در هیاهوی خبری ارکسترهای دولتی نام ارکستر فیلارمونیک تهران ممکن است گاهی گم شود، اما کافی است یک بار به کنسرت این ارکستر رفته باشید تا با کیفیت بالای آن آشنا شده و طرفدارشان شوید.
روزنامه شرق: هرچند در هیاهوی خبری ارکسترهای دولتی نام ارکستر فیلارمونیک تهران ممکن است گاهی گم شود، اما کافی است یک بار به کنسرت این ارکستر رفته باشید تا با کیفیت بالای آن آشنا شده و طرفدارشان شوید. از عمدهترین ویژگی فعالیتهای این ارکستر بهجز بهرهگیری از بهترین نوازندگان ایرانی و دعوت از سولیستهای خارجی میتوان به انتخاب رپرتوارهای متفاوت اشاره کرد که مستقیما توسط آرش گوران رهبر کاربلد و خوشسلیقه آن اتفاق میافتد. اینبار ارکستر فیلارمونیک تهران که از عمر رسمی آن شش سال میگذرد، از ایمامیار حسناف، نوازنده برجسته کمانچه اهل جمهوری آذربایجان دعوت کرده تا در اجرای قطعهای از ساختههای خان ممداف آهنگساز آذری آنها را همراهی کند. با آرش گوران گفتوگویی انجام دادهایم که میخوانید.
در مقایسه با بسیاری از ارکسترهایی که در ایران فعالیت میکنند، فعالیت ارکستر فیلارمونیک تهران بسیار جدی و منظم است و این حتی برای ما ایرانیها که معروفیم به گریزانی از کار تیمی، مورد عجیبی است. این جدیت و نظم از کجا میآید؟
من خیلی خوشحالم که فعالیت ارکستر فیلارمونیک تهران از نگاه قشر رسانهای و منتقد چنین به نظر میرسد. این نشان میدهد که ما در این سالها با تمام سختیهایی که ممکن است وجود داشته باشد، توانستهایم فعالیت خودمان را به صورت مستمر داشته باشیم. در همه این سالها، من همیشه درباره فعالیتها یا نظم یا مسائل اینچنینی ارکستر فیلارمونیک تهران یک نکته را تکرار کردهام و آن این است که این ارکستر پتانسیل اجرای ماهی یک کنسرت با یک رپرتوار متفاوت را دارد؛ به شرط اینکه تمام شرایط ممکن برایش فراهم باشد، از جمله سالن کنسرت، سالن تمرین و همینطور هزینههای جانبی ارکستری مانند ما که شماری از بهترین و حرفهایترین نوازندگان را دارد. دلیل دیگر این انسجام نگاه و باوری است که در ارکستر هست.
برخلاف ارکسترهای سمفونیک، ارکسترهای فیلارمونیک در همه جای دنیا توسط نهادهای مردمی حمایت میشوند اما ارکستر فیلارمونیک تهران همچنان تنها منبع حمایتیاش بلیتفروشی کنسرتهاست. فکر میکنید تا چه زمانی بتوان بقای ارکستر را در چنین شرایطی تضمین کرد؟
ببینید ارکستر ما سعی میکند در هر کنسرتش دوره جدیدی را زندگی کند و هربار که تمرینها آغاز میشود، رپرتوار انتخاب میشود و تیم شروع به فعالیت میکند، انگار وارد یک مرحله جدید از زندگی میشود و یک زندگی جدید را تجربه میکند. قطعا برای ارکستری با چنین مختصاتی درآمدی که از گیشه کنسرت عاید میشود، حتی نمیتواند جبران تمام هزینهها و دستمزد واقعی نوازندگان و تیم اجرائی و خود من را بکند اما شعری است که میگوید: «کجا شیدا را قدرت انکار معشوق است؟». عشق به هنر و موسیقی که در بین اعضای فیلارمونیک وجود دارد باعث شده تحمل این رنج آسان شود آن هم به عشق مخاطبان؛ مخاطبانی که فارغ از بحث کمیت، کیفیت فیدبکی که به ما برگرداندهاند، آنقدر بوده که بیشتر خستگی ما را از تن در کند. البته من احساس میکنم که درآمد حاصل از کنسرتها برای چنین تیمی حداقل باید ١٠برابر باشد و حقیقتا لایق آن هستند اما میگویند که «رنج حقیقیترین عنصر عاشقی است». من معتقدم این عشق باعث میشود این اتفاق بیفتد. هرچند یک هنرمند، همیشه عاشق کارش و مردمش است ولی باید اتفاقی بیفتد که یارای ادامهدادن راه، تولید اثر جدید، خلق مفهوم و تأثیر جدید را داشته
باشد و حداقل جبران هزینههایی را که کرده و زحمتی را که کشیده است با دستمزدی که میگیرد داشته باشد؛ همچنین انگیزه ادامهدادن را به او بدهد.
اگر همراهان فیلارمونیک بیشتر شوند و تعداد کنسرتها بالاتر برود و ما این اطمینان را داشته باشیم که سالنهای کنسرتهایمان همیشه مملو از تماشاگران علاقهمند است، خب این خودش میتواند پشتوانه بسیار خوبی باشد. نباید از کنار چنین سرمایهای مانند ارکستر فیلارمونیک تهران بهسادگی گذشت.
در شرایطی که پای منفعت مالی اصلا در کار نیست، اعضای ارکستر که از حرفهایترینهای نوازندگی در ایران هستند، با چه انگیزهای سالهاست که در فیلارمونیک حضور فعال دارند؟
من فکر میکنم نوازندگان بهتر است پاسخ این سؤال را بدهند، قطعا لیاقت نوازندگان طرازاولی مانند آنها دستمزدی بسیار بیشتر از میزان بلیتفروشی کنسرتهاست اما درباره خودم میتوانم بگویم من انرژیام را از تکتک اعضای ارکستر میگیرم؛ افرادی که میبینیم دوست دارند ما کارهای بیشتری با هم انجام دهیم و آثار متفاوتی را روی صحنه ببریم. همینطور عشق به مخاطبان و خود موسیقی؛ وگرنه از نظر درآمد سالهاست من انتظار آنچنانی از ارکستر فیلارمونیک تهران ندارم و از منظر اقتصادی استانداردهای خودم را پایین آوردهام و حتی در مواردی دریافت نکردهام چراکه مثلا در آن برهه احساس کردهام که تیم اجرائی در مضیقه است.
اینبار شما از یک نوازنده از جمهوری آذربایجان دعوت کردهاید تا در کنار ارکستر حضور داشته باشد و در اجرای قطعهای کمانچهنوازی کند. در کنسرتهای قبلی هم از نوازندگان خارجی دیگری استفاده کرده بودید. میخواهم بدانم اساس این انتخاب و همینطور پروسه آن چیست؟
من همیشه موسیقی را زبان بدون جغرافیا میدانم. موسیقی ایرانی، آلمانی، فرانسوی و... وجود دارد اما وقتی درباره تأثیر موسیقی صحبت میکنیم، بههیچوجه نقشه، مرز و جغرافیایی وجود نخواهد داشت. موسیقی زبان بینالمللی است و به راحتی میتواند بدون ردوبدلشدن کلمهای، انسانها و فرهنگها را به هم نزدیک کند. خب این تبادل، ارتباط و این انرژی با کار بینافرهنگی چندبرابر میشود. قطعا اینجا در ایران نوازندگان درجهیکی مانند پدرام فریوسفی داریم که ما از ایشان هم در کنسرتهای قبلی بهعنوان سولیست استفاده کردهایم؛ همینطور نوازندگان توانای دیگری هم در ارکستر حضور دارند، اما این مسئله منافاتی با دعوت از نوازندگان خارجی ندارد، افرادی که ما برای همکاری ازآنها دعوت کرده یا میکنیم هم مانند خودمان دغدغه کار بینافرهنگی دارند و از سویی دیگر مردم ما هم حق دارند بهترینهای جهان را روی صحنه بشنوند. همینطور پیامی را که تکنوازان خارجی بهواسطه شهرتی که دارند بعد از اجرای کنسرت در ایران با خودشان میبرند، خودش نقطه بسیار مثبتی برای موسیقی ماست. درباره ایمامیار حسناف به صورت خاص اما باید بگویم من اجراهای متعددی از او دیدم و واقعا خوشم
آمد، این در حالی است که ما بهترین کمانچهنوازان دنیا را در کشور خودمان داریم اما مسئله این بود که برای اجرای قطعهای آذری از خان ممداف حضور یک نوازنده از آن فرهنگ میتوانست به موزیکالیته با تلفظ موسیقایی آن کمک کند. من به دلیل سفرهای زیادی که داشتهام، همینطور ارتباطات خوبی که با نوازندگان و سولیستهای طراز اول دنیا دارم، به جرئت میگویم که نوازندهای نیست که ما نتوانیم از او برای همراهی با ارکستر فیلارمونیک تهران دعوت کنیم، تنها مسئله دستمزد و همینطور امکانسنجی حضور آنها در ایران است.
چقدر فعالیت ارکستر فیلارمونیک تهران قابل مقایسه با دیگر ارکسترهای فیلارمونیک در دنیاست؟ و البته چه تفاوتهایی دارد؟
در هنر بحث قیاس بحث درستی نیست چون چیزی بهعنوان بهترین وجود ندارد بلکه بهترینها را داریم اما از نظر سازوکار و سازماندهی یک ارکستر اتفاقا قیاس میتواند راهگشا باشد. اینکه شما سالنی مخصوص ارکستر فیلارمونیک تهران داشته باشید، یا برنامه سالانه مدون، یا تبلیغات مشخصی قطعا اتفاق مثبتی است و الگوبرداری از ارکسترهای دیگر هم میتواند جواب دهد. ترجمه فیلارمونیک یعنی «انجمن عاشقان موسیقی» که به این معناست که مردم حامی اصلی آن هستند و به عشق وجود و فعالیت چنین ارکستری حاضرند هزینه و سرمایهگذاری کنند. در همه جای دنیا حامیان مالی ارکسترهای فیلارمونیک را تأمین میکنند، اما در تهران ما باید سازوکاری را فراهم کنیم که مردم بیشازپیش با فعالیت ارکستر آشنا شوند و از آن حمایت کنند.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر