پدیده مصرف گرایی و راهکارهای مقابلهی تاثیر آن روی کودکان
این روزها، فرهنگ خریدهای افراطی و مصرف بیش از اندازه هر چیز به دلایل مختلفی مانند چشم و هم چشمی، تفاخر و پز دادن، لذت جویی های لحظه ای و.... به سبکی در زندگی بسیاری از خانواده ها تبدیل شده است که از آن با نام «فرهنگ مصرف گرایی» یاد می شود.
تاکید کارشناسان حوزه الگوهای رفتاری بر این است که همواره از خودمان شروع کنیم. چرا که فرزندانمان نیز از ما الگو می گیرند. بنابراین لازم است که هر یک از ما، روی شخصیت مان متمرکز شویم و مصرف گرایی خود را کنترل کنیم. باید از یک جا آغاز کرد، هر یک از ما باید تیشه ای بردارد و به ریشه باورهای غلط درباره «مصرف» بزند. پس چرا از همین حالا و از خودمان، در هر سنی که هستیم آغاز نکنیم؟ این وظیفه تک تک ما، برای مقابله با مصرف گرایی و بهبود سبک زندگی است.
«مصرف گرایی» یعنی چه؟
این واژه به معنی گرایش و علاقه بیش از اندازه به مصرف کردن است. به عبارت دیگر، فرد مدام نسخه ای از هر چیز را می خرد تا آن را داشته باشد. جامعه ای که در آن مصرف، مانند دونده ای از تولید جلو بزند، در میدان های مختلف شکست خواهد خورد و به خط پایان موفقیت نخواهد رسید. در جوامع پیشین نیز مصرف وجود داشته، ولی در حد رفع نیاز بوده است. اما امروزه مصرف، اهداف دیگری فراتر از حد نیاز دارد، به گونه ای که معادل خوشبختی شناخته می شود. در فرهنگ مصرف گرایی، اساسا کار و زندگی برای تامین هزینه های مصرفی صورت می گیرد و لذت و خوشی هدف نهایی زندگی است. اغلب افراد تصور اشتباهی از صرفه جویی دارند و گمان می کنند این به معنی زندگی کردن در تاریکی، حمام نرفتن، یخ زدن در شب های زمستان یا آب پز شدن در گرمای تابستان است. در حالی که منظور مصرف نکردن نیست، بلکه درست و به اندازه مصرف کردن است.
شاخصه ها و مصادیق مصرف گرایی
اگر نگاه کوتاهی به برخی مجالس عزاداری، عروسی و مهمانی های فامیلی بیندازیم، به عمق این فاجعه و نفوذ آن در خانواده ها پی خواهیم برد.
مراسم عزا و عروسی؛ از همان لحظات اول فوت که مرحوم در بهترین آمبولانس های خصوصی حمل می شود تا خانه ابدی اش در یکی از گران ترین و خوش آب و هوا ترین قسمت گورستان بگیرید تا انواع پارچه نوشته های کوچک و بزرگ برای عرض تسلیت اقوام و آشنایان یا تزیینات پذیرایی و.....
همچنین، مجالس عروسی که به نمایشگاهی برای ارائه آخرین مدهای روز لباس و زیورآلات تبدیل شده است. در کنار همه این ها، مناسبت ها و جشن های ساختگی برای عزیزدردانه های خانواده مثل «جشن اولین قدم»، «اولین دندان»، «اولین از پوشک گرفتن» و....همگی عرصه هایی است برای تفاخر و چشم و هم چشمی تا خدای نکرده کسی از قافله عقب نماند.
رفت و آمدهای فامیلی؛ منحصر شدن معاشرت ها به صرف غذا و پهن کردن سفره هایی که اگر کمتر از سه نوع غذا در آن باشد، مهمانی به سرانجام نخواهد رسید. موضوع گفت وگوهای مهمانی، به جای احوال پرسی و جویا شدن از مشکلات یکدیگر، حول محورهای دیگر می چرخد؛ از آخرین قیمت اجناس لوکس منزل تا آدرس آخرین پاساژهای تازه تاسیس.
توجه افراطی به ظاهر؛ آمار بالای مصرف مواد آرایشی و بهداشتی که علاوه بر بانوان به آقایان گرامی نیز سرایت کرده است تا انواع جراحی های زیبایی، از فرق سر تا نوک پا.... این ها نیز از جمله مظاهر مصرف گرایی در جامعه اند.
مصرف به عنوان سبک زندگی
مصرف گرایی از دیرباز تا کنون دوره های مختلفی را از سر گذرانده است؛ دوران مصرف برای تفاخر، دوران مصرف برای هم خوانی با طبقه «ازمابهتران» ِ جامعه، دوران ساخت هویت جدید پوشالی و اکنون دورانی به عنوان سبک زندگی؛ یعنی دقیقا آن چه را که سبک زندگی فرد در جامعه شکل می دهد، مصرف اوست. دلیل اصلی این نگاه، افراط در اهمیت دادن به وجوه مادی زندگی است که شادی و خوشبختی بیشتر را در گرو مصرف بیشتر می بیند. متاسفانه در جامعه، فرهنگ غلطی جا افتاده است: هر چه بیشتر بی حساب و کتاب مصرف کنیم، نشانه تمول، بلندی طبع و بی اهمیتی ما به مادیات است. از آن جا که پایه رفتارهای آدمی باورهای او هستند، باورهای غلط منجر به رفتارهای غلط نیز می شود. برای مثال، باورهای ذهنی یک فرد مصرف گرا می تواند چنین باشد:
«اگه الان اینا رو نخرم جلو بقیه کم میارم.... حالا که پولش هست، چرا نخرم....خرید حالمو خوب می کنه...» فرهنگ مصرفی می تواند تا بدان جا پیش رود که اشخاص را به افراد بی هدفی تبدیل کند. کسانی که غیر از خرید و مصرف دغدغه دیگری ندارند. در نتیجه، تا زمانی که باورهای پایه ای درست نشوند رفتارها نیز درست نمی شوند.
متهمین مصرف گرایی
متهم ردیف اول: عوامل داخلی و فردی
- نکوداشت ظاهر: به نحوی که از دید دیگران جذاب، شیک و به قولی از شاخ های روزگار خود باشم.
- بیان شخصیت و هویت : هویت و شخصیت من، با میزان خریدی که انجام می دهم تعریف می شود و به طور نمادین با اکتساب اشیایی که کمبودهای مرا جبران می کند، خود را کامل می کنم و ارزشمندی خود را نه از درون که از بیرون تامین می کنم.
- برتری جویی: با خرید کالاهای لوکس می خواهم چیزهایی داشته باشم که دیگران نمی توانند و از طریق نمایش آن، برتری خود را به دیگران اثبات کنم؛ تقریبا چیزی شبیه ازمابهتران بودن.
- اغنای خلأ درونی : من با خرید مداوم کالاهای غیرضروری و سرگرم کردن خود با ظواهر زندگی سعی می کنم خلأ درونی و نارضایتی روحی خود را فراموش کنم.
- کسب اعتبار و تشخص اجتماعی: با مصرف کالاهای بیشتر تلاش می کنم تا تمایز خود را نسبت به بقیه نشان دهم و موقعیت اجتماعی خاصی برای خود دست و پا کنم.
متهم ردیف دوم: عوامل خارجی
- واردات : ورود سیل آسای اجناس غیرضروری، باعث تشدید روحیه مصرف گرایی می شود. بیکاری، کاهش تولیدات داخلی و افزایش وابستگی به کشورهای بیگانه دیگر پیامدهای آن است.
- تولیدات نامرغوب داخلی : وقتی تولیدکنندگان داخلی، خساست به خرج می دهند، کالاهایی با کیفیت مناسب تولید نمی کنند و بدون هیچ نوآوری دو دستی به الگوهای سنتی تولید چسبیده اند، سطح تقاضای مشتریان پایین می آید و تولیدات داخل عملا به خواب زمستانی می روند. پس مردم به ناچار برای تامین نیازهای خود به کالاهای خارجی رو می آورند.
- تبلیغات رسانه ای : تبلیغات رسانه ای می توانند بسیار هوشمندانه بر ذهنیت غالب جامعه اثر بگذارند و کالاها و خدمات مختلف را به صورت یک نیاز واقعی جلوه داده و به افراد تحمیل کنند. رسانه ها می توانند به گونه ای القا کنند که منزلت و ارزش واقعی از آن افرادی است که این خدمات یا کالاها را دارا هستند. شست و شوی ذهنی افراد با تبلیغات رسانه ای وسیع چنان عمیق صورت می گیرد که بیشتر افراد تصور می کنند، بدون غذاهای آماده و لوازم لوکس اصلا نمی توان زندگی کرد.
راهکارهای اصلاحی
حال که مصرف گرایی تبدیل به معضلی در سبک زندگی خانواده های ایرانی شده است شاید دیگر کار از پیشگیری گذشته باشد. اما راهکارهایی هم وجود دارد که می تواند از گسترش دامنه آن و سرایت به زندگی فرزندانمان جلوگیری کند:
- دقت در خرید لوازم : دقت کنیم که بهترین و محکم ترین نوع را خریداری کنیم، هرچند که هزینه بیشتری بپردازیم. در عوض در درازمدت استحکام و دوام آن، جبران قیمت بالاتر را خواهد کرد.
- خلاقیت: قبل از آن که چیزی را دور بیندازیم، فکر کنیم چگونه می توان آن را به چیزی قابل استفاده تبدیل کرد.
- غیرضروری ها ممنوع : باور کنید بسیاری از خریدهای روزمره ضرورتی ندارند. پس با کمی خویشتن داری می توان آن ها را حذف کرد.
