بابك احمدي در روزنامه اعتماد نوشت: ديگر عادت كردهايم يك در ميان با شگفتانههاي برگزاركنندگان جشنواره مواجه شويم؛ شگفتيهايي كه عليالقاعده بايد به واسطه كيفيت هنرمندان و آثار منتخب، آنهم در كوران اجراها شاهد باشيم اما متاسفانه موتور اعجاب بعضا پيش از آغاز جشنواره به كار ميافتد.
بابك احمدي در روزنامه اعتماد نوشت: ديگر عادت كردهايم يك در ميان با شگفتانههاي برگزاركنندگان جشنواره مواجه شويم؛ شگفتيهايي كه عليالقاعده بايد به واسطه كيفيت هنرمندان و آثار منتخب، آنهم در كوران اجراها شاهد باشيم اما متاسفانه موتور اعجاب بعضا پيش از آغاز جشنواره به كار ميافتد.
مشابه آنچه سه دوره قبل اتفاق افتاد و طعم گس و تلخ پوستر طراحي شده براي سيوسومين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر يكي از همين نمونهها بود كه تا هفتهها كام علاقهمندان و دلسوزان تئاتر از جمله خبرنگاران اين حوزه را تلخ كرد. پوستر حواشي زيادي به همراه داشت تا آنجا كه كار از رسانههاي داخلي به خبرگزاريها و تلويزيونهاي فارسيزبان خارج از كشور كشيد. فضاي مجازي مملو بود از پوسترهاي طراحي شده توسط مردم و هنرمندان كه كيفيت نازل كار طراح محترم را به باد انتقاد و تمسخر گرفتند اما كليت كوتاهي رخ داده در نهايت گريبان تئاتر را گرفت و معتقدم در گسترهاي وسيعتر به حيثيت و اعتبار هنر نمايش نزد افكار عمومي ضربه زد.
امروز ٢٣ دي ماه، درست در همين ساعاتي كه اين يادداشت در روزنامه منتشر شده و شما مشغول خواندنش هستيد، نشست رسانهاي سيوششمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر يا در حال برگزاري است يا برگزار شده و به پايان رسيده است. رسم معمول در نشستهاي رسانهاي جشنوارهها بر اين است كه دبير و دستاندركاران دبيرخانه علاوه بر ارايه آمار و اطلاعات درباره آثار و گروههاي شركتكننده در دوره پيش رو به پرسشهاي خبرنگاران پاسخ ميدهند و در پايان نيز از پوستر جشنواره رونمايي ميشود. بر پوستر جشنواره انگشت تاكيد ميگذارم چون خبرهاي خوشي به گوش نميرسد!
از اينجا خواهم گفت طراحي پوستر جشنوارهاي مهم در حد و اندازههاي جشنواره تئاتر فجر - اگر همچنان براي بعضي به اندازه ما خبرنگاران مهم و معتبر باشد - چطور با كليت رويداد و آنچه زير پوست آن در جريان است ارتباط معنايي و ماهوي برقرار ميكند. نمونه دم دستي تحليل برپايه «رونما» ي طراحي شده براي به اصطلاح معتبرترين جشنواره تئاتري ايران -كشوري كه از اين نظر در ميان همتايان خاورميانهاياش بيرقيب است- به راحتي در آراي اسلاوي ژيژك قابل جستوجو است. همانطور كه او طراحي و معماري توالتهاي عمومي در آلمان، فرانسه و انگلستان را به بهانهاي براي فلسفيدن يا تحليل نگرش جاري حاكم بر سياست در آن ممالك بدل ميكند. اگر با اندكي تساهل از كنار تغييرات گام بهگام و البته تا حدي غير حرفهاي فراخوان ابتدايي منتشر شده- براي يك فستيوال بينالمللي- عبور كنيم، حاصل عملكرد بعضي اركان جشنواره نهتنها با هدف غايي دبير مبني بر حرفهايتر شدن هيچ نسبتي برقرار نميكنندكه با توجه به گرافيك -پوستر- طراحي شده بايد گفت در مسيري كاملا ضد اين جريان گام برميدارد.
چندي پيش يكي از مسوولان بخش كاتالوگ سيو ششمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر با ارسال پيامكي از هنرمندان خواست تصاوير چهره خودشان در حالتهاي گوناگون-گريان، چشمهاي عاشق، خشمگين، ترسيده، زبونك و چشمك، رودهبر از خنده-را براي چاپ در كاتالوگ جشنواره! ارسال كنند. براي اينكه كارگردانها كاملا متوجه شوند قرار است چه مدل عكسي در كاتالوگ جشنواره به چاپ برسد تصويري نيز ارسال شد كه در آن تعدادي دختر و پسر ژستهايي شبيه به ايموجيهاي جاري در پيامرسانهاي مجازي را بازسازي كرده بودند. به دليل انتقاد به اين رويكرد چندي بعد مهدي رضاخاني، مدير هنري جشنواره از اين شيوه اطلاعرساني اشتباه عذرخواهي كرد.
اما متاسفانه كار به همينجا متوقف نماند و چندي نگذشت كه برچسبهاي كاغذي شكلكها يا ايموجيهاي پيامرسانهاي ديجيتال براي تبليغ جشنواره تئاتر فجر منتشر شد. تبليغي بدون كمترين نسبت با زمينه مورد نظر يعني هنر نمايش كه در گام سوم با زبان بيرون آمده از دهان! روي پوستر سيوششمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر نقش بست. رويكرد دبيرخانه جشنواره تئاتر فجر در تبليغات- پيشاني و ويترين رويداد- بيشتر به استراتژي براي منحرف كردن افكار عمومي از آنچه انتظار ميرفت بشود اما نشده شباهت دارد. كافي است به شيوه برگزاري بخش جايزه ادبيات نمايشي و اعلام برگزيدگانش دقت كنيم يا به تغييرات رخ داده در بخش «off stage» و از سوي ديگر تغيير در بخش مرور كه بعدا به «الف» و «ب» تقسيم شد.
اصولا قرار بود از بخشهاي جشنواره كاسته شود اما عملا با همان چيزي مواجه هستيم كه در گذشته اتفاق ميافتاد. دبير بخش بينالملل دير انتخاب شد و بر همين اساس امكان دعوت از گروههايي با كيفيت بهتر به وجود نيامد. بر همين اساس است كه ميتوان ادعا كرد آشفتگي تبليغاتي و پوستر بيارتباط جشنواره تئاتر فجر از وضعيت آشفته دبيرخانه در پيشبرد اهدافش حكايت دارد. فرهاد مهندسپور زماني گفت: «دلالتها و آگاهيهاي اجتماعيمان را گم كردهايم. فاجعهبار اين است كه تئاتر بيرون از آگاهيهاي اجتماعي رخ ميدهد و متاسفم كه تئاتر خيلي احمق شده است.»
بنابراين به همان جملهها در «شب نخبگان غايب» بازميگردم. نسبت اين گرافيك با وقايع روز جاري در ايران، منطقه و جهان چيست؟ مگر قرار نبود تئاتر ما و طبيعتا ويترين يك سال تئاتر ايران حداقل بازتابدهنده وضعيت مملكت باشد؟ به اين ترتيب نسبت گرافيك طراحي شده براي پوستر جشنواره مبين چيست؟ آيا بايد بپذيريم برآيند و خروجي چهرههاي متخصص و دانشگاهي تئاتر ما تفاوتي با گذشته ندارد؟ تئاتر ايران چنين در سامان دادن وضعيت خود درمانده است؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
حالا بگو تو چه درمانده نیست