روزنامه قانون نوشت: حکایت جوانگرایی در سیاست ایرانی نيز از موارد قابل توجه و گاهي نقض غرض است. در دوره هایی که گفتمان جوانگرایی مدروز می شود انتصاب نیروهای جوان تر در دستور کار قرار می گیرد.
روزنامه قانون نوشت: حکایت جوانگرایی در سیاست ایرانی نيز از موارد قابل توجه و گاهي نقض غرض است. در دوره هایی که گفتمان جوانگرایی مدروز می شود انتصاب نیروهای جوان تر در دستور کار قرار می گیرد.
جوانی البته تعریف متفاوتی دارد و در بازه های سنی گوناگونی تعریف میشود. تازهترين مورد محمد جواد جهرمی، وزیر جوان ارتباطات و فناوری اطلاعات است. حسن روحانی که میدان دادن به جوانان و زنان از وعدههای محوری اش در حوزه طبقات فرهیخته تر حامیانش بود، وقتی در مواجهه با مخالفت های محافل قدرتمند از انتصاب وزیر و مدیر ارشد بانو بازماند، و شاید از این موضوع که به خرج محافظ کاران هم بود ناخرسند نشد، با انتصاب جهرمی جوان سعی کرد در حوزه میدان دادن به جوانان در مدیریت ارشد جبران مافات کند. شايد جهرمی بتواند خوش اقبال ترین جوان ایرانی سال لقب بگیرد زيرا این متولد دهه ۶۰ که همنسلان و هم سالانش هنور پشت دروازههای بلند اشتغال و ازدواج مانده اند، ردای وزارت بر تن کرده است.
وزیر جوان تمام گمانهزنی ها مبنی بر عدم اعتماد مجلس به سبب سابقه اش را پشت سر نهاد و با وعده های متعدد آینده درخشانی را در آتیه سیاسی ایران برای خود تصویر کرد. جهرمی با این صعود سریع و اعتمادی که در ارکان نظام به سبب گذشته اش به او وجود داشت شايد رویای جوانترین ريیسجمهوری ایران را نيز دور از ذهن نمی دانست، اما سیاست ایرانی در مدتی کمتر از آنچه او را به عرش رسانید طعم نزول و فرش نشینی را هم به او چشانید. جهرمی فکرش را هم نمی کرد در ناآرامیهای دی۹۶ چنان به سیبل انتقادات بیاید و با فیلترینگ شبکههای اجتماعی جهرمی با سرعتی که بالا رفته بود سقوط کرد. البته آقای وزیر ارتباطات اولین مورد از جوانانی نیست که در آسمان سیاست فراز و فرود اینچنینی را تجربه می کنند. می توان به برخی ازاین موارد درایران وجهان فارغ ازهرگونه قصد شبیه سازی اشارتی کرد:
۱-روزنامهنگار محبوب
در روزگاری که هزار فامیل حاکم و صاحب بلامنازع مصادر ارشد دولتی بودند و عموم رجال ایرانی را مردان مسن همین هزار فامیل تشکیل می دادند، ستاره بخت جوان نایینی درخشش فراوانی گرفت. حسین فاطمی که به سبب اختلافات خانوادگی با برادرش راهی تهران شده بود به سبب نبوغ و پشتکارش راهی فرانسه شد و پس از اتمام تحصیلات، در تهران روزنامه باختر امروز را راه انداخت. مقالات تند و تیز فاطمی در فضاي هیجانی و پرشور تلاش ها برای ملی شدن نفت او را به مرکز سیاست ایرانی آورد و با دکتر مصدق پیوند دادو فاطمی حتی مورد توجه شاه جوان قرار گرفت و هم نشان سلطنتی و هم منزل اهدایی از او دریافت کرد .اوج صعود روزنامهنویس جوان وزارت امور خارجه در دولت مصدق بود که کمال مطلبوب یک جوان ۳۶ ساله بود اما سیاست تقدیرگرای ایرانی روی دیگرش را نيز در کوتاهترین زمان ممکن به او نشان داد. با وقوع کودتای۲۸ مرداد، فاطمی به دلیل سخنان و سرمقالههایش علیه خاندان سلطنتی مورد تعقیب و کین کودتاچیان قرار گرفت و سرانجام پس از دستگیری در سن کمتر از ۴۰ اعدام شد و تنها فرد از میان یاران مصدق بود که با مجازات اعدام مواجه شد. البته جوانی فاطمی در فرجامش بی تاثیر نبود.
مرحوم خازنی، آجودان دکتر مصدق نقل میکند كه مصدق نيز از تندرویهای فاطمی راضی نبود اما می گفت چون از پزشکان شنیده جراحت روده فاطمی که در اثر تیر عبدخدایی از اعضای فد ائیان اسلام بر پیکرش نشسته عمر چندانی برایش باقی نگذاشته نمیخواست با عتاب و خطاب و برکناری با او برخورد کند.
۲-منصور ماسوچوستی
حسنعلی منصور تا قبل از انقلاب اسلامی جوان ترین نخست وزیر ایران بود. منصور برخلاف پدرش علی منصور که در دوران پهلوی پدر و پسر سابقه نخست وزیری داشت در سیاست به ایالات متحده گرایش داشت و بریتانیا را قدرت افول کرده می دانست. منصور که تحصیلکرده آمریکا بود به همراه خود تیمی از تحصیل کرده های همدوره ای خود در ماساچوست آمریکا را وارد دولت کرد. باجناق امبرعباس هویدا که کمی پس از ۴۰ سالگی نخست وزیر ایران شده بود از مناسبات واقعی درون کشور اطلاع کمی داشت. او ابتدا با گران کردن بنزین و نفت و گازويیل شورش عمومی را موجب شد و با بردن کاپیتالاسیون یا حق مصونیت از تعقیب و مجازات اتباع آمریکایی به مجلس و تصویب شبانه آن گور سیاسی خود را کند و جلوی مجلس با تیر محمد بخارایی از اعضای موتلفه اسلامی با سر پرباد به خاک افتاد.
۳- صادق شنا بلدی!
با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی طیف متفاوتی از افراد با گرایشهای گوناگون و سوداهای غریب پا به سیاست کشور نهادند. از عجیب ترین این موارد صادق قطب زاده متولد خیابان زرتشت تهران بود. قطب زاده که روحیه ای جسور و متهور داشت، سابقه درگیری فیزیکی با اردشیر زاهدی سفیر شاه درآمریکا را داشت. در دوره اقامت امام (س) در نوفل لوشاتو قطب زاده سعی داشت خود را نزدیک به امام(س) جابزند و به نوعی سخنگوی ایشان شناخته شود. قطب زاده با پرواز انقلاب به ایران بازگشت و در حالیکه ۴۵ ساله نشده بود ریاست صدا و سیما، وزارت خارجه و حضور در شورای انقلاب را تجربه کرد. قطب زاده که بر اثر شخصیت ویژه اش به صادق قلدره معروف شده بود با وعده بازگرداندن شاه و محاکمه و مجازات او نامزد اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد و آراي بسیار قلیلی به دست آورد . روحیه بلند پرواز او موجب قمار بزرگ و خطرناکی شد که جان بر سرآن نهاد . قطب زاده قصد کودتا علیه امام(س) را داشت! معشوقه او در کتابی که سال های بعد در پاریس به چاپ رسانید چنین روایت می کند: صادق از تهران تلفن کرد و گفت تا چند روز دیگر به من افتخار خواهی کرد و من شخص اول ایران خواهم شد. میخواهم در
اقیانوس بزرگی شنا کنم و من از او پرسیدم، شنابلدی صادق؟ و قطب زاده ۴۶ساله در شهریور سال ۶۱ با حکم قاضی ریشهری اعدام شد.
البته موارد فوق تنها مثال های تاریخی هستند وبیانگر یک سیر هدفمند نیستند اما اگر قرار بر میدان دادن به جوانان در مدیریت کلان باشد بي شك باید تابع ضوابط خاصی بود. اول اینکه این جوانگرایی نباید حالت زینت المجالسی و صحنه آرایی داشته باشد و سن ملاک تشخیص لیاقت افراد نیست. ما مدیران خوب و بد داریم، نه مدیران جوان ومیانسال و سالمند! دیگر اینکه متاسفانه جوانانی برکشیده میشوند که پدران یا نزدیکانشان خود از مدیران ارشد بوده یا هستند و این دایره بسته به نوعی دیگر در جوان گرایی نيز محدود به انحصار ژنهای خوب می شود. جوانگرایی بدنه مدیریتی کشور یا باید در نهادهای انتخابی صورت بگیرد که جوانان بارای مردم برگزیده شوند و خوب و بد این انتخاب با مردم باشد و حق کنار گذاشتنشان هم در انتخابات بعدی باخود مردم باشد یا اگر قرار است به صورت انتصابی و دستوری وارد سیستم شوند، دستكم سلسله مراتب را طی کنند تا تب پیمودن ره صدساله در عرض یک شب در جامعه از این هم فراگیر تر نشود. البته در امروز سیاست ایران و در سطوحی پایین تر شاید امثال فاطمه حسینی و مهرداد بذرپاش را بتوان از جوانان سیاست ایرانی نام برد اما خانم حسینی که با چتر نام
پدرش صفدر حسینی بر لیست امید فرود آمده بود در قضیه حقوق نجومی پدرش با بیان اینکه کمترین حق این ذخیره نظام از سفره انقلاب است نشان داد شاید پس اتمام این دوره بهارستان به همان دختر بابا بودن بسنده کند.
بذرپاش البته با فراست تر از مورد حسینی بود و از نردبان دولت احمدی نژاد به خوبی بالا آمد و در جوانی ریاست سایپا و سازمان ملی جوانان را تجربه کرد و سابقه نمایندگی مجلس را نيز دارد و با هوشمندی سیاسی پس از افول و سقوط احمدی نژاد فاصله خود را با او حفظ کرد و یادی هم از نردبان دیروز نکرد! شاید در آینده از بذرپاش در مصادر کلان بیشتر بشنویم. به هر روی وادی سیاست که به قدرت و شهرت پیوند می خورد برای جوانان و رویا و سودایشان مجال پروازآرزوهاست ولی تا چرخ ناپایدار سیاست ایرانی که را شهد دهد و کدامین را شرنگ یا هردو. چرا که فاصله ها در سیاست این ملک کوتاه تر از هر خیالی است.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
کسانی که در حال حاضر سوار بر اسب مراد شده اند و عنوان سیاستمدار را یدک می کشند روزگاری جوان بوده و موقع تولد از مادر سیاستمدار زاده نشده اند وسال ها گذشته و از جائی شروع ودرحال حاضر هم ول کن نیستند .
لذا شایسته ومعقول است در کنار بزرگان جوانان نیز بکار گرفته شوند تا هم سیاستمداری را یاد بگیرند واز طرفی موقع انتخاب قحط الرجال نشود وهمچنین شرایط اشتغال برای جوانان فراهم گردد و علیرغم این همه نیروی نخبه با مجموعه ای پیر و فرسوده مثل من نخواهیم با توسعه کشوری بازی بازی کنیم .
بدون نام
ادم باید پله های ترقی را یکی یکی طی کند اگر کس تجربه کار در رده های پایین مدیریت را نداشته باشد ویکدفعه مدیر عامل شود نتیجه اش مثل از پله اول نردبان به پله اخر رفتن پارگی شلوار است البته بشرطی که طرف مورد حمایت شخص گردن کلفتی نباشد ،حداقل سن وسابقه کار برای یک وزیر چهل وپنج سال سن و بیست سال سابقه مدیریت است بشرطی که سابقه وتحصیل مرتبط با پست وزارت باشد
نظر کاربران
کسانی که در حال حاضر سوار بر اسب مراد شده اند و عنوان سیاستمدار را یدک می کشند روزگاری جوان بوده و موقع تولد از مادر سیاستمدار زاده نشده اند وسال ها گذشته و از جائی شروع ودرحال حاضر هم ول کن نیستند .
لذا شایسته ومعقول است در کنار بزرگان جوانان نیز بکار گرفته شوند تا هم سیاستمداری را یاد بگیرند واز طرفی موقع انتخاب قحط الرجال نشود وهمچنین شرایط اشتغال برای جوانان فراهم گردد و علیرغم این همه نیروی نخبه با مجموعه ای پیر و فرسوده مثل من نخواهیم با توسعه کشوری بازی بازی کنیم .
ادم باید پله های ترقی را یکی یکی طی کند اگر کس تجربه کار در رده های پایین مدیریت را نداشته باشد ویکدفعه مدیر عامل شود نتیجه اش مثل از پله اول نردبان به پله اخر رفتن پارگی شلوار است البته بشرطی که طرف مورد حمایت شخص گردن کلفتی نباشد ،حداقل سن وسابقه کار برای یک وزیر چهل وپنج سال سن و بیست سال سابقه مدیریت است بشرطی که سابقه وتحصیل مرتبط با پست وزارت باشد