فرهاد اصلانی: ديگر آب از سرمان گذشته است
فرهاد اصلاني بازيگري تماشايي است. فرقي نميكند روي صحنه تئاتر باشد يا روي پرده نقرهاي سينما يا در قاب جادويي تلويزيون. او در طول بيش از بيست سال گذشته در آثار پرشماري به ايفاي نقش پرداخته و جايزههاي متعددي هم در داخل و خارج از كشور دريافت كرده است.
آقاي اصلاني چرا در جشنواره امسال همين يك فيلم را داريد؟ آيا پيشنهادهاي ديگري كه به شما شده بود، دلچسب نبود يا ترجيح ميداديد تمركزتان تنها بر يك كار باشد؟
فيلمنامههاي زيادي را خواندم كه هيچكدام را دوست نداشتم و قسمت شد امسال همين يك كار را در جشنواره فجر داشته باشم.
اين نقش چه ويژگيها و جذابيتهايي داشت كه سبب شد در ميان تمام آن فيلمنامههاي پيشنهادي، فقط پيشنهاد هومن سيدي را بپذيريد؟
موضوعي كه اين فيلم دارد درباره آدمهاي حاشيهنشيني است كه درگير مواد مخدر و توزيع آن هستند و... انصافا قصه خوبي داشت. بعد از خواندن فيلمنامه در اولين جلسهاي كه با هومن سيدي داشتم، متوجه شدم كه خود او خيلي زياد به اين قصه باور دارد و همينطور بسيار زياد ايمان دارد كه من اين نقش را بازي كنم. پيش از اين در اين حوزه كار كرده بودم اما انصافا با ديدن علاقهمندي او، من هم اميدوار شدم كه همهچيز به خوبي پيش ميرود. از سوي ديگر متوجه شدم كه هومن سيدي خيلي تكليفش روشن است و خودش ميداند چه ميكند. او براي هر ثانيه فيلم ايده داشت و تصوير همهچيز از لوكيشن، اعضاي گروه و... در ذهنش بود و همه اينها هم خيلي اميدواركننده بود. ديدم هومن سيدي خيلي خوب ميداند چه ميكند.
اولين همكاري شما با هومن سيدي بود؟
پيش از اين در سريال «راه بيپايان» كار آقاي همايون اسعديان با يكديگر همبازي بوديم و از آن زمان هومن براي من خيلي خوب ثبت شده بود؛ از نظر اخلاق، برخورد، حرفهاي بودنش و... از همه مهمتر با انگيزه بودنش. همه آن سابقه ذهني باعث شد اينجا خيلي زودتر به نتيجه برسيم.
هومن سيدي از حوزه بازيگري به كارگرداني آمده. همكاري با كارگرداني كه خودش بازيگر حرفهاي است، چگونه است؟ براي بازيگران، كار ميتواند چه آسانيها و در عين حال دشواريهايي به همراه داشته باشد؟
واقعا من به مشكلي برنخوردم و حتي فكر ميكنم همكاري با كارگرداني كه خودش بازيگر است، شايد حسن بيشتري داشته باشد چون شناخت خوبي از بازيگري دارد و ميداند چگونه يك بازيگر را ياري كند تا كارش را بهتر انجام دهد ولي سواي اينها وقتي مشغول بازي در اين فيلم بودم، چنين حسي نداشتم كه خود هومن بازيگر هم هست. او كاملا در كسوت كارگردان بود.
يعني هرگز چيزي را در مورد بازي به شما تحميل نميكرد؟ مثلا نوع بازي خودش را؟
هرگز چنين نكرد.
