۶۶۷۳۵۹
۱ نظر
۵۰۱۲
۱ نظر
۵۰۱۲
پ

رسانه‌ها بیش از حد به سلبریتی‌ها می‌پردازند

محمد معماریان در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: رسانه‌ها شهرت‌سازند و این شهرت برای‌ صاحبانش یعنی سلبریتی‌ها، فقط یک سرخوشی ذهنی و روحی نمی‌آورند. آنها می‌توانند از این شهرت برای‌ کسب دستاوردهای مادی بیشتر بهره ببرند و گاهی نیز وسوسه می‌شوند تا معروف و محبوب‌بودن خود را به ابزار پیشرفت در وادی سیاست هم تبدیل کنند.

محمد معماریان در روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: رسانه‌ها شهرت‌سازند و این شهرت برای‌ صاحبانش یعنی سلبریتی‌ها، فقط یک سرخوشی ذهنی و روحی نمی‌آورند. آنها می‌توانند از این شهرت برای‌ کسب دستاوردهای مادی بیشتر بهره ببرند و گاهی نیز وسوسه می‌شوند تا معروف و محبوب‌بودن خود را به ابزار پیشرفت در وادی سیاست هم تبدیل کنند.
این پدیده، یک روند جهانی است و اکثر قریب‌به‌اتفاق جوامعی که رقابت‌های انتخاباتی را تجربه می‌کنند، شاهد مصادیقی از ورود سلبریتی‌ها به عرصه سیاست‌ورزی بوده‌اند. برای‌ بحث درباره زوایای مختلف این پدیده با اریک کسپر، استادیار علوم‌سیاسی دانشگاه ویسکانسین در یوکلر گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رییس‌جمهور ایالات متحده، شاید غافلگیرکننده‌ترین پدیده سیاسی قرن بیست‌ویکم بود. آیا انتخاب او نماینده یا عامل تغییر بنیادین در سیاست‌ورزی به سبک آمریکایی است؟
چندان مطمئن نیستم که انتخاب او، تغییری بنیادین در عرصه سیاست‌ورزی ایالات‌متحده رقم بزند. به نظرم کاندیداتوری ترامپ به دلایل متنوع، یک اتفاق منحصربه‌فرد بود؛ لذا نمی‌دانم چند سلبریتی می‌توانند دستاورد او را تکرار کنند یعنی از مقام سلبریتی فرهنگ پاپ مستقیما به ریاست‌جمهوری برسند اما مطمئنا او آخرین سلبریتی نخواهد بود که وارد عرصه سیاست می‌شود و برای‌ کسب مناصب انتخابی رقابت می‌کند.
آیا باید از ورود سلبریتی‌ها به عرصه سیاست استقبال کرد یا در قبال آن محتاط بود؟
ورود سلبریتی‌ها به عرصه سیاست، مثل هر امر سیاسی دیگری، هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد. در هر سیستم دموکراتیک، اگر قرار باشد انتخابات آزاد و کاملا منصفانه‌ای برگزار شود، هرکسی که می‌خواهد وارد عالم سیاست شود باید اجازه یابد خودش را عرضه کند یعنی آزادی بیان داشته باشد که در کارزارهای انتخاباتی وارد شود، خواه حامی یک کاندیدای دیگر باشد یا اینکه خودش سودای رسیدن به یک منصب انتخابی را داشته باشد؛ لذا از یک نظر، این امر نشانه یک دموکراسی سالم است که طیف متنوعی از مردم با پیشینه‌های متنوع وارد رقابت انتخاباتی می‌شوند؛ بنابراین اگر سلبریتی‌هایی هم باشند که به‌اصطلاح پیشینه سنتی سیاسی نداشته باشند، آنها نیز می‌توانند دیدگاهی جدید و متفاوت را به نمایش بگذارند. درسوی دیگر، اگر ورود سلبریتی‌ها به وادی سیاست بیش از حد زیاد شود یک خطر پیش می‌آید: در این حالت، کسانی که پیشینه و تجربه جدی ندارند، کسانی که تخصص ورود به مسائل مختلف را ندارند، به‌ویژه اگر شخصا بخواهند رقابت کنند، بالقوه مشکل‌آفرین می‌شوند.
‌ این مشکل فقط منحصر به سلبریتی‌هاست؟
این نکته درباره همه کسانی صادق است که قصد دارند خود را در معرض انتخاب مردم بگذارند ولی سطح تخصص و تجربه لازم را ندارند اما سلبریتی‌ها چون توجه بیشتری را جلب می‌کنند از این جهت مسئله‌سازترند.

