روزنامه قانون نوشت: هیچکس نمی داند طرح «مدیریت هیات امنایی» پارک ملی گلستان که اجرای آن در دوره ریاست عیسی کلانتری، رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست کلید خورد، با کدام برنامهریزی و ساختار اجرایی و نیز نظر کارشناسی تهیه، تدوین و اجرایی شده است.
روزنامه قانون نوشت: هیچکس نمی داند طرح «مدیریت هیات امنایی» پارک ملی گلستان که اجرای آن در دوره ریاست عیسی کلانتری، رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست کلید خورد، با کدام برنامهریزی و ساختار اجرایی و نیز نظر کارشناسی تهیه، تدوین و اجرایی شده است.
این مدل جدید مدیریت پارکهای ملی ومناطق حفاظت شده که تاکنون در هیچ یک از مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست آزموده نشده و هیچیک از کارشناسان سازمان ودانشگاهیان محیط زیست از آن خبر ندارند، درجلسه نکوداشت شصتمین سالروز تولد پارک ملی گلستان از سوی مشاور عالی کلانتری معرفی، رونمایی و اجرایی شد. کارشناسان و صاحب نظران این حوزه براین باورند که اگرچه طرح مدیریت مشارکتی مناطق، متناسب با رویکردهای جهانی است اما اگر با خرد جمعی کارشناسی وفنی توام نباشد، چهبسا محکوم به شکست بوده و عوارض آن بسیار بدتر ازشرایط کنونی خواهد بود و شمشیر دولبه ای است که می تواند وضعیت پارک ملی گلستان را بغرنج تر کند.
خلاف مصوبه های سازمان
مجید مخدوم، عضو هیات علمی دانشگاه تهران با اینکه یکی از تدوینکنندگان «طرح جامع پارکداری پارک ملی گلستان» در سالهای گذشته است، از اجرای این مدل مدیریتی جدید در نخستین پارک ملی ایران بی خبر است. مخدوم به قانون میگوید:«درطرح جامع پارکداری پارک ملی گلستان که من وهمکارانم سالها پیش آن را تهیه و تدوین کردیم، روشی به عنوان «مدیریت هیاتامنایی» نبوده و نیست؛ بر این اساس، روش هیات امنایی برخلاف مصوبات سازمان حفاظت محیط زیست است و در هیچجای آن، طرح جامع که حاصل پژوه ها و تحقیقات یک تیم تخصصی در حوزه مسائل پارک ملی گلستان است، ديده نميشود».این دکتری محیط زیست تاکید کرد: « به نظر من هیات امنا نمی تواند مشکلی را در پارک ملی گلستان حل کند».
شمشیر دولبه
حمید گشتاسبمیگونی، دانشیار دانشکده محیط زیست ومدیرکل سابق دفتر زیستگاه ها ومناطق سازمان حفاظت محیط زیست نیز از این تحولات، خبر چندانی ندارد. او به «قانون» میگوید:«پس از آمدن دکتر کلانتری به سازمان، ایشان از بنده گزارشی درباره آخرین مناطق تحت حفاظت کشور و راهکارهای کاربردی خواستند که تقدیم کردم. در آن گزارش، یکی از مواردی که هم خودم اعتقاد دارم و هم رویکرد نوین جهانی هست، همین بحث مشارکتی در مدیریت مناطق است. مناطق تحت حفاظت ما یک روند تکامل تاریخی را پشت سر گذاشتند که تقریبا همه دنیا نیز همین روند را داشتهاند تا به امروز رسیدهاند؛ ولی ما هنوز در سیستم مدیریتی سه، چهار دهه اخیر مانده و در آن متوقف شدایم. تمام دستاوردهای کنگرههای جهانی پارکها را هم ببینید، بر مبنای مدل های جدید است و مناطق تحت حفاظت درهر دوره ای باید بتوانند پاسخگوی نیازهای زمان خودشان باشند». این دکتری محیط زیست در ادامه گفت:«سیستم مدیریت ما زمانی به طور منحصر حراستی-حمایتی بود؛ حفاظتی نبود و عمدتا متکی بر نیروی انسانی ، اسلحه، زور و انحصار خاص دولتها و دولت خودمان در اداره مناطق بوده است؛ اما دنیا ثابت نمی ماند وتغییرات زیادی در
مدیریت مناطق داشته است.
در چند دهه اخیر،عوامل زیادی مانند پدیده گلخانه ای، تنوع زیستی، مشارکت مردمی، اکوتوریسم و حقوق جوامع محلی، اشکال و رویکرد حفاظتی جدیدی را به ما آموزش می دهند که باید متکی بر این رویکردها باشیم و رویکردهای غیردولتی مانند مناطق حفاظتی که بر پایه تعاونیها و متکی بر جامعه و مشارکت خصوصی مدیریت میشود، به کار ببریم. دیدگاه جهانی امروز دراینباره بسیار انعطافپذیر است و به جای سطح همکاریهای صرفا دولتی باید به سمت همکاریهای تعاونی -دولتی -خصوصی حرکت کرد. بیاییم به سمت حفاظت وتوسعه برویم و تلفیق این دو را داشته باشیم.
باید سطح رویکردهای فشار و تقابل را به یک سطح دمکراتیک نزدیک کنیم. این ایده من است که از کنگره های مختلف گرفته شده است و در دفترزیستگاه های سازمان نیز طی سه سال اخیر همین بوده که آن دیدگاه سنتی را به یک دیدگاهی که منافع ملی در آن لحاظ می شود، تبدیل کنم». میگونی در ادامه گفت:« بعد از اینکه گزارش را تقدیم آقای کلانتری کردم، آرزو داشتم که در حد یک گزارش باقی نماند و کنار گذاشته شود تا اینکه شنیدم در پارک ملی گلستان به دنبال دمکراتیک کردن نهاد مدیریتی مناطق رفته اند واز پارک ملی هم شروع کردهاند. اصل موضوع کاملا مورد قبول بنده است اما اینکه این به چه شکلی باید اجرا شود، موضوع مهمی است؛ چرا که این نگاه مانند شمشیر دولبه بوده و اگر در سیستم مشارکتی هم ما به درستی اصول را رعایت نکنیم، ممکن است به ضرر سازمان تمام شود و عقبگرد داشته باشیم». میگونی که تجربه 30 سال مطالعه، پژوهش و کار میدانی در حوزه مناطق و از جمله پارک ملی گلستان را دارد در ادامه گفت:« جالب است که درباره مدل جدید مدیریت پارک ملی گلستان، من با هریک از دوستان قدیمی خودم هم صحبت کردم، هیچکس از موضوع خبر ندارد.
درحالیکه این نگاه نمیتواند برگرفته از نگاه یک فرد باشد؛ فردی که ممکن است تجربه و اصول لازم درباره دانش در زمینه مدیریت پارکها را هم نداشته باشد. نباید با این موضوع احساساتی برخورد شود و چهبسا خطر شکست این موضوع، به مراتب خیلی بیشتر از روند تخریبی است که ما الان داریم؛ زیرا آن زمان از نگاه مدیریت مشارکتی، سلب اعتماد خواهد شد. وقتی بنا را درست پی ریزی نکردهایم، عوارض بی شمار و غیرقابل بازگشتی خواهیم داشت. پس این نگاه دمکراتیک باید با خرد جمعی توأم شود و نظرات کارشناسان برجسته صاحب نظر گرفته شود».
این عضو هیات علمی دانشگاه محیط زیست تاکید کرد:«من به عنوان یک متخصص کوچک در این زمینه که عمرم را در مناطق گذراندهام، چیزی در اینباره نشنیدم. حتی معلم های من که بیش از من در این راه مو سپید کردهاند نیز از این طرح خبر ندارند.مردم، ستون خیمه حفاظت هستند و اگر در مدیریت مناطق، مردم را کنار بگذاریم، دولت ها به تنهایی موفق نخواهند بود. مردم باید احساس کنند که از این سرمایهگذاری انجامشده در منطقه، منافع دارند؛ آنوقت کمک میکنند. وقتی یک روستایی ببیند آب شربش از چشمه های پارک ملی گلستان تامین می شود، آنجا را خراب نمیکند و حتی در برابر تخریب کنندهها نیز می ایستند؛ اما کار با مردم نیاز به پی ریزی و اصول درست دارد. من تا امروز ندیدهام کارشناسانی که می شناسم در این موضوع ورود کرده باشند».او در پاسخ به این سوال« قانون» که این مدل بر اساس کدام برنامهریزی و ساختار، اجرایی شده است، گفت:«من واقعا از ساختارها و برنامههای این تصمیمگیری بی اطلاع هستم و اين همچون سیستم مدیریتی از بالا یک نگاه کاملا عالمانه و کارشناسی میخواهد؛ بر این اساس سازمان حفاظت محیط زیست در درجه اول باید بدنه کارشناسی بسیار قوی داشته باشد،
مخصوصا در حوزه معاونت محیط طبیعی که بنده این نگاه را الان نمی بینم وجود داشته باشد تا بتواند بر این فرایند خوبی که در حال شکلگیری است، نظارت درستی بکند. به نظر من این اقدام میتواند یکی از اقدامات خوب دولت باشد اما اگر با خرد جمعی کارشناسی و فنی توأم نباشد، چهبسا محکوم به شکست هم خواهد بود و اگر این اتفاق بیفتد عوارض آن خیلی بدتر از شرایط کنونی خواهد بود».
آزمون وخطا در یک منطقه با اهميت اکولوژیک
امروزه مدیریت دانش، به یکی از ارکان اصلی فعالیتهای سازمانها تبدیل شده است و تلاش میکنند با اجرای طرح های آزمایشی، از سرمایههای فکری و علمی برای حفظ سرمایهها و منابع طبیعی و محیط زیست بهره ببرند. بر این اساس، اجرای طرحهای نوین مدیریتی، نیازمند برنامهریزی دقیق، اجرای گام بهگام، اخذ بازخورد و اصلاح وتکمیل فرآیند اجراست. اجرای یک طرح بهصورت پایلوت و نمونه می تواند این امکان را به مجریان دهد تا ابتدا فرآیند اجرای طرح در ابعاد کوچکتر را با دقت رصد کنند و پس از آشنایی با موانع و نارساییهای طرح و اصلاح و تکمیل آن، با آمادگی بیشتر طرح اصلی را در ابعاد وسیع به اجرا بگذارند تا سازمان فوق بتواند در یک فرآیند تدریجی، تغییراتی را که ملزوم اجرای طرح است، بپذیرد. از این رو عموما اجرای طرحهای پایلوت، یکی از اجزای مهم استراتژی اجرای مدیریت دانش در سازمانهاست.
مزدک دربیکی، داراي دکتری محیط زیست وعضوهیات علمی دانشگاه آزاداسلامی به« قانون» میگوید: «مساله مهمی که درتغییر مدل مدیریت در پارک ملی گلستان نادیده گرفته شده، این است که وقتی یک مدل مدیریتی برای منطقه حفاظت شده به طورعام تدوین می شود، آن مدل باید ابتدا در مقیاس کوچک به طور آزمایشی اجرا شود تا ایراد و ضعفهای آن پیدا شود. چرا این مدل مدیریت جدید، بدون آزمایش و اطمینان از درستی آن، باید اول در پارک ملی گلستان اجرایی شود؟ بر اساس کدام منطق به اینجا رسیده اید که باید حتما در این پارک ملی اجرا شود؟ شما می توانید ابتدا در پارکهايی ملی که حساسیت اکولوژیک پارک ملی گلستان را نداشته باشند، اجرا کنید. شما یکی از بهترین وحساسترین مناطق اکولوژیک ایران را انتخاب کرده اید و می خواهید مدلی را در آن آزمایش کنید که ممکن است جواب بدهد یا ندهد. مطالعات نشان داده است که پارک ملی گلستان از نظر ارزش های طبیعی، یکی از بهترین پارک های ملی ایران است؛ چرا میخواهید یک مدل مدیریتی را در اینجا پیاده کنید؟ بیایید این مدل مدیریتی ذهنی را در یک بازه زمانی پنج یا ۱۰ ساله در یک پارک دیگری با ارزش های کمتر اجرا کنید؛ اگر جواب داد آنگاه
میتوانید این مدل را به بقیه پارکهای ملی ایران تعمیم بدهید.در دنیا نمونه های خیلی زیادی از مدیریت پارکهای ملی و مناطق حفاظت شده داریم که مدل های آنها تغییر کرده است؛ به گونهای که امروزه دیگر مدل صرف حفاظت نداریم. یک بحث آن مکانیسم «مدیریت مشارکتی» هست که میتواند مشارکت با مردم جامعه باشد و یا با بخش خصوصی تولیدی مانند کارخانهها. میتواند مشارکت بین چند استان یا چند منطقه باشد که آن محدوده جغرافیایی در آن قرار گرفته است. همه اینها دارد کار می شود و اساسا روی فلسفه این کار بحثی نیست وما باید به این سمت که مدیریت مناطق حفاظتشده ما به صورت کاملا سیستماتیک و چندبعدی بشود، برویم. یعنی مجموعه ای که مابه نام سازمان حفاظت محیط زیست میشناسیم، نباید خودش ببُرد وبدوزد. تمام آن بحث ها باید در یک چارچوب بوده و سیستم سازمان متولی باید سیستم برنامهریز و ناظر باشد.
اما بر اساس مدل ها و اصولی که کاملا کار کارشناسی شده و از آن مهمتر، بومیسازی شود». این عضو کمیسیون مناطق حفاظتشده سازمان جهانی حفاظت IUCN در ادامه با اشاره بر اینکه به شدت بر مدلی که در پارک ملی گلستان اجرا شده نقد دارد، گفت:«مهم خرد جمعی است که باید عملیاتی شود که در این مورد خاص چنین روندی شکل نگرفته و اگر هم کارشناسان سازمان چنین مدلی را تهیه کرده اند، لطفا طرح را به ما هم نشان بدهند. اجرای این طرح در جایی مثل پارک ملی گلستان ابتدا باید مشخص شود که بر اساس چه «مدل مدیریتی» این الگو تعریف شده و بر اساس کدام نظر کارشناسی جمعبندی شده است؟» مشاور فنی طرح تالابهای سه گانه ومدیریت حوزه آبریز اترک تاکید کرد:«برای تدوین مدل مدیریتی نباید بنشینیم و آن را بنویسیم؛ مدل مدیریتی یک «کارمشارکتی» است با استفاده از تمام کارشناسان حوزه های مختلف که میآیند منطقه را می شناسند، تمام زیر وبم مسائل منطقه و مشکلات مدیریتی، مالی، حقوقی و اکولوژیک آن را می دانند و از تمام این ها مهمتر نسبت به ابعاد اجتماعی- فرهنگی منطقه آگاهی دارند وتمام این مسائل را از بخش های مختلف جمعبندی کرده و در حوزههای فوق کنارهم میگذارند و در
آخر بر اساس این نظرات کارشناسی، به یک مدل مدیریتی برای منطقه و پارک برسد.
حال من سوالم درباره تصمیمات جدید در بحث مدیریت پارک ملی گلستان این است که این «مدل» کجاست؟ اسم آن چیست و چه کسانی آن را تدوین کرده اند؟ بر اساس چه مطالعات علمی و چه تجربیات موفقی شکل گرفته است؟ بنده به عنوان یک کارشناس می خواهم بدانم که این مدل بر اساس برآیند خروجی کدام مطالعات فنی و جلسات و نظرات کارشناسی شکل گرفته است؟ کجا مکتوب شده وقبل از اجرا کجا ثبت وتدوین شده است؟ پارک ملی گلستان، تز دکتری من بوده و یک مدل مدیریتی برای بحث گردشگری پایدار در آن درآوردهام. من اینها را کار کرده ام و میدانم که اگر بخواهید برای این پارک، مدل مدیریتی تدوین کنید، کار آسانی نیست. از آن مهمتر، مطالعات رسمی و آکادمیک راجع به مشارکت محلی ومسائل اجتماعی پارک ملی گلستان ندارید. شما یک مقاله یا گزارش در اینباره به من نشان بدهید. مجموعه مطالعات پارک تنها دو مورد بوده که مربوط به سالها پیش است. بعد چگونه و براساس کدام متغیرها وپارامترها این مدل جدید را ساختهاید؟
کدام جزء مدل مستند و معتبر را داشته اید و کنارهم گذاشته واین مدل را ساختهاید وکجا ارائه کردهاید؟ این مدل باید یک سند داشته باشد، یک گزارش علمی یا حتی یک گزارش داخلی در سازمان محیط زیست که خروجی جلسات کارشناسی باشد». مشاور فنی طرح تالاب های سهگانه ومدیریت حوزه آبریز اترک با تاکید بر نقش سمن ها در مدل مدیریت مشارکتی یادآور شد:«گزارش فرایند طرح تدوین مدیریت پارکهای ملی باید تهیه شود؛ مثل آنچه که برای مدیریت «تالاب های ایران» در کار «آلاگل، آلماگل و آجیگل»انجام دادیم و طرح مدیریتی نهایی آن، خروجی سه سال کار مشارکتی است. درباره مدل پارک ملی گلستان که سازمان اجرایی کرده، کدام ذینفع در فرآیند طراحی این مدل نقش داشته است؟
ذینفعان شامل من کارشناس، بدنه سازمان محیط زیست، بدنه سازمان های دیگر، جوامع محلی، سمن های محیط زیست است؛ کدام یک از اینها نقش داشته است؟» او هشدار داد:«اگر این مدل اشتباه دربیاید، فاجعه ای عظیم رخ خواهد داد؛ چرا ما باید این مدلی را که هنوز نیازمودهایم و درستی آن اثبات نشده، در یکی از مهم ترین پارک های ملی و بهترین سرمایه های ملی مان اجرا کنیم؟ چرا باید این پارک منحصر بهفرد را زیر تیغ جراحی آقایان ببریم؟ چرا جای دیگری را که ارزش کمتری دارد، آزمایش نکنیم که اگر هم اشکالی پیش آمد، خسارتها غیرقابل جبران نباشد؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر