روزنامه شهروند نوشت: ميان يك جامعه پيشرفته و توسعهيافته با يك جامعه توسعهنيافته چه تفاوت مهمي وجود دارد؟ هنگامي كه دو تصوير از دو جامعه پيشرفته و عقبمانده را مقايسه كنيم، ظاهرا تفاوتها آنقدر زياد است كه نيازي به طرح اين پرسش نداريم.
روزنامه شهروند نوشت: ميان يك جامعه پيشرفته و توسعهيافته با يك جامعه توسعهنيافته چه تفاوت مهمي وجود دارد؟ هنگامي كه دو تصوير از دو جامعه پيشرفته و عقبمانده را مقايسه كنيم، ظاهرا تفاوتها آنقدر زياد است كه نيازي به طرح اين پرسش نداريم.
از ظاهر ساختمانها و افراد شهر گرفته تا پوشش مردم و غذا و رفتار اعضاي جامعه و نظم جامعه، در همه زمينهها تفاوت وجود دارد و اصولا تشابهات را بايد پيدا كرد؛ چرا كه تفاوتها فراگير است. ولي اين پرسش مهم براي يك ناظر وجود دارد كه كدام تفاوتها كليديتر و مهمتر هستند. براي پاسخ به اين پرسش نميتوان فقط به ظواهر و آنچه كه ميبينيم، اكتفا كنيم. تصويربرداري يكبعدي مشكل ما را حل نميكند. از اين رو بايد از لايههاي ناپيداي اين جوامع نيز تصويربرداري كرد تا آنها را با يكديگر مقايسه كرد؛ به تعبير ديگر بايد جامعه را اسكن كرد تا ديد در هر لايه آن چه عناصري وجود دارند؟ و مهمترين وجه تمايز ميان دو نوع جامعه در چيست؟
به نظر ميرسد كه «عامليت» داشتن جامعه توسعهيافته مهمترين تفاوت آن با «انفعالي» و قضا و قدري بودن جامعه توسعهنيافته است. عامليت يعني كنشگري در برابر همه چيز؛ اينكه سرنوشت خودمان را بايد به دست خودمان رقم بزنيم. اينكه حوادث رخ ميدهد، ولي موفقيت در برابر آن و پيروزي بر آن محصول اراده و كنشگري ما است. اينكه معتقد باشیم كه «از ماست كه بر ماست». بهترين جايي كه اين تفاوت خود را نشان ميدهد، در مديريت بحران است. بحران ميتواند در سطوح جهاني يا ملي يا منطقهاي باشد؛ همچنين ميتواند ناشي از حوادث طبيعي يا ساخته دست بشر باشد.
ميتواند ناگهاني مثل زلزله و سيل و انفجار و طوفان باشد، همچنان که ميتواند مدتدار مثل قحطي، يا اپيدمي يا مهاجرت گسترده و جنگ باشد. مديريت بحران يكي از عاليترين نمودهاي توسعهيافتگي در یک جامعه است؛ زيرا بحرانها عموما رخ ميدهند و زمان وقوع آنها بهندرت پيشبيني شده است. در بحرانها اطلاعات بسيار اندك و دير به دست ميرسد. در بحرانها حجم نيروهاي درگير مديريت به يكباره دهها و صدها برابر شرايط معمول افزايش پيدا ميكند و لذا هماهنگي و انسجام امور بايد در سطح بالا باشد. در مديريت بحران زمان نقش كليدي دارد. چنان نيست كه بتوان سر فرصت و با فراغ بال كاري را انجام داد. زمان طلايي در بحران بهنسبت اندك است. در مديريت بحران ريسك بالايي وجود دارد. به علاوه امكانات نسبت به نيازها بسيار نامتوازن و اندك است و از همه مهمتر اينكه امكانات محدود چگونه بايد توزیع شود كه بيشترين بهرهوري را داشته باشد؟
گزارش روزنامه شهروند درباره برف و بحرانهاي مهمي كه در نيمقرن اخير در ايران و در اثر بارش شديد برف ايجاد شده، نشان ميدهد كه عليرغم پشت سر گذاشتن نيمقرن، همچنان درگير مشكلات اوليه مديريت بحران هستيم. فراموش نكنيم كه امروز برخلاف ٥٠ يا ١٠٠سال پيش قادر هستيم از روزها يا حتي هفتهها پيش از بارش برف آن را پيشبيني كنيم. هماكنون نيز درباره بارش هفته آخر بهمن ماه اظهاراتي ميشود كه مديريت بحران را ميتواند با آمادگي لازم به پيشباز مقابله با آن ببرد؛ ولي تجربه برف هفته گذشته به ما نشان داد كه همچنان اندر خم يك كوچه هستيم و اگر يك بحران گستردهتر رخ دهد، معلوم نيست كه به اين سادگيها حتي از پس نيازهاي اوليه خود در آن بحران برآييم.
نمونه روشن ناموفق بودن در اين بحرانِ اخيرِ برف، وضع فرودگاه بينالمللي امام بود. فرودگاهی كه دروازه ورودي به كشور است و هر كس كه پاي خود را به داخل كشور ميگذارد، نخستين تجربه خود از كشور را در آنجا به دست ميآورد و هنگام خروج نيز آخرين تجربه را كسب و با خود به سوغات! ميبرد، در جريان برف اخير نمره مردودي به دست آورد. بدترين مسألهاي كه در جريان اين رويداد در خصوص فرودگاهها شاهد بوديم، به تأخير افتادن پروازها و شلوغي فرودگاه نبود؛ اين اتفاقي است كه هرازگاهي در همه فرودگاههاي جهان رخ ميدهد. بارش شديد برف يا يك اتفاق امنيتي ميتواند سببساز چنين بحراني شود و هر سال نيز مواردي از آن را شاهديم. مسافران حرفهاي نيز با اين مسأله آشنا هستند و به آن عادت دارند. بدترين مسأله عدم پاسخگويي مسئولان فرودگاهي و هواپيمايي است. درواقع در مديريت بحران پاسخگويي بخش مهمي از مشكلات را حل ميكند.
در جريان اخير پاسخگويي در حد صفر بود؛ به تعبير ديگر كسي در مقام مديريت بحران نبود كه بخواهد پاسخ دهد. اينكه پروازها لغو شود امري ممكن است؛ ولي اينكه كسي به شما اطلاع ندهد كه اين پروازها لغو شده و بهناچار به فرودگاه برويد و هشت ساعت معطل شويد، پذيرفتني نيست. اينكه در داخل هواپيما بنشينيد و در پرواز تأخير شود، امري شدني است؛ ولي اينكه دو ساعت طول بكشد و هيچ توضيح رسمي داده نشود و حتي امكان استفاده از توالت نيز فراهم نشود و در پايان هم بدون هيچ توضيحي هواپيما به پرواز درآيد، توجيهپذير نيست. اينكه هوا آفتابي است و چهار روز از بارش برف گذشته و هنوز هم مشكلات پرواز وجود دارد و برف در سطح فرودگاه است، قابل قبول نيست؛ مديريت در شرايط عادي كاري است عادي. جامعه توسعهيافته هميشه خود را براي مديريت در شرايط بحراني آماده كرده است؛ اين تفاوت مهمي است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مدیر دانا وتوانا= کشور اباد وپیشرقته