عاليه شكربيگي در اعتماد نوشت: در زمان وقوع رخدادهاي طبيعي و حوادث ما چگونه رفتار ميكنيم؟ به نظر ميرسد ما در برابر حوادثي مانند آتشسوزي پلاسكو و رخدادهاي طبيعي مانند سيل و زلزله و بارش برف براي براي مديريت بحران هيچ كدام، برنامهاي نداريم.
عاليه شكربيگي در اعتماد نوشت: در زمان وقوع رخدادهاي طبيعي و حوادث ما چگونه رفتار ميكنيم؟ به نظر ميرسد ما در برابر حوادثي مانند آتشسوزي پلاسكو و رخدادهاي طبيعي مانند سيل و زلزله و بارش برف براي براي مديريت بحران هيچ كدام، برنامهاي نداريم.
براي نمونه بر اثر بارش برف شنبه شب تعداد زيادي از مردم براي ساعتها در جادهها ماندند تا كمكم گروههاي كمكرساني خودشان را برسانند. اين فقدان آمادگي را بايد از دو منظر مورد توجه قرار داد. يكي از منظر مديريت شهري و ديگر از زاويه مسووليتهاي شهروندي.
١- يكي از ضعفهاي جديريت بخش مديريتي ما اين است كه هيچ از رخدادها را در عمل جدي نميگيريم. همين دستكم گرفتن موجب ميشود در زماني كه لازم است اقدامات فوري انجام دهيم با تاخير دست به اقدام بزنيم.
از جمله ضعفهايي كه در زمان وقوع حوادث خودش را نشان ميدهد ضعف اطلاعرساني يكپارچه است. در بسياري از كلانشهرهاي جهان قبل، حين و بعد از وقوع رخدادهاي طبيعي مديريت شهري از طريق سيستمهاي يكپارچه اطلاعرساني هشدارهاي لازم به مردم داده ميشود. مردم مبتني بر همين پيامها رفتارشان را تنظيم ميكنند اما ميبينيم كه در شهري مثل تهران به عنوان پايتخت كشور هم از اين امكان اطلاعرساني يكپارچه و منسجم بيبهرهايم. صدا و سيما به عنوان تشكيلاتي كه وظيفه اطلاعرساني را بر عهده دارد در اين زمينه ضعف دارد.
صدا و سيما بايد از عملكردهاي جهتگيرانهاش كم كند و رويكردي را در پيش بگيرد كه مردم به آن اعتماد كنند و در زمان وقوع حوادث هم سريعترين و مطمئنترين پيامها را از آن دريافت كنند. ناهماهنگي ميان دستگاههاي اجرايي هم بر اين مشكلات ميافزايد به نظر ميرسد مديريت شهري بايد به سمت ايجاد ساختاري يكپارچه و متمركز برود بهطوري كه در زمان قوع بحران در كمترين زمان ممكن تصميمهاي لازم گرفته شود.
نه اينكه يك روز بعد از بارش برف، مسوولان بگويند ما غافلگير شديم. غافلگيري در اين موارد معنا ندارد. در كنار اينها بايد سيستمي وجود داشته باشد كه عملكرد مديران را هنگام بروز حوادث طبيعي و غيرطبيعي بسنجد و اگر در اين زمينه كمكاري رخ داده از مديران پاسخ بخواهد.
٢- از منظر ديگر ما با مشكل عدم مشاركت شهروندان در كاهش پيامدهاي رخدادهاي طبيعي و غيرطبيعي هم روبهرو هستيم. در سال ١٣٨٧ يك پژوهش در شهر تهران انجام شد كه در آن از مردم سوال كرده بوديم به چه نهادهايي در زندگي اجتماعيشان بيشتر اعتماد دارند. يافتههاي آن پژوهش نشان داد كه ميزان اعتماد مردم به نهادهاي رسمي در رتبه نهم قرار گرفت. اين يافتهها گوياي وجود شكاف ميان نهاد دولت و جامعه است. اين خلأ ارتباطي و كاهش سرمايه اجتماعي كه يكي از نشانههايش به موضوع اعتماد مربوط است بايد جدي گرفته شود. در فضاي بياعتمادي، مردم براي خودشان مسووليتي قائل نيستند.
در نتيجه ميبينيم كه حل همه مشكلات را بر عهده دولت ميدانند. در كنار اين، ما با ضعف آموزش حقوق و مسووليتهاي شهروندي هم روبهرو هستيم. مثلا در زمان وقوع برف ممكن است بسياري از شهروندان برفهاي جلوي خانه خودشان را هم پارو نكنند. در چنين جامعهاي حقوق و مسووليتهاي شهروندي تعريف روشني نزد شهروندان ندارد. مردم خاصگرا ميشوند يعني فقط به حقوق خودشان و نزديكانشان فكر ميكنند و مسووليتهاي اجتماعيشان را در برابر گروههاي ديگر اجتماعي را فراموش ميكنند كه اگر كسي در زمان بارش برف در خيابان مانده به جز دولت، شهروندان و تشكلهاي مردمي هم در برابر او مسووليت دارند. براي ترويج ارزشهاي مدني بايد از آموزشهاي پيش از دبستان آغاز كنيم و كودكان را با اين مفاهيم آشنا كنيم تا در برابر اتفاقات جامعه بيتفاوت نباشند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
مرگ بر مدیران خائن کشور را بدست نا اهلان ندهید با داشتن مدیران کار بلد در کشور رفاه وامنیت به وجود می آید