گفتيد قصه اين فيلم درباره مواد مخدر است كه همچنان اين معضل در كشور ما وجود دارد و از اين جهت حسن اين فيلم است كه به يكي از معضلات روز پرداخته اما چون قبلا هم درباره اين موضوع، فيلمهاي زيادي ساخته شده و خود شما هم تجربه بازي در برخي از اين آثار را داشتهايد، چه اتفاقي در اين فيلم ميافتد كه باعث شد فكر كنيد اين فيلم طراوت و تازگي دارد و شما را براي بازي ترغيب كرد؟
جوانترها به كار نگاه مدرنتري دارند، شيوه كار و دكوپاژ و چيدمانشان و نيز لحن و بيانشان متفاوت و مدرنتر است. موضوع اعتياد هم گويي در جامعه ما حل شدني نيست و اتفاق خوبي است كه برخي از آثار سينمايي ما بتوانند در اين ارتباط كار كنند و چنين افرادي را مورد بررسي قرار دهند. ساخت چنين فيلمهايي يك اتفاق خوب فرهنگي است ولي هنوز از بازتاب فيلم تصوري ندارم چون تماشاگران فيلم را نديدهاند و اين قضاوت زودهنگامي است. بايد ببينيم تماشاگر چگونه با اين فيلم برخورد ميكند و آن را دوست دارد يا نه.
خودتان فيلم را ديدهايد؟
خير.
هيچ هيجان و كنجكاوي درباره آن نداريد؟
كنجكاوي دارم ولي راستش بعد از اين همه سال ديگر هيجان ندارم. چون ميدانم چه كردهام و در ذهنم برآوردي دارم. حول و حوش فيلم هم نظرات مثبتي بوده است. كساني كه فيلم را ديدهاند، آن را دوست داشتهاند.
اول صحبتمان گفتيد بسياري از فيلمنامههاي پيشنهادي را دوست نداشتيد. اساسا سينماي ما چقدر اين فرصت را به بازيگران حرفهاي ميدهد كه دستشان براي انتخاب باز باشد؟ چقدر بستر را براي انجام تجربههاي تازه فراهم ميكند؟
بهطور طبيعي به نظر ميرسد قرار است در طول سال پنجاه، شصت فيلم ساخته شود. تقريبا حدود يكسوم فيلمنامهها را ميتوانيم بخوانيم. فيلمنامه معيار مهمي است ولي حتما آلترناتيوهاي ديگري هم هست كه گاهي ميتواند تاثير بگذارد. ممكن است يك فيلمي به وجود بازيگري خاص نياز داشته باشد. حتي ممكن است خود آن بازيگر آن فيلمنامه را دوست نداشته باشد ولي بداند كه فيلم به او نياز دارد و اين يك موضوع حرفهاي است. دستكم براي من چنين بوده ولي قبل از هر چيز كليت موضوع فيلمنامه براي خود من بسيار مهم است و در مرحله دوم به نقش خودم فكر ميكنم.
يعني كليت كار از نقش خودتان مهمتر است؟
بله. اينكه كليت كار كجا ايستاده و آدم از انجامش حس خوبي داشته باشد و بخش بعدي، رل است كه در مرحله دوم به آن فكر ميكنم كه آن را بپذيرم يا نه.
پس جزو آن بازيگراني نيستيد كه برايتان مهم باشد حتما نقشتان در فيلم حضوري طولاني مدت داشته باشد؟ به كوتاهي و بلندي نقش فكر نميكنيد.
خير. من هم رل اول بازي كردهام و هم رل دوم ولي برايم مهم اين است كه فيلم كجا قرار ميگيرد. اگر همهچيز و همه افراد سر جايشان باشند، من هم ميروم و بر همان ميزاني كه قرار است كار كنم، كار ميكنم.
گروه سازنده چقدر برايتان مهم است؟ ممكن است كارگرداني پيشنهاد همكاري بدهد كه شما كارهايش را بپسنديد ولي فيلمنامهاش كامل نباشد و بخواهد بخشي از كار را در طول پروسه كامل كند؟
از همكاري با كارگرداني كه كارش آماده نباشد، احساس خوبي ندارم. يك بار اين تجربه را داشتهام. ولي فيلمنامهاي را كه در حال نوشته شدن باشد و وارد مراحل ساخت ميشود، خيلي نميپسندم. به اعتقاد من بايد فيلمنامه آماده و تكليف همه روشن باشد و همه بحثها و گپ و گفتها پيش از ساخت مطرح شده باشد و ما با فيلمنامه آماده تكليف روشني رو به رو باشيم. به نظرم اين براي همه گروههايي كه با هم كار ميكنند، مهم است. اما اينكه خود گروه سازنده چقدر براي من مهم است، بايد بگويم كه به هر حال بيست و اندي سال است كه كار ميكنم و بسياري را ميشناسم. در اين مدت ديگر توان كاري يكديگر را ميدانيم و در دنياي خودمان براي يكديگر امتيازاتي قايل هستيم و وقتي گروه دور هم جمع ميشويم، ميشود برآوردي كرد كه كار چگونه پيش ميرود.
خيلي سال است در سينما، تلويزيون و تئاتر كار ميكنيد و با بسياري از هنرمندان بزرگ همكاري داشتهايد. جزو آن بازيگراني هستيد كه تمايل داشته باشيد با كارگردانهاي جوان و كار اولي هم كار كنيد؟ چون برخي از بازيگران كارگردانهاي كار اولي را ترجيح ميدهند زيرا ايدههاي بكرتري دارند و با انگيزهتر هستند.
ترجيحم اين است كه حرفهايتر باشند. جوانترها ممكن است ايدههاي بكرتري داشته باشند، صرفا كارگردانهاي كار اولي مد نظرم نيست. معتقدم كارگردان بايد پشتوانه تجربهاي داشته باشد يعني من اين را بيشتر ترجيح ميدهم. به نظرم آدمها بايد محك بخورند و كمي كارشان ديده شود چون بسياري هستند كه همان يك كار را ميسازند اما ديگر ادامه نميدهند و از سوي ديگر ميبينيم تمام عوامل كار حرفهاي هستند به جز خود آن كارگردان و ديگر اين اصطلاح «كار اولي» كمي موضوعيت خود را از دست داده است. شايد بهتر باشد كه كار اولي به تيمي اطلاق شود كه در كل بيشتر اعضاي آن، اولين تجربه خود را انجام دهند ولي وقتي به جز كارگردان همه عوامل حرفهاي هستند، ديگر «كار اولي» معناي خود را از دست داده است.
در اين سالهايي كه كار كردهايد هيچ نقشي بوده كه براي بازي در آن تمايل داشته باشيد و هنوز پيشنهاد نشده باشد؟
خير. از پرونده كاري خودم راضي هستم، مسيري كه آمدهام حتما بخشي از آن قضا و قدر و در طالع من بوده است ولي بخشي ديگر كه به خود من مربوط ميشده، با استدلال و تحليلي سراغ كارهايم رفتهام.
امسال يك فيلم در جشنواره داريد و اين موضوع ميتواند هم خوشحالكننده باشد كه خيلي در قيد و بند كميت نيستيد و دوست نداريد خود را تكرار كنيد ولي از سوي ديگر نگرانكننده است كه مبادا اين سير نزولي بخواهد ادامه پيدا كند.
خير. امسال كار ديگري داشتم كه به فستيوال نيامده. پركاري همان اندازه آسيبزننده است كه كمكاري. يعني بايد حد وسطي را قايل باشيم. برخي سالها سه فيلم داشتهام و گاهي دو فيلم و برخي سالهاي ديگر يك فيلم. خيلي به تعداد فيلمهايم فكر نميكنم. مهم اين است كه تقريبا هر سال كارم به فستيوال آمده و اين براي من خيلي خوشحالكننده است.
گرفتن جايزه در سالهاي اولي كه هر كسي فعاليت ميكند، ميتواند خوشحالكننده باشد. با وجود همه جايزههايي كه گرفتهايد، هنوز هم براي جايزه هيجان داريد يا ديگر برايتان مهم نيست؟
جايزه قطعا خوشحالكننده است. اگر كسي بگويد نسبت به گرفتن جايزه بيتفاوت هستم، به نظرم كمي تعارف ميكند. البته در اين سالها كه داوري فستيوال به نوعي مورد بحث بوده است، كمي شأن جشنواره را خدشهدار كرده و همين موضوع باعث شده گاهي برخي از كارگردانها اصلا انگيزهاي براي شركت در جشنواره نداشته باشند. چون ملاحظاتي صورت ميگيرد و بحثهايي راه ميافتد و بعدا هم داوران از آن صحبت ميكنند و ميگويند رايشان جابهجا شده يا مصلحتانديشيهايي صورت گرفته است كه اين را از بيرون هم ميتوان تشخيص داد بنابراين اگر از اين زاويه نگاه كنيم، گاهي پربيراه نميگويند كه جشنواره ما به يك دورهمي تبديل شده است و حتي گاهي حضور در جشنواره ممكن است به ضرر فيلمي تمام شود.
به نوعي از كاركرد هنري خود دور ميشود.
به نظرم اصلا ديگر اين كاركرد را ندارد و اين گرفتاري را پيدا كرده. در سينماي دنيا وقتي بازيگري اسكار ميگيرد، شما در اين طرف دنيا با آن جايزه موافقيد و تقريبا ميتوانيد حدس بزنيد. يعني حداقل اگر آنها هم ملاحظاتي در نظر ميگيرند خيلي پيچيدهتر بازي ميكنند و دستشان خيلي رو نيست ولي اينجا همان اول ميتوان حدس زد كه به اين دليل ممكن است جوايز جابهجا شود.
و متاسفانه اين فضا افراد را دلسرد ميكند.
بله. البته كه ما ديگر آب از سرمان گذشته است و از اين چيزها عبور كردهايم. ولي به عنوان نمونه خود من براي فيلم «دختر» شش جايزه از جشنوارههاي خارجي گرفتم ولي در خود ايران بازي مرا تنها در حد كانديدا نديدند.
و به عنوان آخرين پرسش، اگر ايرادي ندارد، درباره همكاري شما با «غمنومه فريدون» صحبت كنيم.
چند سال پيش براي همكاري در اين پروژه دعوت شدم و هرگز هم فرصت نكردم آن را بشنوم چون پروسه انتشارش خيلي طولاني بود.
خير.
«مغزهاي كوچك زنگزده» آخرين فيلم هومن سيدي است. در خلاصه داستان اين فيلم آمده: «ميگن اگه چوپان نباشه گوسفندا تلف ميشن يا گم ميشن يا گرگ بهشون ميزنه يا از گرسنگي ميميرن چون مغز ندارن، هركسي كه مغز نداره به چوپان احتياج داره، يه چوپان دلسوز.»نويد محمدزاده، فريد سجادي حسيني، فرهاد اصلاني، علي علايي، نازنين بياتي، نويد پورفرج، مرجان اتفاقيان، هامون سيدي، لادن ژاوهوند، مهيار راحتطلب، مهرداد بهاءالديني، اشكان حسنپور، پيمان پازوكي، اميد شيري، آرمين بهجت، منصوره ايلخاني، مهران ملكوتي، صفر محمدي، محمود كيان بازيگران اين فيلم هستند. آن طور كه اعلام شده برخي بازيگران نقشهاي مختلف اين فيلم پس از بررسي ١٥ هزار ويديوي ارسالي فراخوان بازيگري و شاگردان كلاسهاي هومن سيدي انتخاب شدهاند. عوامل «مغزهاي كوچك زنگ زده» عبارتند از نويسنده و كارگردان: هومن سيدي، تهيهكننده و مدير توليد: سعيد سعدي، سرپرست گروه كارگرداني: فريد سجادي حسيني، مدير فيلمبرداري: پيمان شادمانفر، مدير صدابرداري: مهران ملكوتي، طراح صحنه: محسن نصرالهي، طراح گريم: ايمان اميدواري، طراح لباس: مارال جيراني، صداگذار: عليرضا علويان، آهنگساز: بامداد افشار،
جلوههاي ويژه ميداني: ايمان كرميان، جلوههاي ويژه بصري: بهنام خاكسار، طراح بدلكاري: امير بدري، تدوين: مهدي سعدي - هومن سيدي، عكاس: اميرحسين شجاع.
نظر کاربران
اگر فیلمی را در مورد حقوق کارگران خدماتی در ایران می ساختن مهشر میشد...گرسنگی فلاکت ..حقارت اووووووه...........!