۶۶۲۸۲۱
۴ نظر
۵۰۱۱
۴ نظر
۵۰۱۱
پ

کشف حجاب؛ تقلید ناشیانه پهلوی اول

نزدیک به هشتاد و دو سال پیش در کنار سرمای روزهای دی ماه، بیشتر مردم ایران به اجبار به استقبال قانونی رفتند، که تاوان سختی‌های آن را بیش از هر قشری، زنان بر دوش کشیدند.

روزنامه ایران - زهره شریفی: نزدیک به هشتاد و دو سال پیش در کنار سرمای روزهای دی ماه، بیشتر مردم ایران به اجبار به استقبال قانونی رفتند، که تاوان سختی‌های آن را بیش از هر قشری، زنان بر دوش کشیدند. زنانی که نه خود به رغبت و آگاهی، بلکه حکومت به بهانه دلسوزی و آزادی زنان از بند اسارت تصمیم گرفت چادر را از سر زنان بردارد و کلاه و لباس‌های فرنگی را به آنها تحمیل کند.

سیاه بودن یا رنگی بودن چادر برای رضا شاه فرقی نداشت، چادر، چادر بود. باید به هر شکلی از سر زنان ایران برداشته می‌شد. رضا شاه علت این اقدام را برای «محمود جم» که کشف حجاب در کابینه او انجام گرفت، چنین می‌گوید: «این چادر چاقچورها را چطور می‌شود از بین برد؟

دو سال است که این موضوع فکر مرا به ‌خود مشغول داشته، از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که پیچه و حجاب را دور انداخته و دوش به دوش مردها کار می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری بود، بدم‌ آمده است...اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم ماست. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.» (۱)
کشف حجاب؛ تقلید ناشیانه پهلوی اول

از پاییز ۱۳۰۶ هجری شمسی و سراسر سال ۱۳۰۷ مسأله تغییر لباس مردان شکل قانونی گرفت و این نخستین قدم جدی رضا شاه برای ورود به دنیای تجدد با تغییر ظاهر مردم بود. در این زمان هنوز او برای پوشش زنان تصمیمی نگرفته بود. اما از آغاز سال ۱۳۰۷ نخستین درگیری درباره مسأله حجاب در ایران آغاز شد. آن سال، روز اول فروردین با ۲۷ رمضان مصادف شده بود. زنان خانواده رضا شاه تصمیم می‌گیرند برای تحویل سال به قم و حرم حضرت معصومه(س) بروند. در این سفر آنها به جای چادر مشکی از چادر نماز یا چادر رنگ روشن استفاده کرده بودند که این مسأله باعث اعتراض بعضی از روحانیون می‌شود.
ماجرا به روایتی اینگونه بوده است: «...در آن سال خانواده رضا شاه به اتفاق عده زیادی از ز‌ن‌های درباری با پوشش غیر مرسوم در غرفه بالای ایوان (حرم) نشسته و منتظر سال تحویل بودند. یکی از وعاظ قم به نام «حاج شیخ محمد بافقی» که بر منبر سخن می‌گفت: از حجاب خاندان سلطنتی انتقاد نمود و اخطار کرد چنانچه در حجاب خود تغییر ندهند باید غرفه را ترک نمایند. بر اثر تذکر واعظ، همسر رضا شاه و زن‌های درباری غرفه را ترک کردند و به منزل تولیت که برای آنها آماده شده بود، رفتند و موضوع را تلفنی به اطلاع شاه رسانیدند.» (۲)

نتیجه این تماس تلفنی و با خبر شدن شاه ایران سبب می‌شود که: «...فردای آن روز قوای نظامی وارد قم شد. خود رضا شاه نیز به قم آمد و عده‌ای از امرای ارتش وی را همراهی می‌کردند. صدای زره‌پوش و تانک‌ها، شهر را به لرزه در آورده بود. رضا‌شاه و همراهان با کفش وارد حرم شدند و با چوب دستی به ضرب و شتم خدام و اهل علم پرداختند. رضا شاه از رئیس نظمیه شیخ محمد بافقی را مطالبه کرد و او اظهار کرد که او فرار کرده است. به محض اینکه این جمله از دهان رئیس نظمیه خارج شد، شاه با عصا به وی حمله کرد و دندان‌هایش را شکست و او با بدن مجروح به زمین غلتید. شاه دستور داد او را به زندان تهران انتقال دادند.»(3)

رضا شاه با اینکه به تغییر در پوشش زنان، آنهم با برداشتن چادر فکر می‌کرد اما هنوز با احتیاط قدم برمی‌داشت. یکی از علت‌های این احتیاط سقوط امان‌الله پادشاه افغانستان بود، چرا که شور و اشتیاق این پادشاه برای غربی کردن کشورش که برداشتن حجاب جزئی از آن بود باعث شد در دی ماه ۱۳۰۷ حکومتش سرنگون شود.
البته در این میان اتفاقاتی در حال رخ دادن بود، چرا که دولت مقررات مربوط به حجاب را بسیار سست و آسان‌ کرد، تا جایی که اعلام شد زنان می‌توانند در درشکه‌های روباز کنار همسران خود بنشینند. حتی در تهران شایع شده بود که بی‌حجابی عمومی در نوروز ۱۳۰۸ از طرف حکومت اعلام خواهد شد، اما همان‌طور که اشاره شد سرنگونی امان‌الله و هشدار برادر شاه افغانستان به رضا شاه، که به ایران فرار کرده بود در مورد اصلاحات ضد مذهبی، مانع اجرایی کردن بی‌حجابی عمومی شد.‌(۴)
کشف حجاب؛ تقلید ناشیانه پهلوی اول

اما این احتیاط به این معنا نبود که رضاشاه دیگر تلاشی نکند و از این موضوع دست بردارد. در تمام این روزها تا سال ۱۳۱۴ که مسأله کشف حجاب عمومی می‌شود، دولت تصمیم گرفت بتدریج ذهن مردم را برای بی‌حجابی آماده کند. به این صورت که به شهربانی دستور داده شد به زنان اجازه بدهند در انظار عمومی بی‌حجاب ظاهر شوند. معلمان زن که بعضی از آنها در خارج از کشور بی‌حجاب شده بودند، نخستین کسانی بودند که چادرهای خود را برداشتند. مدارس ارمنیان، زردشتیان و بهاییان در این ماجرا پیشگام همه بودند. در زمستان ۱۳۰۶ تعداد کمی از معلم‌ها و بسیاری از دانش‌آموزان جرأت کردند با لباس اروپایی از جمله کلاه به خیابان بیایند، البته تعداد آنها در آغاز بسیار اندک بود. ملکه ایران هم گهگاه بی‌حجاب در انظار ظاهر می‌شد، اما بی‌حجابی هنوز سیاست رسمی دولت نبود. (۵)

در خرداد 1313، زمانی که شاه ایران در نخستین و‌ آخرین سفر خارجی خود، دیداری رسمی از ترکیه کرد که در نتیجه آن بسیار تحت تأثیر پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی این کشور به رهبری مصطفی کمال آتاتورک و مشارکت زنان در امور اجتماعی قرار گرفت وهمین امر باعث شد که رضا شاه اقدامات شدیدتری را برای اصلاحات فرهنگی ایران انجام دهد. یحیی دولت آبادی می‌نویسد: «چون آتاتورک دعوت بازدید از ایران را پذیرفته بود رضاشاه می‌خواست تا زمان بازدید او از ایران هر چه زودتر برنامه‌های خود را اجرا کند تا آتاتورک شاهد عقب‌ماندگی ایران نسبت به ترکیه نباشد.» بعد از این سفر رضا شاه بدون آنکه به ریشه و علت اصلی آن پیشرفت‌ها فکر کند، تصمیم قطعی خود را برای انجام اصلاحات فرهنگی گرفت.

