان سال‌ها، وقتی که راهی جز سرخوردن و طی‌کردن دریاچه یخی زریوار نداشتند (این دریاچه به طول ٦ کیلومتر و عرض ٥ کیلومتر یخ می‌زد).

روز ٢١ بهمن‌ماه بارش‌ها همچنان ادامه داشت و روزنامه‌ها با تیتر «٢٠٠ قریه در برف مدفون شد» منتشر شدند؛ در این روستاها که ارتفاع برف حدودا ٣. ٥ متر بوده و تمام خانه‌ها تا پشت‌بام زیر برف رفتند. به درخواست رئیس ژاندارمری وقت قرار شد تا زودتر به وضع این روستاها رسیدگی شود اما بعد از اتمام برف هم خبری از آن روستاها و مردمش به گوش دیگران نرسید. صید آبادی در این رابطه می‌گوید این روستاها بیشتر گمنام بودند و پیش‌بینی می‌شود که از روی نقشه پاک شده باشند: «این ٢٠٠ روستا در استان‌های مختلف بودند، نه فقط در یک منطقه، بیشتر روستاها در محدوده یزد، استان مرکزی، همدان، آذربایجان ‌غربی و زنجان بودند که بارش‌های شدیدی داشتند. به نظر می‌آید که همان ‌سال ساکنان و روستا از بین رفته باشند؛ چون روستاها کوهستانی بودند و چندان نام و نشانی از آنها نمانده است.

برف در آن مناطق بسیار سنگین بود و دیر آب می‌شد؛ به‌طور مثال همان ‌سال برف در گردنه‌های صعب‌العبور تا ماه اردیبهشت و خرداد هم هنوز باقی مانده و آب نشده بود.»
بالاخره پنجشنبه، ۲۱ بهمن حکومت این فاجعه را جدی گرفت و ستاد امداد نخست‌وزیری تشکیل داد. فراهم کردن نیروهای زمینی و هوایی و در نظر گرفتن قطارهایی فوق‌العاده برای جابه‌جایی در راه ماندگان در اولویت قرار گرفت. همچنین برای جلوگیری از تلف شدن هزاران دام، دو کامیون حامل علوفه ویژه دام به گنبد کاووس رفت.

اما شنبه، ۲۳ بهمن باز هم خسارت‌های جانی و مالی ادامه داشت؛ در ارتفاعات گیلان ۱۸۰ نفر ناپدید شدند؛ در شهرکرد که دمای منفی ۳۷ درجه را تحمل می‌کرد، کسی اطلاعی از زنده بودن ساکنان ۱۴ دهکده حوالی این شهر نداشت و بعدها مشخص شد که بسیاری از آنها بر اثر سرما فوت شده‌اند. در گیلان هم اداره کل بهداری مردم را از خوردن گوشت پرندگان دریایی به علت مسمومیت منع کرد.

یکشنبه، ۲۴ بهمن‌ماه کم‌کم کمک‌های ستاد امداد به محاصره‌شدگان در برف رسید، سایه برف و بوران از تهران کم شد و دمای هوا کم‌کم افزایش پیدا کرد.

یکی از سایت‌های خارجی به نام DEVASTATING DISASTERS که بررسی و معرفی بلاهای ویرانگر دنیا را انجام می‌دهد، درباره اتفاقی که آن ‌سال در ایران رخ داد، نوشته است: «کولاک شدیدی که در ایران رخ داد، بیش از یک هفته طول کشید و به‌طورکلی باعث شد یک‌میلیون و ٦٣٦‌هزار کیلومتر مربع در ایران از بین برود و‌ یک‌هزار نفر به معنای واقعی کلمه به خاک سپرده شوند. بسیاری از آنها درحالی‌که در خانه‌های‌شان نشسته بودند و به راه چاره فکر می‌کردند به حالت انجماد رسیدند و قبل از این‌که بتوانند از شر یخ‌زدگی خلاص شوند، فوت کردند.»

سقف‌ها فرو می‌ریزد؟ (زمستان‌ سال ١٣٨٦)

قدیمی‌ترها و آنها که‌ سال ٧٤ را به یاد می‌آورند، می‌گویند آن ‌سال هم برف سنگین بود. رسول صیدآبادی درباره آنچه از برف ٧٤ به یاد دارد به «شهروند» می‌گوید: «برف آن ‌سال در دهه ٧٠ بی‌سابقه بود. برفی بسیار سنگین در ماه رمضان و اتفاقا برخلاف دهه ٦٠ که زمستان‌ها شب بارشی داشتند، آن ‌سال بارش‌ها از صبح تا شب بود و شب کل خیابان‌های تهران قفل شد تا جایی که سایت وزارت نیرو آن ‌سال را با ٣٠٠ میلیمتر یکی از پربارش‌ترین سال‌ها اعلام کرد. برف آن ‌سال در چهارماه ‌سال ادامه داشت و تمام شهرهای خشک هم بارش داشتند. دقیقا همان‌ سال، طرحی برای مدارس هم ایجاد و قرار شد دانش‌آموزان یک هفته تعطیلات زمستانی داشته باشند.»

بیش از آنچه گفته شد چندان اخبار و اطلاعاتی از برف آن‌ سال در دسترس نیست. بارش بعدی که می‌توان آن را از سنگین‌ترین برف‌های معاصر دانست، بارش‌های ١٩ دی ١٣٨٦ است؛ دوباره شهر سفیدپوش شد؛ باز هم نه‌تنها ایران که تمام کشور پربارش بود.
دوشنبه، ١٧ دی روزنامه ایران نوشت: «برف سنگین در ٢٢ استان کشور جاده‌ها و مسیرهای اصلی را مسدود کرد.»

در همان روز استان‌های گیلان، اصفهان، قم، زنجان و آذربایجان با بارش سنگین روبه‌رو شدند و مدارس هم تعطیل شد. در تهران شهرداری‌های مناطق ٢٢گانه در آماده‌باش کامل قرار گرفتند و عملیات گسترده نمک‌پاشی در بزرگراه‌ها شروع شد. بارش برف تا روز ١٩ بهمن همچنان ادامه داشت؛ آن‌قدر برف روی برف بارید تا بعضی از شهرها دچار کمبود گاز و گرانی نان شد. بیشتر نگرانی‌ها در این روز برای استان‌های شمالی کشور بود، چرا که برف روی سقف‌ خانه‌ها در گیلان تا روز قبل به وزن ٨٥ کیلوگرم رسیده بود و کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند اگر این وزن به ١٠٠ کیلو برسد، سقف‌ها فرو می‌ریزد. (بارش برف روی برف، روزنامه جام جم، ١٩ دی ١٣٨٦)

١٧ دی اوضاع راه‌ها و جاده‌ها چندان مناسب نبود؛ پروازهای ١٦ فرودگاه کشور لغو شد. اتوبوسی در جاده جدید تبریز - تهران واژگون شد و ١٢ مجروح بر جای گذاشت، همچنین ٤٠ خودرو در نزیکی پیست اسکی در هراز در محاصره برف ماندند؛ شرایط جوی به‌نحوی بود که امکان هرگونه امدادرسانی با بالگرد هم وجود نداشت.

روز ١٩ دی ١٣٨٦ بارش‌ها همچنان ادامه داشت، اما امدادرسانی هم شروع شده بود: «٦٠‌هزار و ٧٤٦ نفر از هموطنان که در چند روز گذشته در برف مانده بودند، اسکان اضطراری داده شدند. ٣١٩ نفر از مصدومان حادثه به مراکز درمانی منتقل شدند. در دو روز گذشته، ١٩٣ تصادف شهری و ١٥ تصادف جاده‌ای در شهر تهران و حومه اتفاق افتاد. در این بین وزارت نیرو اعلام کرد که در آماده‌باش کامل است و مشکل آب و برق وجود ندارد. شرکت ملی گاز و راه‌آهن هم برای مقابله با سرما راهکارهایی اتخاذ و آنها را به شهرهای مختلف ابلاغ کردند.
(امداد ملی در موج برف و سرما، روزنامه ایران، ١٩ دی ١٣٨٦)

پنجشنبه، ٢٠ دی ١٣٨٦ سرما و یخبندان بیشتر و مدارس ١٣ استان کشور تعطیل شد. سرما دانشگاه‌های اردبیل را هم تعطیل کرد و معابر یخ‌زده قم هم خبر از تعطیلی مدارس داشت.
٢٢ دی ارتش توانست به کمک سرمازدگان در سراسر ایران برود. تهران آن روز با بیشینه دمای منفی ٤ و کمینه منفی ١٢ یکی از سردترین روزهای خود را پشت سر گذاشت. آن روز تاکسی‌های گازسوز در تهران یخ زدند و به گزارش اداره كل هواشناسي گيلان، ارتفاع برف در بندرانزلي كه بيشترين ميزان بارش در استان گيلان را طي ٨ روز داشت، به ١٧٠ سانتيمتر رسيد. همچنین مردم استان چهارمحال و بختیاری در دمای منفی ٣٠ درجه زندگی می‌کردند.
در بارش‌های ‌سال ١٣٨٦ بيش از ٤٥ ميليون ‌مترمكعب برف قابل جمع‌آوري در طول دو روز گذشته در سطح شهر باریده بود.

در چند روز اولی که تهران با بحران مواجه بود، ١٧٠ مخزن شن و نمك ظرف دو روز به همراه ٣١ دستگاه خودرو مخصوص نمك‌پاش در شهر تهران مورد استفاده قرار گرفت. همچنین هفت دستگاه بولدوزر، ٧٩ دستگاه لودر، ٨٥ دستگاه ميني‌لودر، ١٥ دستگاه بيل مكانيكي و ١٤٢ دستگاه گريدر در روزهاي برفي مشغول به كار بودند.

موج سرما و امدادرسانی‌ها در سال ١٣٨٦ تا آخر دی ادامه داشت تا کم‌کم از موج سرما کاسته شد و دمای هوا بالاتر رفت و وضع راه‌های کشور به حالت عادی برگشت.

تا کی باید شاهد غافلگیری مسئولان باشیم؟

تهران از نظر جغرافیایی شهری است در حد فاصل منطقه کوهستانی و دشت و سه عامل در اقلیم تهران نقش موثری دارند؛ ازجمله رشته کوه البرز، بادهای مرطوب غربی و وسعت استان. در واقع رشته کوه البرز آب و هوای تهران را معتدل کرده ‌است. در شمال تهران، آب و هوا معتدل و کوهستانی و در نقاط کم‌ارتفاع نیمه‌خشک است، در نتیجه بارش معمولا در زمستان‌ها زیاد است و فصل سردش از ماه آذر شروع می‌شود و می‌توان پیش‌بینی کرد که هر چند‌ سال یک‌بار تهران و ایران باید به استقبال زمستانی سرد برود؛ همان‌طور که روایت سه مورد از سردترین آنها گفته شد. اما مهمترین موضوعی که باید در شرایط برفی سنگین و بحرانی به آن پرداخته شود، مدیریت بحران صحیح است؛ همه جوانب بستگی به نوع مدیریت و برنامه‌هایی که در مواقع اضطراری اجرا می‌شود، دارد.

«حمیدرضا اسکاچ»، كارشناس مديريت بحران درباره چگونگی آمادگی در شرایط بحرانی برف‌های سنگین به «شهروند» می‌گوید: «برف سنگین شرایط اضطراری به وجود می‌آورد که طبیعی است و نه انسان‌ساخت. ما آن را جزو شرایط اضطراری غیرمترقبه به حساب نمی‌آوریم، چرا که برف سنگین مثل زلزله نیست و می‌توان آن را چندین روز زودتر پیش‌بینی کرد تا مثل امسال غافلگیر نشویم.»

به گفته او، در این دسته از بحران‌ها انتظار می‌رود که تمامی دستگاه‌های امدادی کشور به‌ویژه در تهران هوشیار باشند تا امور شهر کمتر مختل شود: «وقتی شهر در موقعیتی قرار می‌گیرد که تا آب شدن برف‌ها از بحران خارج نمی‌شود، می‌توان نتیجه گرفت در این سال‌ها مدیریت بحران کشور مدیریتی بی‌برنامه و غیرآماده است. نمی‌دانم ما تا کی باید شاهد غافلگیر شدن متولیان و مسئولان مدیریت بحران‌ در کشور باشیم؟ آمادگی داشتن در شرایط بحران فقط داشتن بیل و کلنگ و ماشین برف‌روب نیست، آماده بودن یعنی داشتن برنامه‌ای برای شرایط اضطراری که در آن برنامه باید ذکر شود در شرایط بحران چه باید کرد؟ هر اقدام را کدام دستگاه باید انجام دهد؟ اقدامات در چه زمانی باید انجام شود و در چه مکانی؟ از همه مهمتر این‌که چگونه و با چه روش و منابعی باید این بحران مدیریت شود؟ هر کس که ادعا می‌کند برنامه داشته باید این چنین عمل کند. مطمئنم هیچ‌ زمانی، هیچ ‌برنامه‌ای برای این شرایط در کار نبوده است.»

او می‌گوید که برنامه باید مورد توافق قرار گیرد و تمرین‌شده باشد: «آنچه براساس تجربه در ذهن انسان‌هاست را نمی‌توان برنامه‌ای برای شرایط بحرانی دانست. سازمان‌های مختلف باید خودشان را برای شرایط خاص آماده کنند. گروه‌های مختلف باید آموزش ببینند، البته نه آموزش‌های بی‌اساس و اولیه مدیریت بحران بلکه این آموزش‌ها باید در راستای همان برنامه نوشته‌شده اولیه باشد. اینها بخشی از ویژگی‌های آمادگی در شرایط بحران است. اگر این نکات اجرایی نشده باشد، پس آمادگی هم در کار نبوده و این بی‌برنامگی را هم نمی‌توان منتسب به دوره‌ای کرد؛ از سالیان قبل بوده و حالا هم هست. متاسفانه کشور در همه دوران‌ها بی‌برنامه بوده‌ است.»

به گفته این کارشناس بحران، شهرداری به‌تازگی تصمیم دارد در مسیر آمادگی قرار بگیرد و به مشاوره‌ها در این زمینه توجه می‌کند و شروع به انجام اقداماتی کرده است. حالا باید دید در آخر، مسیری که پیش گرفته‌اند چه نتیجه‌ای خواهد داشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • افشار

    به نظرم
    زیاد رویایی بودش.

  • یوسف اصغرزاده

    عالیه

  • محسن

    سال ٧٤برفهاي خيلي خوبي اومد.ضمنا اسفندماه بارونهاي زيادي اومد.جوري كه هرشب صداي باصداي بارو ن خوابم مي برد.سال ٦٦هم ساله پربارشي بود.سال ٧٦هم خوب بود.سال ٧٩و٨٣و٨٤و٨٥و٨٩هم سالهاي خوبي بودند.درفصل بهارهم خاطرم هست كه درفروردين وارديبهشت ٨١اينقدربارون اومد كه داشتيم افسردگي ميگرفتيم!

    پاسخ ها

    • Arezoo

      چه دقیق.ویکیپدیای گویا...

  • خسرو

    ساله هشتاد و سه در لاهیجان چهار متر برف بارید که سقفها خراب شد که ما عید از اصفهان آنجا رفتیم هنوز سقفها خراب بود

  • مهران

    سال۸۳خیلی برف سنگینی اومد، سه روزپشت سرهم برف میومد،یعنی از۱۹بهمن شروع شد تا۲۲بهمن این برف طول کشید،واین سه روزبه طور متوالی برف میومد،یادمه وقتی صبح ۲۲بهمن وقتی خواستم برم بیرون در وبازکردم،تا کمر رفتم داخل برف واین خاطره ای هست که همیشه در ذهنمه،وبعداز اون برف گازخیلی ازمناطق کرج قطع شد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج