اعتراضهای اخیر به دلیل تلگرام بود؟
محمدصادق افراسیابی، مدیرعامل انجمن سواد رسانهای ایران میگوید: این که گفته میشود تلگرام در حال مدیریت فضای داخل کشور است صحت ندارد و نباید با این حرفها تصمیم گرفت. فیلترینگ یعنی احساس خطر کردهایم.
خبرآنلاین: محمدصادق افراسیابی، مدیرعامل انجمن سواد رسانهای ایران میگوید: این که گفته میشود تلگرام در حال مدیریت فضای داخل کشور است صحت ندارد و نباید با این حرفها تصمیم گرفت. فیلترینگ یعنی احساس خطر کردهایم.
در جریان ناآرامیهای هفته گذشته در شهرهای مختلف، یکی از مسائلی که اتفاق افتاد و بسیار بحثبرانگیز شد، فیلتر شدن شبکههای اجتماعی تلگرام و اینستاگرام بود. این فیلترینگ در حالی انجام گرفت که قبلا وعده داده شده بود، قرار نیست حقوق و آزادیهای شهروندی سلب شود و دست وزیر ارتباطات، روی دکمه فیلتر برود! با این حال، اینستاگرام رفع فیلتر شد، شبکه پیامرسان ویچت که از سالها قبل فیلتر بود رفع فیلتر شد و اما وضعیت تلگرام که میلیونها ایرانی عضو آن هستند و بسیاری از این طریق کسب درآمد میکنند، هنوز مشخص نیست.
این که چرا تلگرام به یک شبکه مهم و پرطرفدار پیامرسان بین ایرانیها تبدیل شده جای بحث جداگانهای دارد، اما از نگاه اجتماعی میتوان این سوالها را مطرح کرد که سواد رسانهای ما در حدی هست که بتوانیم درست را از نادرست تشخیص دهیم یا استفاده از ابزارهای کنترلی مثل فیلترینگ، لازم است؟ و آیا در شرایطی که فیلترشکنها وجود دارند، فیلترینگ یک راهحل است یا پاک کردن صورت مساله؟!
دکتر محمدصادق افراسیابی، مدیرعامل انجمن سواد رسانهای ایران و پژوهشگر فضای مجازی در گفتوگو با خبرآنلاین به این سوالها پاسخ میدهد.
اگر بخواهیم تاثیر رسانه مخصوصا فضای مجازی را بر اعتراضات اخیر تحلیل كنیم، شما این تاثیر را چطور ارزیابی میكنید؟
تاثیر رسانه بر تجمعات اخیر از چند منظر قابل بررسی است؛ اول از منظر سواد رسانهای عموم مردم؛ یعنی مصرفكننده رسانهها است که باید بتوانند سره را از ناسره و درست را از غلط تشخیص دهند و به راحتی تاثیر نپذیرند. مورد دوم از نظر فعالان رسانهای است كه باید بدانند وقتی اتفاقی میافتد فعالانه برخورد كنند نه منفعلانه، این در حالی است كه دیدیم در روزهای اول این اعتراضها رسانهها دچار نوعی سردرگمی بودند و در حالی سكوت كردند كه رسانههای خارجی توانستند جریانسازی مطلوب خودشان را انجام دهند. بنابراین سواد رسانهای فعالان مطبوعات و به طور كلی رسانه باید قدری افزایش پیدا كند كه در هر حادثهای به سرعت بتوانند تشخیص بدهند باید چه كرد. در بحث سوم، سواد رسانهای مدیران است. مدیران و تصمیمگیران باید سواد رسانهایشان را افزایش بدهند تا بتوانند از فرصتهایی كه در رسانه اعم از رسانه های رسمی و غیررسمی وجود دارد استفاده كنند اما متاسفانه این اتفاق هم نمیافتد و بسیاری از مسئولان ما آشنایی كافی با فضای مجازی ندارند و در جایی هم كه باید از پژوهش ها استفاده كنند و نظر پژوهشگرها را جویا شوند، چنین اتفاقی نمیافتد در نتیجه تصمیماتی
گرفته میشود كه ممكن است تبعات كوتاهمدت یا درازمدت داشته باشد.