نخستین اقدام در سال ۱۳۱۴ بود، که کلاه پهلوی جای خود را به «کلاه شاپو» اروپایی داد. در سراسر کشور مراسم و جشن‌هایی در بزرگداشت این اقدام و البته با هدف آماده کردن ذهن مردم برای برداشتن حجاب برپا شد. حتی به هیأت دولت و نمایندگان مجلس دستور داده شد هفته‌ای یکبار در وزارتخانه‌ها، مجلس یا باشگاه ایران که عبدالحسین تیمورتاش برای نخبگان تهرانی تأسیس کرده و زنان همیشه بی‌حجاب به آنجا می‌رفتند، به هر مناسبتی میهمانی یا جشنی برگزار کنند و زنان خود را بی‌حجاب همراه ببرند.(۶)

از آغاز سال تحصیلی 1315-1314 وزیر آموزش و پرورش استفاده از چادر توسط معلمان و دانش‌آموزان را قدغن کرد، همچنین رضا شاه در همین سال عده‌ای از زنان فعال در امور اجتماعی را به جشنی دعوت کرد و در آن جشن قرار شد مؤسسه‌ای به‌نام «کانون بانوان» به ریاست افتخاری شمس پهلوی تشکیل شود. این اقدام شاه به این معنا بود که دولت می‌خواهد رهبری نهضت زنان را خود به دست گرفته و آنچه خود می‌خواهد را برای زنان مشخص کند.(7)

چالش حکومت و طبقه روحانیون و مردم متدین بالا گرفت. در مشهد مقدس، روحانیون به رهبری «آقا حسین قمی» به‌طور صریح با سیاست‌های رضا شاه مخالفت کرده و تلگراف‌هایی برای شاه فرستادند. این اعتراض به جایی رسید که شخص ایشان تصمیم می‌گیرد به تهران رفته و شخصاً با شاه صحبت کند به این امید که عقیده‌ شاه را درباره این اصلاحات تغییر بدهد. اما بعد از ورود به تهران، مقامات دولتی به‌نحوی اهانت‌آمیز به او بی‌اعتنایی کردند و «آقا حسین قمی» چاره‌ای جز ترک وطن و مهاجرت به نجف نمی‌بیند.
کشف حجاب؛ تقلید ناشیانه پهلوی اول

ماجرای مسجد گوهرشاد

۲۱ تیر ۱۳۱۴ تظاهراتی در مسجد گوهرشاد که در مجاورت حرم بود، آغاز شد و در آن وعاظ و روحانیون علیه کلاه بین‌المللی(شاپو) و بی‌حجابی سخنرانی کردند. ضمن اینکه رفتار توهین‌آمیز با «آیت‌الله قمی» هم بر هیجان تظاهرات افزود. از آنجایی که فصل تابستان هم بود تعداد زیادی از زائران در صحن حرم امام رضا(ع) جمع بودند و فکر می‌کردند که نیروهای امنیتی حریم حرم را رعایت می‌کنند، اما بر خلاف تصور، نیروهای امنیتی به صحن حرم و مسجد گوهرشاد حمله کرده و به روی تظاهرکنندگان شلیک کردند. اما چون نتوانستند مردم را بیرون کنند عقب نشستند.
بعد از این اتفاق مردم مشهد به خروش آمده و برای اعتراض به حرم شتافتند. نتیجه شدت گرفتن این اعتراضات به جایی رسید که نیروهای نظامی در سراسر مشهد موضع گرفتند و در نهایت چون حریف مردم نشدند به مسجد حمله کرده و با کشته و زخمی کردن حدود دو هزار نفر به این ماجرا پایان دادند. روز بعد کشته‌شدگان را در گورهای جمعی دفن کردند و تقریباً تمام علمای بزرگ شهر را دستگیر و از مشهد اخراج کردند.(8)

این واقعه تلخ رضا شاه را از اجرای طرح کشف حجاب منصرف نکرد. او همچنان بر تصمیم خود پافشاری می‌کرد تا اینکه در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ به آرزوی خود رسید و برداشتن چادر و حجاب از سر زنان را به هر صورت ممکنی اجباری کرد.

روز کشف حجاب

روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ برای رضا شاه فرا رسید، او همراه با ملکه و دو دختر خود، شمس و اشرف در مراسم افتتاح «دانشسرای مقدماتی» نوبنیاد تهران شرکت کرد. با توجه به حساس بودن این موضوع در تهیه مقدمات این روز، تمام دستگاه‌های امنیتی کشور در حال آماده باش بودند، زیرا هم رضا شاه و هم وزیران او احتمال هر نوع شورش و اعتراضی را می‌دادند. «محمود جم» نخست‌وزیر وقت در خاطراتش از تردید و نگرانی خود و سایر اعضای هیأت دولت از این روز یاد می‌کند و می‌نویسد: «مهم‌ترین نگرانی که نه تنها (گریبانگیر) من، بلکه گریبانگیر اعضای هیأت دولت بود مسأله عکس‌العمل افراد متعصب در برابر این اقدام بود...». اما این نگرانی‌ها تأثیری بر تصمیم رضا شاه نداشت.(۱۰)
کشف حجاب؛ تقلید ناشیانه پهلوی اول

بالاخره انتظارها به پایان رسید و رضا شاه به همراه ملکه و دو دخترخود که لباس اروپایی به تن داشتند در دانشسرای مقدماتی، حضور یافت و ضمن اعطای دیپلم به محصلین و معلمان، کشف حجاب را رسماً اعلام کرد. «محمود جم» در خاطرات خود درباره نظر رضا شاه برای این مراسم، چنین نوشته‌ است: «(رضا شاه) مرا احضار فرمودند و گفتند لباس‌ها و آرایش خانم‌ها خوب است. حیف نیست که زن‌ها خود را پنهان کنند... دقت کنید که این قبیل جلسات و مراسم تکرار شود تا خانم‌ها مرتب در آن حضور یابند و بیشتر به آداب و رسوم معاشرت عادت کنند.»(۱۱) اما در میان خوشحالی رضا شاه در حالی که آثار شرم و حیا از چهره بسیاری از زنانی که به اجبار در مراسم شرکت کرده بودند آشکار بود، عده‌ای از آنها حتی تا پایان مراسم رو به دیوار ایستاده و اشک می‌ریختند.

«علی اصغر حکمت» از سیاستمداران معروف و وزیر معارف دوره رضا شاه، در مورد تبعات این واقعه می‌نویسد: «بلافاصله بعد از مراسم 17 دی در تهران دو امر پیش آمد، که یکی به افراط و دیگری به تفریط بود. از یک طرف بعضی از زن‌های معلوم‌الحال به کافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و همه در مرئی و منظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان، مشغول دست‌افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مأموران شهربانی و پلیس‌ها در تهران و فرمانداری‌ها و بخشداری‌ها در شهرها و قصبات مملکت بر حسب دستور وزارت کشور مزاحم زنان بی خبر شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب می‌کردند و حتی چادر و نقاب آنان را پاره می‌کردند...» (12)

منابع:

1- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران. علمی، تهران، 1380
۲- باقر عاقلی، نخست‌وزیران ایران، جاویدان، تهران، ۱۳۹۴
3- حکایت کشف حجاب، دوجلدی، مؤسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، 1380
۴- استفانی کرونین، مرتضی ثاقب‌فر، رضا شاه و شکل‌گیری ایران نوین، جامی، تهران، ۱۳۸۳
9-8-7-6-5- همان
۱۰- مهدی صلاح، کشف حجاب (زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها)، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، ۱۳۸۴
11- همان
۱۲- مرتضی جعفری و صغری اسماعیل‌زاده و...، واقعه کشف حجاب، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۳
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    خدا لعنت کنه رضا شاه

  • بدون نام

    چه فرقی بین حجاب اجباری یا بی حجابی اجبار هست مهم اون اجباره که نباید باشه

  • بدون نام

    هر چی با زورشد درست ازکار درنمیاد. بی حجابی اجباری و حجاب اجباری. اینجا دختران جوان با حجاب زیادند. اینجا به دنیا آمده و یا بزرگ شده اند. آنچه با فکر و اندیشه باز و طیب خاطر انجام دهی ماندنی است.

  • بدون نام

    بالاخره قانون بوده وبدرستی باکسانیکه قانون شکنی میکردن برخوردمیشده.اگرازکشف حجاب ناراضی بودندمیتوانستندبرن کشوردیگری زندگی کنند

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج