معصومه اصغری در روزنامه شرق نوشت: وابستگی مناطق مختلفی از کشورمان به آب در شرایطی که خشکسالی و کمآبی سالهاست پایش را بر گلوی شهرهای مختلف کشور گذاشته است، مشهود است؛ اما در این میان هستند شهرهایی که نهتنها آب ندارند، بلکه هوا هم ندارند.
معصومه اصغری در روزنامه شرق نوشت: وابستگی مناطق مختلفی از کشورمان به آب در شرایطی که خشکسالی و کمآبی سالهاست پایش را بر گلوی شهرهای مختلف کشور گذاشته است، مشهود است؛ اما در این میان هستند شهرهایی که نهتنها آب ندارند، بلکه هوا هم ندارند.
وضعیتی که یک روز و دو روز نیست تا از کنار آن بهراحتی گذشت و غافلگیرکنندهبودن حضور ریزگردها در شهرهای استان خوزستان و برخی شهرهای اطراف آن، زندگی مردم این شهرها را تحتتأثیر خود قرار داده است. در این گزارش به اثرات پدیده گردوغبار بر روند مهاجرت از استان خوزستان پرداختهایم.
خوزستان که سالها پس از جنگ تحمیلی و تخریبی که داشت، زندگی مردمانش شرایطی عادی نداشت و بسیاری از مهاجران هشت سال جنگ هیچگاه به شهرهایشان برنگشتند، تازه داشت به شرایطی نسبتا مناسب میرسید که وقوع پدیدهای با منشأ خارجی و اتفاقا از همان کشوری که سالها درگیر جنگ با آنها بودند، زندگی آنها را دوباره دگرگون کرد.
خوزستان به گفته شهروندان آن، در دهههای قبل نیز گاهوبیگاه گردوغباری را شاهد بوده است؛ اما این غبار و به قولی ریزگرد، هیچگاه آن اندازه نبود که چشم چشم را نبیند، مردم مجبور شوند رانندگی را کنار بگذارند چون صد متر جلوترشان را نمیبینند و با وجود ماسک گردوغبار راه گلویشان را ببندد.
پدیده گردوغبار آثار سوئی در سلامت افراد مانند مرگومیر، بیماریهایی نظیر برونشیت مزمن، آسم و عفونتهای تنفسی خفیف در کودکان را به همراه دارد. در سالهای اخیر، مطالعات بسیاری، موارد متعدد مرگومیر زودرس، عوارض بیماری و هزینههای اقتصادی ناشی از ذرات معلق در استانهای مختلف غربی کشورمان ازجمله خوزستان را بررسی و ارزیابی آماری کردهاند که همواره درباره هرکدام از آمارها و گزارشهای ارائهشده مسئولان، مسئولان دیگری بودهاند که آمارهای قبلی را زیر سؤال برده یا رد کردهاند. آنچه درباره آسیبهای ریزگردهای همراه با کمآبی در مناطق جنوبی و غربی کشور میتوان گفت، دچاربودن به بیاطلاعی و نسبیت و ابهامی است که نمیتوان از آن دور شد و باید با وجود همین ابهام درباره بسیاری از اتفاقات در این مناطق، بررسی و مطالعه موردی علّی و تحقیقاتی یا رسانهای کرد.
مهاجرتی که از دهههای گذشته در استانهای مختلف کشورمان با دلایل مختلف اما با محوریت خشکسالی وجود داشته است، تا اکنون ادامه دارد؛ اما آهنگ رشد آن در هر دورهای افزایش و کاهش داشته است. مهاجرت استانهای مختلف در شرایط جغرافیایی متفاوت، آمارهای متمایزی را ارائه میدهد و نمیتوان هرکدام از آنها را با یک ملاک و معیار مقایسه و ارزیابی کرد؛ اما درباره تعدادی از استانهای جنوب غربی کشورمان، دو مؤلفه کمآبی و ریزگردها تبدیل به عامل اصلی شده است.
در یکی، دو سال اخیر، در میان عامه مردم شهرهای کلان و بهویژه فضای رسانهای، موضوع گردوغبار به شکلی جدی بهعنوان عامل مهاجرت چند استان و بهویژه خوزستان مطرح میشود. شرایطی که در نگاه اولیه احتمال اثرگذاری مستقیم روی زندگی مردم فضاهای شهری و روستایی این استانها را تأیید میکند؛ اما آیا میتوان این احتمال را بررسی بیشتر کرد. بررسیهای خبرنگار «شرق» از صفحه مرکز آمار ایران برای بررسی آماری مهاجرت نتیجهای نداشت؛ چراکه تحقیقات مجزایی از مهاجرت در این استانها صورت نگرفته و تنها آماری کلی به نام «مهاجران واردشده» یا «مهاجران خارجشده» از استان یا بررسی «استانهای مهاجرپذیر» و «استانهای مهاجرفرست» وجود دارد که استادان جمعیتشناسی هم با برآوردهای آماری روی آنها، میتوانند نظراتی نسبی و غیرقطعی ارائه دهند.
برای بررسی بیشتر این احتمال بر اثرگذاری ریزگردها بر مهاجرت از خوزستان، ضمن بررسی برخی از مؤلفههای آماری و گزارشهای رسمی، سراغ شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس، رفتیم و او تأکید کرد وضعیت جمعیتی این استان حداقل در یکی، دو سال اخیر که ریزگردها بیشترین خسارت را داشتهاند، در این استان بررسی نشده است و باید نتیجه این تأثیرات را در سرشماری ١٤٠٠ مورد ارزیابی قرار دهیم. ضمن اینکه چنین موضوعی در خلال بررسیها و تحقیقات دانشگاهی، دانشجویی و میدانی ما دانشگاهیها قابل ارزیابی کلی نیستند و نمیتوان با جامعه آماری کوچک درباره کل استان نظر داد. او میگوید تهیه چنین آماری زمان و هزینه زیادی میبرد و باید مرکز آمار در یک ارزیابی میدانی موضوع مهاجرت را بررسی کند.
کاظمیپور با اشاره به افزایش جمعیت ٢٠٠هزارنفری استان خوزستان در سرشماری ٩٠ تا ٩٥، گفت: جمعیت این استان از چهارمیلیونو ٥٠٠ هزار نفر، مانند همه استانها، مطابق با رشد طبیعی به چهارمیلیونو ٧٠٠ هزار نفر رسیده است و این اعداد مهاجرفرستبودن جمعیت این استان را نشان نمیدهد. او میگوید: در فاصله سالهای ٨٥ تا ٩٠، ٢١٤ هزار نفر از خوزستان خارج و ١٤٠ هزار نفر وارد این استان شدهاند. به عبارتی در فاصله سالهای ٨٥ تا ٩٠، سالانه ١٥هزار نفر و در مجموع ٨٠ هزار نفر از استان خوزستان خارج شدهاند. در فاصله سالهای ٩٠ تا ٩٥، ٢٤٠ هزار نفر از جمعیت استان خوزستان خارج شدهاند و ١٦١ هزار نفر وارد این استان شدهاند و باز هم حدود ٨٠ هزار نفر تفاوت وجود دارد که از استان خارج شدهاند.
این جمعیتشناس میگوید: میزان مهاجرت در کل کشور در فاصله پنج سال اخیر، حدود پنج میلیون نفر بوده است و سالانه یک میلیون نفر در کل کشور در حال جابهجایی بودهاند؛ اما نکته درخور توجه این است که نسبت جمعیت به مهاجرت در بسیاری از استانها متفاوت است.
کاظمی میگوید مهاجرت در استان خوزستان متناسب با جمعیت آن پیش رفته است اما در برخی از استانها نظیر ایلام، بوشهر، کرمانشاه و... درصد مهاجرت در تناسب با جمعیت نیست و نگرانی بیشتری را برمیانگیزد. او میگوید در شرایطی که رشد جمعیت کل کشور در سالهای ٩٠ تا ٩٥ حدود ١,٢٤ درصد بوده است، این رشد جمعیت در استانهای مهاجرفرست همچون خوزستان پایین است و بهعنوان نمونه رشد جمعیت خوزستان ٧٨ صدم درصد بوده است. اما نکته قابلتوجه در این آمارها آن است که استان خوزستان در کاهش رشد جمعیت و افزایش مهاجرفرستی، استان اول نیست.
براساس آمار استاد جمعیتشناسی، استانهای مهاجرفرست در فاصله سالهای ٨٥ تا ٩٠ بهترتیب استانهای خراسان جنوبی، اردبیل، سمنان و خوزستان بودهاند و در فاصله سالهای ٩٠ تا ٩٥ هم بهترتیب استانهای خراسان جنوبی، همدان، لرستان، اردبیل و در ادامه خوزستان بیشترین میزان مهاجرفرستی را داشتهاند.
کاظمیپور میگوید ضریب مهاجرت در کل کشور در سالهای اخیر کاهش داشته، به نحوی که در فاصله سالهای ٨٥ تا ٩٠ این ضریب هفت درصد بوده که در سالهای ٩٠ تا ٩٥ به ٥,٤ درصد رسیده است.
او میگوید چنین مسائل حساسی در کوتاهمدت بروز و ظهور پیدا نمیکنند و باید در بلندمدت و برنامهریزیهای جمعیتی که همواره بلندمدت پیشبینی میشوند درباره آسیبهایی که روی جمعیت اثر میگذارند، بررسی صورت گیرد. او افزود: مناطق جنوبی و بهويژه استان خوزستان، در این سالها همواره دچار کمبود منابع آب بودهاند و نمیتوان بحران آب درباره این مناطق را رد کرد. مسائل بهوجودآمده ناشی از بحران آب و مهاجرتهایی که در اثر کمآبی و خشکسالی در سالهای اخیر رخ داده، بارها مورد بررسیهای علمی و تأیید مراکز دانشگاهی قرار گرفته است و انتظار داریم اتفاقاتی از این دست که زمینههای مشترکی در دلایل مهاجرت دارند با برخوردهای رسانهای و غیرعلمی ارزیابی نشوند. کاظمیپور تأکید دارد که مهاجرت و مهاجرفرستی استانی و فرااستانی با منشأ بحران آب سالهاست مورد تأیید علمی قرار گرفته است و حالا بايد به مهاجرت با منشأ بحران هوا توجه شود.
او میگوید چنین مواردی را تنها در استانهای غربی نداریم و بهعنوان نمونه در استانهای شمال غربی و همسایه با دریاچه ارومیه که با بحران خشکسالی روبهروست، مهاجرتهای زیادی رخ داده و همچنان در جریان است. او میگوید روند مهاجرتی این مناطق و شهرها و روستاهای همجوار با دریاچه ارومیه، پس از خشکشدن و موارد غبار نمک در اطراف آن باید ارزیابی شود.
البته درباره روند نگرانکننده مهاجرت از خوزستان مسئولان استانی نیز اظهاراتی را با نشانههایی از هشدار داشتهاند؛ چه اینکه تابستان امسال غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان، نسبت به کاهش جمعیت نخبگان و کارآفرینان استان هشدار داد و گفت: آمار جمعیتی سالهای ٩٠ تا ٩٥ نشان میدهد که خوزستان یک استان مهاجرفرست بوده است. اما این نگاه که مردم در استانهای جنوبی غربی دیگر حتی هوایی برای نفسکشیدن ندارند از چندبار در سال به روندی متداول در طول سال تبديل شده است و نگرانی از وضعیت زندگی مردم خوزستان تبدیل به نگرانی برای شهرهای دیگر شده است. نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی هم چندی قبل اعلام کرد که هرکس توان دارد، از خوزستان مهاجرت میکند. علی ساری گفته است: پدیده گردوغبار و شرایط موجود موجب مهاجرت افراد زیادی از جمله فرهنگیان، سرمایهگذاران و مخصوصا نخبگان از استان خوزستان شده است و در وضعیت کنونی، در واقع هر شخصیت تأثیرگذار که توان خارجشدن از استان را دارد، از خوزستان مهاجرت میکند. گردوغبار زندگی مردم را مختل کرده که یکی از موارد آن تأثیر منفی بر سلامت جسم و سلامت روان مردم بوده است. این پدیده همچنین موجب بروز
مشکلات اساسی در نظام شهری، مدارس، بیمارستانها و هرگونه خدماترسانی شده است.
روندی که درباره آن صحبت میکنیم، روندی است که مستقیما با زندگی روزمره شهروندان یک کلانشهر ارتباط دارد. در شرایطی که ریزگردها دید افقی را تا ٢٠٠ یا ٣٠٠ متر محدود میکند، ماسکهای تنفسی جواب نمیدهد، مدارس و ادارات پشتسر هم تعطیل میشوند و به دلیل خسارت به تأسیسات شهری برق و آب و... قطع میشوند، شهروندان یک شهر تا اندازهای میتوانند این روند را تحمل کنند.
تا چند سال قبل که روزهای درگیر با این مشکلات چند روز بود، اهواز هنوز شهری برای زندگی بود اما حالا دیگر مردم شهرهای استان خوزستان نمیتوانند بگویند این شهر برای زندگی است. آمارها حداقل تا به حال روند مهاجرت را بیش از استانهای دیگر نشان نمیدهند و با این آمارها خبر مربوط به مهاجرت را نمیتوان قطعی قبول کرد و باید منتظر ماند و دید در سرشماری بعدی این روند مهاجرتی چه اعدادی را نشان میدهد. هرچند که زندگی و حیات شهروندان یک شهر منتظر اعداد و ارقام و سرشماری نمیمانند و باید برای بهبود شرایط زندگی، آبوهوایی که نفس میکشند و کمترین حقشان از زندگی است، تلاش کرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
آقایان وخانمهای جمعیت شناس
اگرزادو ولد درقوم عرب خوزستان را درنظربگیریدکه این را نمیدانید که هرخانواربیش از10تا15 نفرمیباشندکه مهاجرهم ندارندولی اقوام بختیاری.شوشتری ودزفولی
دراین چندسال اخیرمهاجران زیادی داشته که باآمار شما از زمین تاآسمان است
نظر کاربران
آقایان وخانمهای جمعیت شناس
اگرزادو ولد درقوم عرب خوزستان را درنظربگیریدکه این را نمیدانید که هرخانواربیش از10تا15 نفرمیباشندکه مهاجرهم ندارندولی اقوام بختیاری.شوشتری ودزفولی
دراین چندسال اخیرمهاجران زیادی داشته که باآمار شما از زمین تاآسمان است