شما به عنوان یك پژوهشگر فضای مجازی، فكر میكنید چه مقدار از این اعتراضها ناشی از شبكه اجتماعی تلگرام بود كه در نهایت به فیلتر این شبكه منجر شد؟
ببینید، امروزه فرایندهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، به فضای مجازی و شبكههای اجتماعی گره خورده و سبك زندگی در بسیاری از حوزهها تحت تاثیر انگارههایی است كه در فضای مجازی برای ما خلق میشود. در این شكی نیست. در اتفاقات اخیر اجتماعی هم، تاثیر رسانههای نوین را در حوزه سیاست دیدیم اما من فكر میكنم این تاثیر، بیشتر از این كه مردم را تحتالشعاع قرار داده باشد، مسئولان را تحت تاثیر قرار داد. این در حالی است كه یك اصل مهم در مدیریت بحران این است كه باید ابتدا با خونسردی و آرامش با شرایط مواجه شد و تحت تاثیر القائات دیگران قرار نگرفت. در اتفاقات اخیر، مردم هوشمندانه عمل كردند. این كه حدود یك میلیون نفر عضو یك كانال تلگرامی باشند كه به اعتراضها دامن میزد مهم نیست، مهم این است كه مردم چقدر از این حرفها را باور كردند، چقدر به فرمانهای اعتراضی آنها عمل كردند. به گفته مسئولان تنها حدود ۴۰ هزار نفر در سراسر كشور در اعتراضها شركت داشتند. این یعنی بسیاری از مخاطبان آن كانال نه از روی همراهی بلكه از روی كنجكاوی عضو آن بودهاند و قابلیت تشخیص درست از نادرست را دارند.
یعنی تحت تاثیر قرار گرفتن مردم از سوی شبكههای مجازی، بیشتر یك نگرانی است تا این كه واقعیت داشته باشد؟
گاهی مسئولان نگرانیهایی دارند كه تحت تاثیر رسانههاست. رسانههای خارجی بعضی مسائل را برجستهسازی و ما را نگران میكنند كه نكند درست باشد. در حالی كه برجستهسازی یك تكنیك عملیات روانی است كه نباید مغلوب آن شد. این كه گفته میشود تلگرام در حال مدیریت فضای داخل كشور است صحت ندارد و نباید با این حرفها تصمیم گرفت. باید تصمیمها را كارشناسی بگیریم نه از روی مواردی كه رسانههای دیگر میگویند. لازم است رسانهها را بشناسیم، تكنیكهای اقناع و عملیات روانی را بشناسیم و اگر این شناخت ایجاد شد، آن وقت میتوانیم فعالانه و با مدیریت از رسانه استفاده كنیم نه این كه مغلوب آن شویم.
با این حساب، فیلترینگ تلگرام را چطور ارزیابی میكنید؟
فیلتر تلگرام در شرایطی انجام شده كه شاید چارهای نبوده اما اگر به گذشته برگردیم، راهحلهای زیادی وجود داشته مثلا اگر طرحهای داخلی برای این كه فضای مجازی سالم و ایمن داشته باشیم مورد حمایت بیشتر قرار میگرفت یا اگر به مردم، نحوه استفاده صحیح از فضای مجازی آموزش داده میشد، دیگر امروز نیازی به فیلترینگ نداشتیم. حتی حالا هم كه این فیلترینگ را انجام دادهایم به مردم درباره شبكههای جایگزین اطلاعرسانی درستی نمیشود و مردم نمیدانند در شرایطی كه شبكههای اجتماعی فیلتر شدهاند چه باید كرد، چطور باید با دیگران ارتباط برقرار كنند، چطور كسب و كارشان را از دست ندهند و .... حتی خود مسئولان هم نمیدانند كه چه باید كرد كه بخواهند به مردم اطلاعرسانی درستی داشته باشند و میبینیم كه میگویند كسب و كار مردم به خطر افتاده است در حالی که جایگزینهایی وجود دارد و حتی از طریق اپلیکیشن ایرانی هاتگرام میتوانند بدون هیچ نیازی به فیلترشکن یا وی پی ان از تلگرام خود استفاده کنند. البته این اپلیکیشن خودش کانالهایی که دارای محتوای مجرمانه بودهاند را مسدود کرده و به همین دلیل فیلتر نیست.
یكی از نگرانیهای مهم، همین به خطر افتادن كسب و كارهایی است كه در فضای مجازی راه افتاده بود.
بله اما جای نگرانی ندارد. هاتگرام، فضایی است كه به مردم این اجازه را میدهد كه در شرایط فیلتر بودن تلگرام، همان محتوا را داشته باشند، تنها تفاوتی كه دارد این است كه صفحههایی با مضامین نامناسب در دسترس نیستند.
اما بسیاری از مردم به فكر راهكارهای جایگزین نیستند و تمایل دارند از فضای اصلی خود تلگرام استفاده كنند.
فیلترینگ به این معناست كه ما احساس خطر كردهایم. چرا باید این احساس خطر را داشته باشیم؟ زمانی این احساس خطر ایجاد میشود كه در حوزه سواد رسانهای و فضای مجازی كوتاهی كرده باشیم. وقتی این آگاهی را به مردم ندهیم، یك روز باید تلگرام را فیلتر كنیم و یك روز یك شبكه اجتماعی دیگر را. این كار، پاك كردن صورتمساله است.
شما مردم را تشویق میكنید كه از پیامرسانهای داخلی استفاده كنند اما قابلیت این پیامرسانها قابل مقایسه با نمونههایی مثل تلگرام كه اینطور پرطرفدار شده نیست.
بله شاید هنوز پیامرسانهای ما این قدرت را ندارند كه با شبكههای دیگر رقابت كنند اما سرمایههای انسانی داریم كه توان فنی بالایی دارند و درصورت نیاز داخلی میتوانند پیامرسانهای داخلی ایجاد كنند كه بسیار كارآمد باشد. حتی میشود نگاه جهانی داشته باشیم و محصولاتی را تولید كنیم كه مردم سایر کشورهای جهان هم از آنها استفاده كنند. چرا یك فرد روس باید بتواند پیامرسانی را ایجاد كند كه این همه مخاطب جهانی داشته باشد؟ چرا ما چنین كاری نكنیم؟ باید نگاه جهانی و رو به جلو داشته باشیم و از مصرفكننده به تولیدكننده خدمات و محتوا تبدیل شویم.
یک سوال مهم دیگر این است که ما در حال حاضر از نظر سواد رسانهای در چه وضعیتی هستیم؟ پژوهشی در این زمینه انجام شده؟
سواد رسانهای در بین مردم افزایش داشته، اما این كه بگوییم كاملا در نقطه مطلوبی هستیم، اینطور نیست. این افزایش سواد رسانهای را مخصوصا در بین دانشجویان داشتهایم. در پیمایشی كه در اردیبهشت ماه انجام دادم، با این كه ۵۴ درصد دانشجویان گفته بودند آخرین اخبار را از شبكههای اجتماعی دریافت میكنیم، تنها ۱۳ درصدشان گفته بودند به این اخبار اعتماد كامل داریم و بقیه گفته بودند این خبرها را با خبرگزاریهای رسمی و شبکه های رادیویی و تلویزیونی تطبیق میدهیم. از آنجا كه دانشجویان، از گروههای مرجع هستند و خانوادهها به آنها استناد میكنند، به تبع آنها، سواد رسانهای عمومی هم افزایش داشته است.
اما بعضی از كارشناسها میگویند در وضعیت مناسبی از نظر سواد رسانهای نیستیم.
بله، این حرفها را از پژوهشی میزنند كه سه سال قبل انجام شده. در آن پژوهش گفته شده بود سواد رسانهای ایران ۱۲ از ۱۰۰ است. اما در طول این سه سال هیچ تحقیق دیگری انجام نشده كه ببینیم این روند چه تغییری داشته. جای تاسف است كه هنوز اساتید دانشگاهی و مسئولان به آن نمره استناد میكنند در حالی كه در طی این سالها اتفاقات زیادی افتاده و سواد رسانهای مردم افزایش چشمگیری داشته. این حرفها مردم را تحقیر میكند. من معتقدم اتفاقات خوبی افتاده و سواد رسانهای مردم افزایش داشته، همانطور كه اشاره كردم در اتفاقات اخیر هم مردم توانستند سره را از ناسره تشخیص دهند اما باز هم باید این آگاهی را افزایش داد. باید به نقطهای برسیم كه تفكر انتقادی را نسبت به پیامهای رسانهای افزایش بدهیم و در این مرحله است كه میشود ادعا كرد رسانهها رفتار ما را مدیریت نمیكنند، ما هستیم كه میتوانیم از آن در حد نیازهای خودمان استفاده كنیم و نیازی به استفاده از فیلترینگ نداریم.
در كشورهای دیگر هم چنین روشهای مدیریت فضای مجازی مثل فیلترینگ وجود دارد؟
در كشورهای مختلف مدلهای مختلفی هست مثلا در چین اغلب مردم از اینترانت یا همان شبكه ملی استفاده میكنند و كسی كه بخواهد از اینترنت استفاده كند باید مبلغ بیشتری را پرداخت كند. روسیه هم توانسته با قدرت مذاكرات، سایتهای اصلی و بازیگران اصلی فضای مجازی را وادار كند با سیاستهایش همراهی كنند. در بعضی كشورها جرایمی برای كاربرانی در نظر گرفته شده كه از محتوای مجرمانه استفاده یا آن را تولید كنند اما در عین حال كشورهای دیگری را هم داریم كه نظارت خاصی بر استفاده از محتواهای فضای مجازی ندارند و نحوه مصرف را به خود مردم سپردهاند. محققانی را داریم كه چنین مطالبات تطبیقی را درباره كشورهای مختلف انجام دادهاند، اما متاسفانه در كشور ما خیلی به پژوهش اهمیت داده نمیشود و سیاستگذارها، تصمیمات خودشان را بدون مراجعه به پژوهشها و اساتید دانشگاهی میگیرند.
پیشبینی شما این است كه با فیلتر شدن تلگرام به عنوان یك شبكه اجتماعی پرمخاطب، چه درصدی از مردم از فیلترشكنها استفاده میكنند؟
پیمایشی كه اردیبهشت ماه انجام دادم نشان داد كه ۸۷ درصد دانشجویان، از تلگرام استفاده میكنند، ۱۱ درصد اینستاگرام، یك درصد فیسبوك و یك درصد توییتر و سایر شبكههای اجتماعی و پیامرسانها. وقتی تلگرام با این میزان مخاطب، فیلتر شود، طبیعتا فیلترشكنها را نصب میكنند. به طور كلی، میشود به طور تخمینی گفت پنجاه درصد كاربران تلگرام هنوز به شكلی میخواهند از خود تلگرام استفاده كنند و فیلترشكن نصب كردهاند.
و این را خطرناك میدانید؟
به هر حال الان همان افرادی كه فیلترشكن نداشتند هم روی گوشیهایشان فیلترشكن دارند و میتوانند به محتواهایی دسترسی پیدا كنند كه اگر تلگرام فیلتر نبود، اصلا به آنها دسترسی پیدا نمیكردند. این كه فیلترینگ چقدر مفید است یا مضر یك بحث است اما بحث مهمتر این است كه وقتی درصد زیادی از مردم كشورمان در یك شبكه اجتماعی حضور داشتند، فرصت خوبی بود كه بتوانیم آگاهیرسانیهایی كه لازم است را انجام دهیم. اما از این فرصت استفاده نكردیم، تولید محتوای سالم، ایمن و مفید نكردیم و این فرصت به یك تهدید تبدیل شد. ما در حوزه تولید محتوا ضعیف عمل میكنیم و به جای این كه از این بستر مناسب استفاده كنیم و دیگران را تحت تاثیر قرار دهیم، به مصرفكننده تبدیل شدیم. حالا هم اگر فقط به فكر این باشیم كه یك شبكه اجتماعی را فیلتر و یك شبكه دیگر را رفع فیلتر كنیم، باز هم مشكل حل نشده است.
نظر کاربران
گرانی فقر فساد اختلاس مجردی و ناتوانی در ازدواج
قطعی برقم کارتلگرامه اقا شما کارتون درسته مشکل بیکاری وگرونی و ......همش زیرسرتلگرامه