تبعات اقتصاد سياسی؛ انرژی ارزان و بيكاری
شهرام معيني در روزنامه اعتماد نوشت: روابط غيركاركردي بين نهادهاي مختلف در كشور منجر به آن شده است كه همه موافق اصلاحات اقتصادي باشند، به شرط آنكه هزينه آن را دولت بپردازد! اين همان چيزي است كه در اقتصاد، سواري مجاني (free riding) ميناميم. با اين رويه متاسفانه به نظر ميرسد باز هم تصميمات بزرگ به عقب خواهد افتاد. در واقع در اينجا كل كشور درگير تراژدي اشتراكات (The tragedy of the commons) است.
سرمايهگذاران هم عقلايي هستند كه با توجه به انرژي ارزان، سعي كردهاند در صنايع و كسب و كارهاي انرژيبر و نه كاربر، سرمايهگذاري كنند. نتيجه ضمني اين فرآيند افزايش بيكاري و كاهش اشتغالزايي هر واحد پولي سرمايهگذاري است. انرژي ارزان به زيان بيكاران و نسلهاي آتي است. اما نسلهاي آتي هنوز به دنيا نيامدهاند تا از منافع خود دفاع كنند و بيكاران هم چندان متوجه نقش انرژي ارزان در بيكاريشان نيستند .
مسووليت با كيست؟
مقامات در نهادهاي مختلف هم كمابيش عقلايي هستند، آنها ميدانند مصرف مسرفانه انرژي به زيان منافع بلندمدت مردم و كشور است. اما ضمنا ميدانند در صورت دفاع از قيمت بالاتر انرژي و كاهش مصرف، بعضا توسط نهادهاي رقيب، منتقدان و مردم عقلايي با سبك زندگي شكل گرفته، صاحبان صنايع بهره مند از رانت انرژي ارزان، كارگران و... تخريب و تنبيه ميشوند. اغلب نهادها ميخواهند مصرف انرژي كاهش يابد، اما غالبا به جاي مسووليتپذيري در مقابل اين مشكل، مايلند هزينه اصلاح قيمت انرژي و منجمله بنزين را صرفا بر دوش وزير نفت يا نهايتا كابينه بيندازند و خود هزينهاي نپرداخته و موضع مطالبهگر بگيرند! حتي برخي از رسانهها هم نفع شخصي يا اجتماعي خود را در دفاع از انرژي ارزان- براي جلب مخاطب- ميبينند. پس به سختي فرد يا مقامي پيدا ميشود كه با گذشتن از منافع فردي فوري بهجد مدعي حذف يارانههاي انرژي و به خصوص بنزين باشد.
تداوم اين شرايط، روزبهروز منجر به آن ميشود كه مردم و مقامات بيشتر و بيشتر، زندگيشان اعم از مصرف و سرمايهگذاري و توليد و حمل و نقل و سياستگذاري كلان را بر بنيان انرژي ارزان و هدردهي آن شكل دهند و طبعا و با انگيزه بالاتر، بيشتر و بيشتر طالب سياست انرژي ارزان باشند و بيشتر و بيشتر منابع مشترك كشور را هدر دهند. اين شيوه تحليل مانع از آن ميشود كه ما مردم را مقصر تلقي و سرزنش كنيم، فرهنگ مصرف يا سرمايهگذاري شان را نقد يا تخطئه كنيم يا دولت و مديريتها را مقصر بدانيم، چرا كه در واقع همگي به صورت زنجيروار اسير يك موقعيت هستيم كه چه بسا واضع آن، زنده يا معلوم نيست.
معني بنزين يك دلاري
اكنون به عنوان يك نمونه مهم، به مساله بنزين ميپردازم؛ مصرف بنزين كشور در سال جاري تاكنون روزانه ٨١ ميليون ليتر بوده كه تا پايان سال به حدود ٣٠ ميليارد ليتر بالغ ميشود. با توجه به قيمت متوسط جهاني يك دلاري بنزين، اين سطح مصرف به معناي آن است كه در اين وانفساي نرخ پايين انباشت سرمايه و بيكاري جوانان، يك قلم حدود ٣٠ ميليارد دلار فقط بنزين سالانه دود ميكنيم. اين در حالي است كه آمار http: //www. theglobaleconomy. com به نقل از The U. S. Energy Information Administration، نشان ميدهد مصرف سالانه بنزين در تركيه كمتر از ٣ ميليارد ليتر است! فقط طي ١٠ سال گذشته، ايرانيان بر اساس قيمت متوسط جهاني بنزين، حداقل ٣٠٠ ميليارد دلار بنزين سوزاندهاند. رقم واقعي احتمالا بيشتر است چون در سالهاي گذشته قيمت جهاني بنزين بالاتر از امروز بود. اگر قيمت فوب خليج فارس را ملاك قرار دهيم، طي يك دوره ١٠ ساله در ايران، حدود ١٥٠ ميليارد دلار و در تركيه تنها ١٥ ميليارد دلار بنزين سوزانده شده است. اين مابهالتفاوت حدود ١٣٥ ميليارد دلاري و فقط بخش كوچكي از آن ميتوانست زيرساخت صنعت گردشگري، زيرساخت ريلي و... را در ايران كاملا متحول كند.
بهعلاوه به صورت سرانگشتي در بدبينانهترين محاسبه، سرمايه لازم براي ايجاد ٥/١ ميليون فرصت شغلي در ايران را فراهم ميكرد. ريشه موفقيت تركيه چندان پنهان نيست، قيمت بنزين در تركيه ٧/٥ لير معادل ٥/١ دلار است. البته گروهي از ناظران، كاربرد روشهاي غيرقيمتي را براي كاهش مصرف انرژي توصيه ميكنند يا تمهيد مقدماتي نظير توسعه حمل و نقل عمومي و ريلي را پيششرط اصلاح قيمت حاملها ميدانند. متاسفانه اين راهحلها، مشفقانه اما عقيم است چرا كه فعال شدن روشهاي غيرقيمتي يا توسعه حمل و نقل عمومي و...، خود نيازمند مشوقها و انگيزههايي براي عاملهاي دخيل است كه در غياب اصلاح قيمتي در مرحله شعار و آرزو باقي ميماند.
طبق برخي محاسبات مستقل كل انباشت سرمايه در ايران حدود ٢ تا ٣ هزار ميليارد دلار است و اين در حالي است كه ما طي ١٠ سال گذشته، دستكم ١٥٠ ميليارد دلار بنزين سوزاندهايم. كارشناسان اقتصادي دولتها تمام تلاش خود را كردهاند، اما مخالفان و مسووليتناپذيران موفق بودهاند. صرف نظر از كفران نعمت الهي، باز هم در يك حساب سرانگشتي اين رقم سرمايه ميتوانست، توليد ناخالص در ايران را تا ١٠ درصد افزايش دهد، لذا در يك محاسبه اوليه و سرانگشتي، فقط تعويق اصلاح قاطع قيمت بنزين، سالانه تا حدود يك درصد از رشد اقتصادي قابل حصول در ايران را ميدزدد و ميسوزاند، سرمايه منجر به ميليونها فرصت شغلي را دود ميكند، زندگي و اميد ميليونها جوان را ميبلعد و نهايتا ثروت زيرزميني را به سرطان تبديل ميكند.
چه بايد كرد؟
نظر کاربران
داداش آب و برق و اینارو میخواید گرون کنید دیگه این همه صغرا کبرا چیدن نداره.
اخه مگه سالهای گذشته حاملها بااشتغال بود خانهای اپارتمانی نازمیکنن شارزنمیدن شماشکم تون سیر غمی ندارین اصلا ازجنس مردم نیستین به فو ب خلیج فارس چه کاردارین کسری اشتغال برین ازجای دیگه بردارین وقتی برق پاییزی میاد 43 تومان بعدا ارزان
جمع کن بابا . بنزین 1دلاری ...
راست میگی از حقوق 1دلاری حرف بزن . شدیم مثل بنگلادش که زور بزنیم حقوقمون در روز بیشتر از 5 دلار نمیشه .
بنزین یک دلاری مال ما نیست . نفهم بفهم
بله انرژی ارزان است درست ولی درامد مردم را هم اشاره ای میکردید بزرگوار...
اقایرروزنامه نگاراخودت هم. فهمیدی صحبتت راچه طور جمع کنی پس این نسل بمیرند برای نسلی که بوجود خواد امد ملت ما سیملیون بودانرژی داشت هشتادمیلون شد بازهم دارد خداوند میرساند