رقابت جهانگیری و رئیسی برای ریاست مجلس؟
اصلاحطلبان میخواهند با پررنگکردن دوقطبی جهانگیری - لاریجانی اجازه دیدهشدن قطب اصولگرایان را ندهند. از رای ۱۶ میلیونی اصولگراها در انتخابات نگران شدهاند و از ریزش شبکه اجتماعی خود آگاه شدهاند. پس باید کار دیگری را آغاز کنند. رقابت را از وجه دیگری کلید بزنند. یک راه آن همین است، قطبسازی با رقیب خودی.
مثلث آنلاین: اصلاحطلبان میخواهند با پررنگکردن دوقطبی جهانگیری - لاریجانی اجازه دیدهشدن قطب اصولگرایان را ندهند. از رای ۱۶ میلیونی اصولگراها در انتخابات نگران شدهاند و از ریزش شبکه اجتماعی خود آگاه شدهاند. پس باید کار دیگری را آغاز کنند. رقابت را از وجه دیگری کلید بزنند. یک راه آن همین است، قطبسازی با رقیب خودی.
اصلاحطلبان دست عوض کردهاند؛ آنها گویا برنامههایی برای انتخابات ۹۸ دارند که از مسیری غیر از آنچه تا کنون تصور میشد میگذرد.
آنها یک برنامه چندسطحی را آغاز کردهاند که شاید صورتبندی آن در شرایط فعلی اینگونه باشد:
۱- عبور از محمدرضا عارف
۲- رونمایی از اسحاق جهانگیری زودتر از وقت مقرر
۳- پررنگ کردن دوقطبی لاریجانی- جهانگیری
۴- کمرنگکردن قطب اصولگرایان
۵- گرفتن دست بالا در معادلات ائتلاف
بازگشت با جهانگیری
بحث در این مورد را عبدالله ناصری آغاز کرده است. او در یک مصاحبه گفته است: «بهترین سرلیست برای انتخابات سال ۹۸ مجلس شورای اسلامی آقای جهانگیری خواهد بود. آقای جهانگیری باتوجه به موقعیتی که در دولت دوم آقای روحانی نسبت به دولت اول دارد و از سوی دیگر جزو یکی از کاندیداهای جدی اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰خواهد بود، بهتر است از سکوی مجلس وارد حریم ریاستجمهوری شود.»
او فرد نزدیک به محمد خاتمی و شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است. بیان این سخن از سوی میتواند نشانههای جدی داشته باشد.
از وقتی او این سخن را گفته حرف و حدیثهای زیادی هم به راه افتاده است. برخی میگویند حالا وقت خروج جهانگیری از دولت است. البته پیشتر هم صادق زیباکلام گفته بود: «به نظرم جهانگیری باید کنار بکشد و خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده کند. جهانگیری آمادگی کار اجرایی را دارد. البته ما باید کنار روحانی بمانیم و با او بسوزیم و بسازیم.»
یا حتی محمدعلی ابطحی هم گفته بود: «من فکر میکنم که اگر آقای جهانگیری از دولت بیرون آمده و بهعنوان یک عنصر سیاسی و اقتصادی مستقل نظراتش را ارائه کند، بیشتر ظرفیت و زمینه ریاستجمهوری خواهد داشت. چهرههایی مثل آقای جهانگیری به قدر کافی دیده و مطرح شدهاند و باز هم امکان دیده شدن دارند. مطرح بودن فقط در عنوان معاونت اول نیست، در پوزیشنهای مختلف این ظرفیت وجود دارد، ضمن اینکه افراد مطرح در سطح ملی دیگر نیاز چندانی به در راس بودن و دیده شدن ندارند. برای کاندیداهای در این سطح داشتن وقت لازم برای بیان دیدگاههایشان بیشتر مفید است. البته همه اینها در صورتی است که آقای جهانگیری قصد کاندیداشدن داشته باشد.»
عبور از عارف
اما این ماجرای سرلیستی اسحاق جهانگیری یک رخ دیگر هم دارد و آن عبور از محمدرضا عارف است.
اکنون و درست زمانی که نقدها بر عملکرد محمدرضا عارف افزایش یافته او گفته است: «سکوت، تحمل، سعهصدر و بعضا فحشخوری را یک اصل میدانیم. شرایط کشور ایجاد میکند که ما انسجام خود را حفظ کنیم و همدلی و همراهی داشته باشیم.»
فارغ از موفق نبودن فراکسیون امید در تاثیرگذاری در وزرای پیشنهادی کابینه، اعضای این فراکسیون در انتخابات هیات رئیس مجلس هم توفیقی نداشتند چنانکه در تیرماه سال جاری پروانه سلحشوری از اعضای فراکسیون امید اظهار داشت: «در انتخاب رئیس و نواب رئیس با فراکسیونهای مستقلین ولایی و نمایندگان ولایی توافق داشتیم و رای خوب هم آوردند ولی فراکسیونهای دیگر در دبیران و ناظران به عهدشان وفا نکردند و بیاخلاقی کردند. آنان درمورد نامزدهای دبیری و ناظر همان ۶-۶ که بسته بودند را عملی کردند و همه نقشها با فراکسیون مستقلین بود. آنهایی که هویت خاصی ندارند هر دفعه با یک عده میپرند از اینرو من تاکید میکنم که باید لیست کسانی که با امید بالا آمدند و به آن خیانت کردند، منتشر شود و شفافسازی صورت گیرد.»
ایجاد دوقطبی جهانگیری - لاریجانی
یک گمانه هم البته این است که اصلاحطلبان میخواهند با پررنگکردن این دوقطبی اجازه دیدهشدن قطب اصولگرایان را ندهند. آنها میخواهند خودشان زمین بازی را ایجاد کنند. از رای ۱۶ میلیونی اصولگراها در انتخابات ریاستجمهوری نگران شدهاند و از ریزش شبکه اجتماعی خود آگاه شدهاند. پس باید کار دیگری را آغاز کنند. رقابت را از وجه دیگری کلید بزنند. یک راه آن همین است، قطبسازی با رقیب خودی.
اعتراض به ائتلاف
اما ماجرای یکیشدن اصلاحطلبان با جریان نزدیک به حسن روحانی همچمنان منتقدان پروپاقرصی دارد. محمد رضا تاجیک یکی از این افراد است که از همین حالا ساز مخالفت با ائتلاف را دوباره کوک کرده است. او در مصاحبهای گفته است: «جریان اصلاحطلبی بیش و پیش از آنکه از دگر بیرونی به نام اصولگرایی ضربه بخورد از یاران غار خودش ضربه میخورد. درواقع از اوست که بر اوست.
عده خاصی که نقش شوالیههای همیشهپیروز و همیشه در قدرت اصلاحطلبی را دارند با بهرهبرداری ابزاری از جریان اصلاحطلبی میان بدنه اصلاحطلبی و جریان اصلاحطلبی و حتی رهبران آن، شکاف و فاصله ایجاد کرده و میکنند. به نظر من این فاصله و شکاف به شکل فزایندهای در حال تشدید است. همواره گفتهام که جریان اصلاحطلبی یک سرمایه نمادین، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی در جامعه مااست. نسلها تلاش شده تا این سرمایه انباشته و امروز به دست ما رسیده است. نباید از آن صرفا در جهت حضور در صحنه سیاست و قدرت استفاده کنیم. با این سرمایه میتوانیم با مردم حرف بزنیم، با نسل جوان رابطه برقرار و برای نسل آتی یک نظام معنایی ایجاد کنیم. اصلاحطلبی سرمایهای است که میتوان از درون آن سبک زندگی بیرون کشید و به نیازهای گفتمانی نسل خود پاسخ داد. نباید آن را تقلیل داد و در فضای قدرت خلاصه کرد.
نباید فقط سر میز قدرت با کارت اصلاحطلبی بازی کرد. اما متاسفانه این کار شده و برخی برای اینکه سر میز قدرت حاضر باشند و در قدرت جایی برای آنها تعریف شود، به نام عقلانیت سیاسی اصلاحطلبی را به مسلخ برده و با جریاناتی که دارای هویت و گفتمان مشخص نبوده، گره زدند؛ جریانهایی که به خاطر همین مشخصنبودن حریم گفتمانی، میتوانند به اقتضای شرایط از اولترای راست تا اولترای چپ نقش بازی و مواهب هر حرکت را نصیب خود کرده و مضارش را نصیب اصلاحطلبان کنند. این اتفاقی است که در عمل افتاد و ما میراثخوار هزینههای یک جریان شدیم در حالی که مواهب آن نصیب عده دیگر شد. به نظر من امروز باید اصلاحطلبی را از چنبره و شر چنین اصلاحطلبهایی رهانید. تا وقتی چنین افرادی چنبره زده و به نام تمامیت اصلاحطلبی سخن گفته و تصمیم میگیرند و تمامیت اصلاحطلبی را به مثابه یک کارت در بازی خود هزینه میکنند، چیزی از اصلاحطلبی باقی نمیماند.»
او در عین حال گفته است: «اصلاحطلبی چیزی جز یک منظومه معنایی تنیدهشده پیرامون مفهومی به نام نقد نیست. اصلاحطلبی یعنی نقد مستمر. اصلاحطلبی یعنی نقد جاری در تاریخ. اگر نقد را از اصلاحطلبی بگیرید روح آن را گرفتهاید و تنها یک کالبد بیجان، مرده و غیرمتحرک باقی میماند. این نقد اما صرفا ناظر بر دیگران نیست. در اولین گام ناظر بر خود است. همان که کانت میگوید. چگونه انسان از صغارت خودخواسته خارج شد و به روشنگری رسید؟ در اثر یک تحمل نقادانه. موضوع این تحمل نقادانه خود بود. فقط انسانهای صغیر هستند که به نقد احتیاج ندارند و در مقابل نقد واکنش نشان داده و از محاسبه نفس میگریزند.
فقط انسانهای صغیر هستند که میگویند هر راه که ما رفتهایم و هر عمارت که ما کردهایم زیبا کردهایم. نه، ما نیز بهعنوان یک جریان در بسیاری از موارد کجراهه رفتیم. در بسیاری از جاها به تعبیر حافظ «غلط کردیم راه». باید خودمان بفهمیم که کجا کجراهه رفتیم و کجا غلط کردیم راه. اگر ما در درون خود اجازه نقد ندهیم و نقاد خود را دشمن بپندازیم چگونه انتظار داریم که یک نظام، نقد ما را پذیرا باشد؟ آیا اگر قدرت دست ما بیفتد، همان مناسبات و همان فرهنگی که نافی و عدوی آن هستیم را بازتولید نمیکنیم؟ همه فریادم این است که باید این گوهر گرانسنگ را حفظ کنیم و اجازه ندهیم به آن خدشه وارد شود. این گوهر گرانسنگ در جریان اصلاحطلبی نقد درون و نقد بیرون است. اگر این گوهر گرانسنگ را برداریم چیزی جز یشم و سنگ خارا نمیماند. آنچه روح ظریف و زیبای اصلاحطلبی است، نقد است. باید درها را به سوی نقد بگشاییم. تا زمانی که یاد نگیریم چگونه خود را مورد نقد قرار دهیم، موفق نخواهیم بود. ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش.»
نظر کاربران
وای خدا رئیسی نه
پاسخ ها
رئیسی خیلی هم خوبه
ازهرچی ترسیدیم. گرفتارش. میشیم. وای خدا. گفتیم. خداروشکر رییسی رییس جمهورنشد ولی بد نشد بدتر میشه. ایکاش. رییس مجلس هم نشه. متنفریم ازرییسی. متنفر
دفعه قبل اصلاح طلبان مردم را گول زدند در آینده اصول گرا و اصلاح طلب وجود ندارد من و خانواده ام اصلا رای نمیدهیم
فکر نکنم کسی دیگه رای؟بده
دولت روحانی ریزش رای ندارد زیادی خوش خیال نباشید.
درود بر جهانگیری
اینها که نوشتی آرزوست ...پیش بینی است یا چیز دیگر ...
ایندفعه هیچکدام حق ندارن رییس مجلس بشن
و قطعا خودم رییس هستم برا همیشه والسلام
مدیران وکارمندان کار بلد بگزارید سر کار
نویسنده مثل اینکه از قرصهای توهم زا استفاده کرده
رییسدولت اصلاحات فردی مردمی که جایگاه خاصی دردل مردم داردوبارهنمودونصیحت رهبر میخواهداشتی ملی درجامعه حکم فرماشود متاسفانه بعضی افرادنمیخواهندکشورسروسامان بگیردنفع انهادراین است
دیگه مردم گول اصلاح طلبان و اصولگرایان را نمی خوردند والسلام
من که تصمیم گرفتم دیگه پای هیچ صندوق رای گیری نرم.
رييسي