- فروشگاه های وسوسه انگیز: خوبی فروشگاه های بزرگ این است که هر آن چه می خواهید بخرید یک جا وجود دارد. اما از بدی شان همین بس که پر از کالاهای غیرضروری اند و فقط بیخود و بی جهت جیب شما را خالی می کنند. پس هنگام خرید از فروشگاه های بزرگ، لطفا چشم تان را روی برخی از راهروهای آن ببندید.
- دو وسوسه گر: اگر قرار است برای تفریح یا کار مشخصی بیرون بروید، کارت بانکی تان را با خود نبرید و در کیف پول خود نیز مقدار مشخصی پول بگذارید. کارت بانکی یا کیف پر از پول مساوی است با خرج کردن های غیرضروری.
- تبدیل پول : پولتان را تبدیل کنید! هر ماه مقداری از پول خود را به خرید یک شیء با ارزش مثل طلا یا سکه اختصاص دهید. در نتیجه پول نقد کمتری دستتان می ماند که خرجش کنید.
- کارآفرینی : البته نه به این معنا که همه اعضای خانواده کار کنند، بلکه همه اعضا به اشتغال علاقه داشته باشند. برای شروع بهتر است فرزند خود را از دوران نوجوانی با مهارت های پیش حرفه ای آشنا و خلاقیت ایشان را تقویت کنید تا در آینده بتواند از لحاظ شغلی موفق باشد.
- تقویت اعتماد به نفس ملی : هر خانواده می تواند توجه بیشتری به محصولات داخلی نشان دهد و تفکر «مرغ همسایه غاز است» را در خانواده کمرنگ تر کند.
- مدیریت مصرف: برای خرید مایحتاج خود، فرق «نیاز» و «خواسته» را تشخیص دهیم، که چه چیزی را واقعا نیاز داریم و چه چیزی فقط یک خواسته است.
- هوشیار باشیم: از نظر زمانی در محدودیت نباشیم و هوشیار عمل کنیم؛ برای مثال هرچه به ایام نوروز نزدیک تر می شویم، میزان خریدها هم بیشتر می شود. فروشگاه های مختلف به بهانه حراج آخر سال و فروش اجناس جدید شب عید انواع اجناس ضروری و غیر ضروری را ارائه می دهند. ما می توانیم برای مقاطع مختلف سال مثل نوروز، فصل مدارس و غیره...از قبل برنامه ریزی و خریدهای خود را در ماه های مختلف طبقه بندی کنیم.
کودک و مصرف گرایی
این روزها بیشتر از هر زمانی تجمل گرایی و ابراز وجود با امکانات مادی بر زندگی کودکان سایه انداخته است. در مهمانی ها معمولا کودکان سرگرم بازی با موبایل و تبلت های خود هستند و تنها در صورتی از لاک تنهایی خود بیرون می آیند که توجه شان به چیزی جلب شود، آن هم زمانی است که کودک دیگر چیزی بالاتر از او دارد. درست همان موقع است که به جان پدر و مادر می افتند و تا به آن چیزی که دیده اند، نرسند دست از سر آنان بر نمی دارند و خانواده نفس راحتی نمی کشد. کودکی که در خردسالی اسباب بازی های متنوعی دارد و در مدرسه از پر زرق و برق ترین کالاها استفاده می کند، در واقع در حال یادگیری مصرف گرایی است. صرفه جویی یاد گرفتنی است و کودک شیوه مصرفش را از محیط و از همه مهم تر از خانواده یاد می گیرد. حال این یادگیری به دو صورت است:
در شکل اول، کودک یک رفتار مصرف گرایانه مثلا خرید سه بسته بیسکویت در روز یا برعکس یک رفتار صرفه جویانه مثلا نگه داشتن نیمی از یک بسته بیسکویت برای روز بعد را انجام می دهد. تشویق ها و تنبیه های خانواده برای هر کدام از این رفتارها می تواند الگوی مصرفی کودک را شکل دهد.
شکل دوم، قضیه «یادگیری جانشینی» است؛ لازم نیست حتما کودک یک رفتار مصرف گرایانه یا صرفه جویانه داشته باشد و تشویق یا تنبیه شود. همین که اعضای خانواده الگوهای مصرفی غلط یا درستی داشته باشند، کودک نیز از آن ها الگوبرداری خواهد کرد.
وقتی قلک ها می شکنند
وقتی توجه والدین به پس انداز و آموزش آن به کودکان کم می شود، همزمان مصرف گرایی در خانواده پررنگ تر است. مثلا همان قلک های کوچکی که پیشترها در هر خانه ای به یک کودک اختصاص داشت، خود یکی از روش های آموزش پس انداز به آنان بود. در حالی که رفته رفته نو به بازار آمد؛ کارت های بانکی که خود یکی از عوامل ترغیب کننده مصرف گرایی هستند، به میدان آمدند و جای قلک های پس انداز نشستند. در واقع این کارت ها فقط یک پیام دارند و آن خرج کردن است. در حالی که قلک، روشی برای حفظ دارایی است، هرچند در مقیاس و مدلی کوچک.
ارسال نظر