چرا سلبریتی‌ها مسئله‌سازترند؟
یک مشکل هم به رسانه‌های خبری برمی‌گردد چون دغدغه‌شان جلب توجه عمومی و کسب رتبه بالاتر در بین شبکه‌های پربیننده است. این مسئله اکنون در بخش‌های خبری هم رایج شده که مایه دلواپسی است. با این روند، رسانه‌های خبری بیشتر از آنکه باید، زمان و فضای خود را به انواع‌واقسام سلبریتی‌ها اختصاص می‌دهند: بازیگران، ورزشکاران، خوانندگان و امثال آنها. این رسانه‌ها نظرات چنین افرادی را درباره مسائل سیاسی می‌پرسند و از آنها می‌خواهند مهمان برنامه‌های خبری شوند تا درباره سیاست حرف بزنند. دوباره تاکید کنم که طرح دیدگاه‌های متنوع در هر زمینه‌ای یک اتفاق مثبت است اما اگر رسانه‌ها فضای بیش از حدی را به سلبریتی‌ها اختصاص بدهند تا از طریق آنها مخاطبان را جذب کنند، دغدغه مهمی مطرح می‌شود: لابد کسان دیگری هم هستند که می‌شد همین سوال‌ها را از آنها پرسید، کسان دیگری که می‌توانستند مهمان این برنامه‌ها شوند اما فرصت نیافته‌اند. آنها چه کسانی‌اند؟
یعنی بلندشدن صدای سلبریتی‌ها در رسانه به‌قیمت کم‌شدن صدای دیگران تمام می‌شود؟
مثلا سیاستمداری که پیش‌تر با رای‌ مردم به یک منصب دولتی رسیده یا یک چهره دانشگاهی متخصص درباره آن مسئله هم می‌توانستند درباره همان مسائل حرف بزنند. اگر صدای آنها شنیده نشود و سلبریتی‌ها فرصت طرح نظرات آنها را ببلعند، شاید آسیبی جدی و مهم رقم بخورد چون دیگر مطمئن نیستیم صدای شهروندی که از رسانه می‌شنویم، چقدر اطلاع و آگاهی دارد.
سلبریتی کیست؟
اینکه سلبریتی کیست و چند سلبریتی داریم، پرسش دشواری است. باید توجه کرد که همواره ظهور یک رسانه جدید هم بر این تعاریف اثر گذاشته است. در قرن نوزدهم، بیشتر با سلبریتی‌های محلی و منطقه‌ای روبه‌رو بودیم و تعداد سلبریتی‌های ملی چندان زیاد نبود ولی اگر به دهه ۱۹۲۰ نگاه کنیم که رادیو به میدان آمد، پیدایش آن رسانه جدید، تعریف سلبریتی را در ایالات‌متحده دگرگون کرد. رادیو با انتشار برنامه‌ها در کل کشور، زمینه‌ساز ظهور سلبریتی‌های ملی شد. پس از آن با تلویزیون و اکنون با اینترنت که نقاط مختلف دنیا بیشتر به هم متصل شده‌اند، نه‌تنها سلبریتی‌های ملی بلکه سلبریتی‌های بین‌المللی و جهانی داریم.
تفاوت ماهوی اینترنت با رسانه‌های ماقبل آن درزمینه سلبریتی‌سازی چیست؟
اینترنت به‌طور خاص، با رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های به‌اشتراک‌گذاری محتوا مانند یوتیوب، اجازه می‌دهد کسانی خارج از دامنه کنترل بنگاه‌های رسانه‌ای ظهور کنند. آثار این افراد به‌صورت به‌اصطلاح «ویروسی» منتشر می‌شود و سلبریتی می‌شوند. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۸، یک مثال از این قبیل در ایالات‌متحده داشتیم: باراک اوباما مشغول صحبت با ساکنان محله‌ای در ایالت اوهایو بود که یک لوله‌کش به اسم «جو» سوالی درباره سیاست مالیاتی اوباما از او پرسید و با پخش ویدئوی این سوال، سلبریتی شد.
‌ فارغ از سلبریتی‌هایی که خود را به‌طور مستقیم در معرض رای‌ مردم قرار می‌دهند، استفاده سیاستمداران از جاذبه سلبریتی‌ها در رقابت‌های سیاسی چقدر سابقه دارد؟
تاریخ این ماجرا در ایالات‌متحده بسیار پرسابقه است. تعدادی از اولین نمونه‌های آن که در روایت‌های تاریخی ذکر شده‌اند به دوران جنگ داخلی ایالات‌متحده یعنی حدود یک‌ونیم قرن پیش برمی‌گردد. حوالی نیمه قرن نوزدهم، یک گروه نوازنده به نام «خوانندگان خانواده هاچینسون» که هواداران پروپاقرص الغای برده‌داری بودند در کشور می‌چرخیدند و آوازهایی در ستایش آبراهام لینکلن می‌خواندند تا او به ریاست‌جمهوری برسد. وقتی به دوره رادیو و بعد تلویزیون می‌رسیم، سلبریتی‌های بیشتری ظهور کردند که هواداران فراوانی میان مردم داشتند. سیاستمداران هم متوجه این نکته شدند و سعی کردند از آن بهره‌برداری کنند. نامزدهای ریاست‌جمهوری هم طبعا سراغ این سلبریتی‌ها می‌رفتند: کسانی مثل ال‌جانسون که خواننده معروفی در قرن بیستم بود یا چارلز لیمبرگ، همان خلبانی که اولین پرواز تک‌نفره بی‌توقف بر فراز اقیانوس اطلس را داشت. بعد به دهه ۱۹۶۰ می‌رسیم با کسانی مثل فرانک سیناترا و گروه رت‌پک که نامزدهای مناصب سیاسی از شهرت‌شان استفاده کردند. طبعا ماجرا تا به امروز ادامه دارد.
‌ چرا حمایت سلبریتی‌ها برای‌ سیاستمداران مهم است؟
سلبریتی‌ها طبق تعریف، قدری از محبوبیت را نزد مردم دارند و سیاستمداران می‌خواهند از آن بهره بگیرند تا بالقوه رای‌‌دهندگان بیشتری جلب کنند؛ البته احتمالا امروز کمتر کسی را می‌شود پیدا کرد که بگوید: «ای وای من! خواننده یا بازیگر یا ورزشکار محبوب من فلان سیاستمدار را می‌پسندد، پس من هم به او رای‌ می‌دهم!» اما جلب تایید سلبریتی‌ها، چند فایده به حال سیاستمداران دارد.
اول، اگر یک سلبریتی قرار باشد در تجمع هواداران حاضر و خبر آن پیشاپیش اعلام شود، ممکن است گروه‌هایی از مردم که در حالت عادی به چنین تجمعی نمی‌روند از خانه بیرون آمده و در محل حاضر شوند که شاید بخشی از آنها اساسا حامی آن سیاستمدار هم نباشند. وقتی افراد به محل تجمع بروند، تیم آن سیاستمدار می‌تواند وارد تعامل با آنها شود تا سطح حمایت‌شان را افزایش دهد و اگر هم حامی آن نامزد هستند، حاضر شوند وقت بگذارند تا دیگران را ترغیب به رای‌‌دادن کنند. این یکی از راه‌هایی است که قدرت ستارگی سلبریتی‌ها می‌تواند مردم را به همکاری با کارزار تبلیغاتی سیاستمداران ترغیب کند.
دوم، اگرچه گفتم سلبریتی‌ها بعید است حجم زیادی از مردمی که حامی یک سیاستمدار نیستند را به حمایت از او متقاعد کنند اما خودشان فی‌نفسه یک شاخص نیابتی هستند که میزان حمایت از آن سیاستمدار را نشان می‌دهند یعنی شبیه یک نظرسنجی عمل می‌کنند. در اینجا شاید یک قیاس بتواند مفید باشد. یک سنت قدیمی در ایالات‌متحده هست که نامزدها از هواداران‌شان می‌خواهند پرچم او را در حیاط خانه‌شان نصب کنند تا نشانه حمایت‌شان باشد. این پرچم‌ها هم بعید است کسی را متقاعد کنند که بگوید «وای چه پرچم‌های قشنگی!» و به آن نامزد رای‌ بدهد ولی تعداد این پرچم‌ها می‌تواند شاخصی از میزان حمایت از آن نامزد باشد. این شاخص‌ها، نشانه‌ای برای‌ رای‌‌دهندگان بالفعل و پول‌دهندگان و دیگران است که کارزار آن نامزد را موفق ارزیابی کنند. هرچه حجم این نشانه‌ها بیشتر باشد، سروصدای بیشتری ایجاد می‌شود و رسانه‌ها هم بیشتر حاضرند وقت مفت و رایگان در اختیار آن نامزد بگذارند.

‌ می‌دانیم که پیش از ترامپ هم نمونه‌هایی از این دست در ایالات‌متحده بوده‌اند.

رییس‌جمهور ترامپ احتمالا بهترین مصداق از کسانی است که قدرت ستارگی سلبریتی داشته‌اند و آن را در رقابت انتخاباتی به‌کار گرفته‌اند ولی مطمئنا اولین نفر نیست. مثال‌های دیگری هم از این جنس داشته‌ایم که در سطح ایالتی یا کنگره ایالات‌متحده موفق بوده‌اند یا از جایگاه سلبریتی خود به طرق دیگری سود برده‌اند. رونالد ریگان پیش از آنکه رییس‌جمهور شود، فرماندار کالیفرنیا بود ولی پیش از فرمانداری، یک بازیگر هالیوود بود. همین‌طور فرماندار سابق کالیفرنیا، آرنولد شواردزنگر، پیش از ورود به سیاست، ابتدا یک بدنساز معروف و بعد یک بازیگر مشهور بود.
‌ این دو مثال در کنار ترامپ، بسیار مشهورند. نمونه‌های دیگری هم از این دست در سیاست ایالات‌متحده بوده‌اند؟
باز هم مثال هست: سانی بونو خواننده‌ای بود که در سال ۱۹۹۵ از ایالت کالیفرنیا وارد مجلس نمایندگان ایالات‌متحده شد، استیو لارجنت بازیکن فوتبال آمریکایی بود که در سال ۱۹۹۴ از ایالت اوکلاهما وارد مجلس نمایندگان ایالات‌متحده شد، جان گلن به‌عنوان یک فضانورد به سلبریتی تبدیل شد و در سال ۱۹۷۴ از ایالت اوهایو به مجلس سنای ایالات‌متحده راه پیدا کرد. لذا کم نداریم سیاستمدارانی که این مسیر را طی کرده‌اند: یعنی به تعبیر مرسوم از پلکان سنتی ترقی در سیاست بالا نرفته‌اند چنان‌ که ابتدا در سطح محلی و بعد در سطح ایالتی مقامی بگیرند و درنهایت وارد بازی سیاست در سطح فدرال شوند. درواقع آنها به‌خاطر سرشناس‌بودن نام و محبوبیت اولیه‌شان توانستند راه ترقی را از پله‌های بالاتر آغاز کنند.
‌‌ ترامپ چه تفاوت بنیادینی با نمونه‌های سابق دارد؟
دونالد ترامپ همان صعود مرسوم سلبریتی‌ها در پلکان ترقی سیاست را انجام داده اما جهش او بی‌سابقه است. رونالد ریگان هم در زمان خود بازیگر مشهوری بود اما پیش از ریاست‌جمهوری‌اش تجربه فرمانداری ایالت کالیفرنیا را داشت. دونالد ترامپ درزمینه کسب‌وکار تخصص داشت ولی از یک سلبریتی رسانه‌ای مستقیما به رییس‌جمهور تبدیل شد که اتفاق مهمی است.
‌ یعنی پدیده ترامپ یک اتفاق غیرمنتظره بود؟

نمی‌شود گفت چنین تحولاتی غیرمنتظره بوده‌اند. تقریبا سراغ هر سیاستمداری برویم، قدری از موفقیت او مدیون سرشناس‌بودن و محبوبیت او در اجتماع پیرامونش بوده؛ یعنی شهرتی که به‌تدریج کسب کرده است. یک روش کسب این شهرت آن است که فرد، خواننده یا بازیگر یا ورزشکار مشهوری باشد ولی کارآفرین‌ها، پیشتازان عرصه کسب‌وکار، وکلایی که پرونده‌های پرسروصدا را برعهده می‌گیرند و امثال‌شان هم شهرت سلبریتی‌ها را دارند. در جو فعلی، سوال جدی و مهم آن است که آیا موفقیت ترامپ، راه را باز می‌کند تا تعداد بیشتری از سلبریتی‌ها وارد عرصه سیاست شوند؟ به نظرم نمی‌شود پاسخ مطمئنی به این سوال داد؛ باید منتظر ماند و دید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    در طول این چند مدت که رسانه شما را مطالعه میکنم این تیتر یکی از بهترین مباحثی است که به ان پرداخته اید .واقعا که باید احاد مردم در این بحث شرکت بکنند به نظر اینجانب اهمیت دادن بیش از حد به سلبریتی ها دارای ضرر ومعایب فراوانی برای جامعه جوانان ومردم دارد جوانان را نا امید ومردم جامعه را به بیراهه میکشاند در حالی که الگوهای مناسب تری در میان ما هستند که میتوانند با رهنمود های صحیح به سالم وپاکسازی جامعه کمکهای شایانی بکنند

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج