عليرضا خامسيان در روزنامه اعتماد نوشت: طي هفتههاي اخير درباره گفتوگوي بين دو جريان سياسي كشور اظهارنظرهاي زيادي از سوي چهرههاي مختلف سياسي مطرح شده است.
عليرضا خامسيان در روزنامه اعتماد نوشت: طي هفتههاي اخير درباره گفتوگوي بين دو جريان سياسي كشور اظهارنظرهاي زيادي از سوي چهرههاي مختلف سياسي مطرح شده است اگرچه باب گفتوگوي ملي اول بار از سوي فراكسيون اميد و در نطق آقاي مازني مطرح شد ولي اكنون چهرههاي شاخص جريان اصولگرا از گفتوگو با اصلاحطلبان استقبال ميكنند و در اين بين حتي پيشنهادهاي مصداقي خود را براي گفتوگو با اصلاحطلبان مطرح كردهاند كه يكي از چهرههايي كه همگي اعم از اصولگرايان و اصلاحطلبان بر نام آن اتفاق نظر دارند، محمدرضا عارف است. سوالي كه از اين رهگذر مطرح ميشود اين است كه چرا عارف؟ براي پاسخ به اين سوال بايد از يك سو ويژگيهاي شخصيتي آقاي عارف را مورد ارزيابي قرار داد و از سوي ديگر جايگاه سياسي و حاكميتي رييس فراكسيون اميد.
يكي از ويژگيهاي بارز شخصيتي محمدرضا عارف قدرت تعامل او با افراد و جريانهاي مختلف است او به لحاظ خاستگاه سياسي كه به آن تعلق دارد بدون عبور از هويت ذاتي خود پذيراي جريانهاي فكري مختلف است. عارف به واسطه چهره دانشگاهي و علمي خود هم با بچههاي انجمن اسلامي دانشجويان ارتباط دارد و هم هر زمان بسيج دانشجويي بخواهد با وي ديدار كند با آنها به گفتوگو مينشيند. هم به دعوت حزب موتلفه در كنگره آنها شركت ميكند و هم اگر اعضاي نهضت آزادي بخواهند با او ملاقات كند با روي باز از آنها استقبال ميكند. نمونه عيني خلق و خوي و روش و منش او در ضيافت افطاري است كه در ماه رمضان برگزار ميكند. در اين مهماني هم ناطق نوري شركت ميكند و هم سيد محمد خاتمي. هم چهرههاي جريان راست به اين مراسم ميآيند و هم اعضاي نهضت آزادي. به ديگر سخن عارف تاكنون از خود يك چهره ذووجهيني نشان داده است كه با مشي اصلاحطلبي و با نگاه ملي توانسته محور ثقلي براي دو جريان سياسي باشد. محمدرضا عارف اكنون تنها اصلاحطلبي است كه سالهاست با دو حكم از سوي رهبري در دو نهاد حكومتي يعني مجمع تشخيص مصلحت نظام و شوراي عالي انقلاب فرهنگي حضور دارد و از اين زاويه
مورد اعتماد حاكميت است به همين دليل در فراكسيون اميد كارگروهي براي حل برخي چالشهاي سياسي از جمله حصر با محوريت وي تشكيل شده و تاكنون با برخي مقامات از جمله رييس قوه قضاييه ديدارهاي مفيد و مثبتي انجام شده است.
جريان اصولگرا كه بعد از فوت آيتالله مهدويكني و مرحوم عسگراولادي عملا چهرههاي كاريزما و بانفوذ خود را از دست داده است و چهرههايي هم همچون آقاي باهنر نتوانسته خلأ آن دو چهره را براي اصولگريان پر كند اين روزها به نظر ميرسد به دنبال شخصيتهاي ملي ميگردند كه بتوانند حلقه وصل و مركز ثقلي براي دو جريان سياسي كشور باشند. جريان اصلاحطلب هم بعد از درگذشت آيتالله هاشميرفسنجاني خطر به حاشيه رفتن مجدد آنان مطرح بود كه با محوريت سيدمحمد خاتمي و ميدانداري محمدرضا عارف توانست از اين خطري كه اين جريان سياسي را تهديد ميكرد، عبور كند.
يادمان نرفته است كه اصلاحطلبان كه بعد از حوادث ٨٨ عملا از عرضه قدرت كنار گذاشته شده بودند و چهرههاي شاخص اين جريان هم تصور نميكردند بتوانند مجددا وارد صحنه شوند اما آقاي عارف با وجود جو سنگيني كه در ماههاي منتهي به انتخابات خرداد ٩٢ نسبت به اصلاحطلبان و حتي شخص او حاكم بود اما با بسيج جوانان توانست در انتخابات آن سال نقشآفريني كند و پيكره بيجان جريان اصلاحطلب جان دوبارهاي گرفت و در انتخابات بعد از آن هم با ميدانداري او پيروزيهاي ديگر نصيب اين جريان سياسي شد. حال جريانهاي مختلف سياسي اعم از اصولگريان و اصلاحطلبان زعامت و محوريت محمدرضا عارف را براي گفتوگو پذيرفتهاند و او ميتواند كشتيبان خوبي براي هر دو جريان فكري باشد هر چند هيچگاه هويت اصلي خود را كه اصلاحطلبي است از دست نميدهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر