حمایت اصلاح طلبان از روحانی ادامه مییابد؟
شکلگیری کمپین پشیمانی که در ادامه طرح عبور از روحانی توسط اصلاحطلبان ارزیابی شده است، بازخوردهای فراوانی در رسانهها داشته است. در پرونده این هفته این مساله را بررسی کردهایم.
این روزها برای حسن روحانی متفاوتتر از همیشه شده است. خیلیها میگویند او دیگر چندان شبیه «روحانی» روزهای قبل از انتخابات نیست. تحلیلها درباره چرایی وقوع این پدیده به نسبت کسانی که تحلیل و تفسیر میکنند پای مولفههای زیادی را به میان میآورد. برخی ادعا میکنند رئیسجمهور با فاکتورهایی مواجه شده که بالاجبار تغییر رویه داده است. برخی دیگر میگویند او از ابتدا همین بوده، طبیعت انتخابات موجب شده آن حرف و شعارها مطرح شود. برخی میگویند روحانی دانسته و با حساب و کتاب این رفتار را از خود نشان میدهد. آنها باورشان این است که او در حال بالانس آرایش سیاسی کشور است. علت هر چه باشد موجبات رخنمایی یک پدیده دیگر را نیز فراهم کرده است. صورت این پدیده این است: «پشیمان شدهایم؛ باید از روحانی عبور کنیم.»
آنچه رخ داده این است که چند چهره مشهور یا اصطلاحا سلبریتی در فضای مجازی پستهایی گذاشتهاند با مضمون گلایه از حسن روحانی و البته برخی در این ماجرا پیشروتر هم شدهاند و کمپین پشیمانی به راه انداختهاند. این داستان به صورت همزمان گرهخوردگی پیدا کرده با ایده برخی اصلاحطلبان که از چند وقت پیش ایده کنارهگیری جهانگیری از دولت و آغاز تلاش برای ورود به انتخابات ۱۴۰۰ را بیان کرده بودند. پیشنهادی که از سمت رسانهها اتیکت «عبور از روحانی» خورده است.
این مساله با یک رخداد دیگر هم مواجه شده؛ ایراد سخنانی از سوی اسحاق جهانگیری که برخی رسانهها از آن تعبیر کردهاند که اختلاف به مرکزیت دولت رسیده است. سوال اینجاست که حسن روحانی چه نسخهای برای عبور از این شرایط متفاوت دارد؟
نرو سمیه!
ماجرا از پستهای برخی هنرمندان و سلبریتیها در فضای مجازی آغاز شد. گروههای زیادی از هنرمندان در فضای شخصی خود پست به اشتراک گذاشتند. جنس پستها را میتوان از چند جنبه گروهبندی کرد. بعضی از هنرمندان از جنبه منفی و تندی به لایحه و دولت انتقاد کردند. بهعنوانمثال، «باران کوثری» پست گذاشته است: «یک توئیت خیلی جالب خواندم، مضمونش این بود: «یعنی یک سفر خارج رفتن جریمهاش (چون این پول عوارضنیست، جریمه است) از جریمهای که دادگاه برای قاضی مرتضوی در نظر گرفته بیشتر است.» یا «مهرداد صدیقیان» برای تاثیرگذاری پست خود دست روی نوستالژی گذاشته و با نگاه نقادانه طرح شیر کرده است: «لابد اونایی که این طرح رو دادن گمان میکنند کسانی که با دلار ۴۲۰۰ تومانی خارج میرن حتما ثروتمندن! بدون هیچ توجیهی پول گزاف میگیریم ازشون... فکر کنم کارتون رابینهود رو دیدن آقایون! فقط تا آخر ندیدن! وسطش برق رفته! چون آخرش از پولدارا میگرفت میداد به فقیرا.» پست «فرهاد آئیش» اما کوتاه بود: «هر روز بهتر از دیروز.» آئیش البته سریع پستش را پاک کرد؛ اما طرح آنقدر برای بسیاری از هنرمندان سنگین بوده که حتی باوجود نداشتن سابقه اعتراضهای اجتماعی، برای نخستین بار وارد صحنه اعتراض شدند. «حدیث میرامینی» یکی از آنهاست.
مهدی پاکدل، بازیگر سینما و تلویزیون در فضای مجازی نوشت: «دوستان عزیز، این مردم خیلی بیشتر از اینا شریفاند... و با سیلی صورت خودشونو سرخ نگه میدارن!» رضا صادقی، خواننده هم در صفحه خود آورده است: «سلام آقای رئیسجمهور... رای دادیم، حمایت کردیم، توهین شنیدیم، تهمت شنوفتیم... حرف من عوارضی و قیمتش، نون و قیمتش، زلزلهزده و محرومیتش، گرونی و مصیبتش، حتی نون و نداشتنش نیست، درد اینجاست که انگار از حال و روزمون خبر ندارید... چشم یاری داشتیم... حیف؛ خداحافظ آقای رئیسجمهور.» علی رام نورایی، بازیگر سینما و تلویزیون که البته در انتخابات اخیر از روحانی حمایت نکرده بود هم در واکنش به هزینه جدید عوارض خروج از کشور در فضای مجازی نوشت: «خدا رو شکر که زمان انتخابات برای کسی تبلیغ نکردم... جالبه الان به خاطر این یک موضوع همه به رنگ بنفش دارن حساسیت پیدا میکنن! عوارض وجود نگیرن ازمون تا ۱۴۰۰ صلوات.»
دو بازیگر دیگر سینما که در انتخابات از روحانی حمایت کرده بودند نیز مطالبی را در انتقاد از تصمیم جدید دولت منتشر کردند. پیش از این نیز هنرمندانی چون مهدی فخیمزاده و حمیدرضا آذرنگ در مطالبی نوشته بودند که حمایت خود از روحانی را پس میگیرند.
یک جامعهشناس: اعتراض سلبریتیها اثرگذار است
روزنامه صبحنو با انتشار مطلبی در این مورد به بررسی تاثیر اجتماعی این ماجرا پرداخت. دکتر سیدحسن حسینی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در رابطه با تاثیری که اعتراض مجازی سلبریتیها خواهد گذاشت، به این روزنامه توضیح میدهد: «درحال حاضر که لایحه به تصویب مجلس نرسیده است اما مسلما این موضعگیریهایی که از طرف سلبریتیها انجام میشود، اثرگذار خواهد بود. اعتراض سلبریتیها بر افکار عمومی تاثیرگذار است. این اعتراضها ممکن است که بر رای مجلس هم اثرگذار باشد. دولت عوارض را سیصد درصد افزایش داده ولی احتمال این وجود دارد که مجلس سیصد درصد را به صد درصد کاهش دهد.» او دلیل واکنشهای سلبریتیها را اینطور عنوان میکند: «معلوم نیست که مسئولان ما در کجا زندگی میکنند. شما در هیچ جای دنیا نمیبینید که در بودجهبندیهایشان یکدفعه یکسری سیستمهای عوارضی را سیصد درصد زیاد کنند. خروجی کشور ما برای کشورهای غیرزیارتی ۷۵ هزار تومان بوده است، این میزان قرار است که برای بار اول به ۲۲۰ هزار تومان برسد. این نشان میدهد که این آقایان در منظومه شمسی زندگی نمیکنند.
پشیمانیم به صحن علنی مجلس رسید
اما در ادامه این تحولات برخی نمایندگان مجلس که در انتخابات ۹۶ از حسن روحانی حمایت کرده بودند، در جلسه علنی مجلس انتقادات تندی را متوجه دولت دوازدهم کردند.
این روزها اختلاف بین اصلاحطلبان و دولت فزونی یافته؛ بهطوری که گامهای اصلاحطلبان برای عبور از دولت بلندتر شده و سرعت بیشتری پیموده است. هر لحظهای که از عمر دولت دوازدهم سپری میشود، حامیان اصلاحطلب او ریزش میکنند و حالا چهرههای شاخص این جریان آشکارا انتقادها و انتظارات خود را در محافل عمومی نسبت به روحانی اعلام میکنند. موج فزاینده ابراز پشیمانی از انتخاب روحانی به صحن بهارستان کشید و برخی چهرههای اصلاحطلب مجلس انتقادات تندی را از عملکرد دولت وی مطرح کردند. مصطفی کواکبیان، نماینده مردم تهران که جزو ناطقان میان دستور صحن علنی مجلس بود انتقادات تندی علیه عملکرد دولت روحانی در هشت ماهه اخیر انجام داد. کواکبیان در بخشی از اظهارات خود خطاب به روحانی گفت: «آقای رئیسجمهور! همشهری گرانقدر من، آیا در فضای مجازی هستید تا ببینید امروز بابت حمایت از شما چه ناسزاهایی که به ما اصلاحطلبان گفته نمیشود؟» در بخش دیگری از جلسه، محمود صادقی عضو فراکسیون امید و از نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم در نطق میان دستور خود با انتقاد از توزیع نامناسب اعتبارات در بودجههای سالانه کل کشور گفت: «توزیع نامناسب اعتبارات در بودجه، منجر به عدم توازن در طبقات اجتماعی شده است و سال به سال با بودجههای سالانه کشور شکاف بین لایههای مختلف جامعه بیشتر شده و فقیر فقیرتر و غنی غنیتر میشود.» اما این پایان کار نبود، نطق کواکبیان و صادقی واکنشهای انتقادآمیز سایر نمایندگان را نیز برانگیخت.
اعتراض به ناکارآمدی به مرکزیت دولت رسید
موج کمپین پشیمانی تا آنجا بالا گرفت که حسامالدین آشنا هم تصمیم به واکنش در این مورد گرفت. او در صفحه توییتر خود نوشت: «پویش پشیمانی با پشتیبانی کسانی شکل گرفت که باید در مورد کارهای کرده و نکرده خود پاسخگو باشند. آنها ثروت و سعادت ملت را به تاراج دادند. چه سدهایی ساختند که پشتش آبی نیست، چه فرودگاههایی ساختند و پروازی به آنجا نیست.» آشنا در توییت دیگری نوشت: «به دست هر نماینده یک مجوز پالایشگاه و پتروشیمی به اسم خصوصیسازی؛ پتروشیمی را به وزارت رفاه، پالایشگاه را به وزارت دفاع، روغنکشی را به بنیاد شهید، نیروگاهسازی را به آستان قدس، مخابرات را به سپاه و ستاد پیمانکاری را به قرارگاه خاتمالانبیا.»
این اما تنها صدایی از دولت نبود که شنیده میشد. از پاستور حرفهای دیگری هم بود که مردم آن را بشنوند و البته متعجب شوند. سخنان برخی از اعضای دولت نشاندهنده اختلافنظری جدی در خصوص منشأ این نارضایتیها بین دولتمردان دولت دوازدهم است. اختلافنظری که نشان میدهد حجم مشکلات به اندازهای است که دیگر مدیریت آن تنها در مجموعه دولت امکانپذیر نیست و دامنه نقدها به داخل دایره مدیران ارشد دولتی رسیده است. یکی از این انتقادها از سوی اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور که این روزها اخباری مبنی بر حضور حاشیهای وی در دولت به گوش میرسد، بیان شد. جهانگیری، که زمانی از وی بهعنوان یکی از جانشینان احتمالی حسن روحانی در سال ۱۴۰۰ نام برده میشد و در انتخابات سال جاری بهعنوان مدافع تمام قد دولت ظاهر شد، حالا زیر سایه محمود واعظی رئیسدفتر رئیسجمهور قرار گرفته است. از همین رو جهانگیری در دومین همایش اقتصاد ایران میگوید: «قدرت خرید و درآمد آحاد جامعه کاهش پیدا کرده است. رشد اقتصادی، بودجه دولت و بهرهوری وضعیت مناسبی ندارد.
روزنامه جوان در مطلبی در این مورد با اشاره به سخنان آشنا نوشت: «سوال اصلی با در نظر گرفتن تمام این فرضیهها این است که فرجام چنین شکافی در دولت به کجا میانجامد؟ آیا با شدیدتر شدن اختلافات ممکن است که چنین برخوردهایی شکل علنی به خود بگیرد و به پاکسازی دولت منجر شود؟ پاسخ به این سوال بهشدت به تحولات پیشروی اقتصاد کشور بستگی دارد. طبیعی است که اگر تحول جدی در لایحه بودجه سال ۹۷ روی ندهد، موج تورمی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی میتواند موج انتقادات را علیه دولت سنگینتر کند. در صورت بالا گرفتن فشارها و افزایش انتقادات به احتمال زیاد شاهد استعفا یا خروج برخی از عناصر مهم از دولت روحانی خواهیم بود. گزینه اول در این باره اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور است که انتقادهای وی را چند سطر بالاتر خواندیم. خروجی که بنا به تحلیل برخی از صاحبنظران بهشدت تحت تاثیر رقابتهای سیاسی در سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ خواهد بود. شاید جهانگیری امیدوار است که بتواند با خروج همراه با اعتراض خود بار عملکرد انتقادبرانگیز دولت در حوزه اقتصادی را از دوش خود برداشته و اندک امیدی برای اینکه بتواند بهعنوان نامزد اصلاحطلبان به صحنه بیاید را حفظ کند. البته در این میان برخی خروج چهرههایی همچون جهانگیری را مقدمه فاصله گرفتن کامل دولت از بدنه اصلاحطلبان میدانند. صادق زیباکلام بهعنوان یکی از چهرههای رسانهای اصلاحطلبان به صراحت به این نکته اشاره کرد که خروج جهانگیری دولت را به قعر دره خواهد فرستاد.
زیاد جدی نگیرید
اما در واکنشی دیگر به این ماجرا مهدی محمدی کارشناس سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرامیعقل سرخ نوشت: «مرزگذاری ظاهری اصلاحطلبان با حسن روحانی را هیچ نباید جدی گرفت. اصلاحطلبان بخواهند یا نه، پشیمان باشند یا امیدوار، در کارنامه دولتداری حسن روحانی شریکند. دولتداری که همین بودجه امسال نشان میدهد به طرز نگرانکنندهای شکستخورده است. مشکل اصلی دوم خردادیها که هنوز هم قادر به حل و چهبسا فهم آن نیستند، این است که هر وقت قدرت گرفتهاند به سمت براندازی رفتهاند و به همین دلیل بخش بزرگی از آنها را اساسا نمیتوان عضو نرمال جامعه سیاسی دانست. گذشته از اراده براندازی، با مردم صادق هم نیستند. همین حالا مشکلشان با روحانی این نیست که کار کشور را به بن بست کشانده بلکه در اصل میگویند چرا ما را تحویل نمیگیرد و چرا به میزانی و به شکلی که ما میخواهیم تندرو نیست. اصولگرایان باید مشکل خود را با جامعه حل کنند اما اصلاحطلبان حتی اگر این مشکل را حل کرده باشند باز با خود مشکلی دارند که ظاهرا حلشدنی نیست.»
سایت مشرق نیز در این مورد نوشت: «این اتفاقات نظرات ستاد جریان اصلاحات و تئوریپردازان گذار از روحانی است که باید دانست ماجرای «پشیمانی سلبریتیها» تنها بخشی از این بازی به شمار میرود. بهانهجویی چهرههای اصلاحطلب درباره اطرافیان رئیسجمهور روحانی نیز در حالی است که این اطرافیان در ایام دولت یازدهم نیز در کنار رئیسجمهور حضور داشتند با این تفاوت که جریان چپ در آن روزها جرأت بیان عبور از روحانی را نداشت و به جای طرح این مساله یا طرح چیزی به نام مطالبات مردم (که این روزها به نحو عجیبی مورد اشاره آنها قرار گرفته) از این میگفتند که «ما فدائیان روحانی هستیم»، «تمام کارهای روحانی قانونی است» و «ما دستبوس روحانی و ظریف هستیم». کار این چاپلوسیها در دولت یازدهم به حدی رسید که برخی محافل تحلیلی عبارت «بردگی اصلاحات برای روحانی» را نیز به کار بردند. طرفه آنکه انتقادات اصلاحطلبان به اطرافیان آقای روحانی، انتقاد از کیفیت چینش کابینه و یا طرح چیزی به نام مطالبات مردم از روحانی؛ جملگی به این دلیل که در ایام دولت یازدهم از سوی اصلاحطلبان مسبوق به سابقه نبودهاند؛ قابل پذیرش نیستند و طرح آنها از جانب چپها صرفا برای قوام پروژه گذار از روحانی صورت میگیرد. به نظر میرسد جریان سیاسی خاص قصد ندارد با رئیسجمهور روحانی وارد انتخابات سال ۱۴۰۰ شود و از همین رو تقلا میکند تا پیوستگیهای خود با دولت را قطع و ژست منتقدانهای را نسبت به دولت اتخاذ کند. مقولهای که البته برخی آن را غیرممکن میدانند.»
بزرگترین چالش دولت روحانی
روزنامه فرهیختگان هم در گزارشی در این مورد نوشت: «همه این انتقادات درست در فضایی شکل گرفته که دولت در گیرودار نابسامانیهای اقتصادی و تدوین و برنامهریزی برای بودجه سال آینده و دشواریهای پسابرجام و تهدیدات منطقهای و... زیر بار انبوه فشارهای داخلی و بینالمللی مانده و حالا در چنین بستری عدهای بعد از پنج سال متوجه شدهاند که دولت روحانی دولت مطلوبشان نیست. بدیهی است که عبور از روحانی را به پای چهار نفر سلبریتی هم نباید نوشت. اینکه دولت با همه امکانات و پشتوانه رسانهای خود در رقابت با چند سلبریتی، شکستخورده، فضای افکارعمومی را به آنها واگذار کند تا حد زیادی خندهدار است.
نقد روحانی؛ علامت روشنفکری
عباس عبدی معتقد است پشیمانشدهها، کماطلاعی و درک نادرست خود از سیاست را اثبات و اعلام کردهاند. او نوشته است: «دولت در روزهای گذشته از حیث برخی عملکردها یا سیاستهای اقتصادی مورد انتقاد جدی حتی طرفدارانش قرار داشت. بهطوری که میتوان گفت نوعی نهضت سیاسی شکل گرفت که میتوان آن را در ذیل عنوان «من پشیمان میشوم، پس هستم!» صورتبندی کرد. برخی حتی پا را فراتر گذاشتند و مدعی شدند که فریب خوردهاند. اینها همه نشانهای از نارساییهای سیاست نزد کنشگران جامعه ما است. البته بسیاری از این اظهارات مقطعی و گذراست ولی در هر حال عوارض خود را دارد. کسانی که از رای ٢٩ اردیبهشت خود اظهار پشیمانی میکنند، دچار همان اشتباهی میشوند که برخی سیاستگذاران دولتی مرتکب میشوند. هر دو طرف گمان میکنند دولت و ریاستجمهوری خودرو آمادهای است که رانندگی آن پس از انتخابات تحویل فرد پیروز میشود و اوست که میتواند خودرو را به هر جایی که خواست براند. ادبیات هر دو طرف نیز کمابیش چنین برداشتی را تایید میکند. دولت و رئیسجمهور گمان میکنند که پس از انتخابات میتوانند به درون ادارات دولتی خزیده شوند و هر تصمیمی را که خواستند اتخاذ کنند. مردم هم چارهای جز حمایت ندارند، چون پیشاپیش رای داده و حمایت خود را ابراز کردهاند.
این بخش از مردم رایدهنده که فوری پشیمان میشوند نیز دقیقا همین تصور را دارند. آنان به اظهارات انتخاباتی نامزد مورد حمایت خود اعتماد میکنند. پس از یک ساعت در صف ایستادن و انداختن یک رای گمان میکنند کلید خودرو موفقیت را به دست رئیسجمهور دادهاند و از حالا به بعد اوست که باید بهتنهایی یا با همراهی همکارانش تمامی وعدههای داده شده را در نخستین فرصت برآورده کند. این نگاه نزد هر دو طرف به بنبست میرسد، همچنان که در مورد دولت موجود رسیده است. یک سیاستمدار برجسته سیاستمداری نیست که بهترین تصمیم را روی کاغذ بگیرد. بهترین سیاستمدار کسی است که این تصمیم را از دل طرفدارانش بیرون بکشد، گویی که تصمیم را آنان اتخاذ کردهاند. افول و سقوط سیاستمداران از روزی آغاز میشود که با طرفداران پایکار خودش قطع ارتباط کند، بهطوری که آنان در شکلگیری هیچ تصمیمی حضور و مشارکت نداشته باشند. مشکل مهم این است که رای دادن مثل خرید و فروش نیست که نامزد ریاستجمهوری برنامهای عرضه کند و ما نیز با رای خود آن را بخریم، سپس منتظر تحویل کالا باشیم. نگاه دولت به انتصابات و مدیریت اقتصادی جامعه، نگاهی بروکراتیک است. همانطور که در یک کارخانه میتوانیم هر کس را معاون یا مدیر خود کنیم، گمان میکنیم که در دولت نیز قادر به انجام چنین کاری هستیم. البته قادر هستیم ولی باید منتظر تبعات آن نیز باشیم. هنگامی که برخلاف نظر قاطبه اقتصاددانان کسی را در مصدر کار قرار میدهیم، در ابتدا و به ظاهر مشکلی پیش نمیآید ولی هنگامی که نخستین تصمیم مناقشهبرانگیز را به دور از مشارکت نخبگان اتخاذ میکند، یکباره سیل تهاجم علیه آن فرد و تصمیم او سرازیر میشود و گمان میکنیم که این کار توطئه مخالفان است، در حالی که چنین نیست، این محصول قطع ارتباط با جامعه و نخبگان و حامیان دولت است. اگر این رابطه برقرار باشد، حتی تصمیمات ضعیف نیز مورد حمایت قرار میگیرند و اگر این رابطه قطع شود، بهترین تصمیمات نیز ممکن است با مخالفت مواجه شوند. کسانی که میگویند پشیمان شدهاند، بیش از آنکه بدذاتی یا ناتوانی رایگیرنده را اثبات کنند، کماطلاعی و درک نادرست خود از سیاست را اثبات و اعلام کردهاند.»
محسن میردامادی هم ضمن طرح این هشدار که مبادا نقد روحانی علامت روشنفکری شود، گفته که این دولت، مطلوب اصلاحطلبان نیست اما دولت مقبول آنهاست. او در ادامه نسبت به تولید ناامیدی در جامعه هشدار داده و تاکید کرده که اصلاحطلبان ضمن حمایت از کلیت دولت باید نقدهای خود را بیان کنند اما نه به صورتی که در نهایت منجر به یأس مردم شود. مهدی رحمانیان، فعال رسانهای هم به حامیان توصیه کرده که قدری خویشتنداری کنند و همچنان به دولت کمک کنند؛ چراکه گزینه جایگزین به مراتب اثراتش زیانبارتر از چیزی است که الان برخی دوستان به آن اشاره میکنند. او هرچند تاکید میکند که شرایط کنونی مستلزم قدری خویشتنداری موافقان دولت است اما به دولتمردان هم گوشزد میکند که به قدر بیشتری از دقت، درایت، تدبیر، مدیریت دولت شخص آقای رئیسجمهوری نیاز است. اینکه هشدارهای عقلای قوم تا چه اندازه کارساز افتد احتمالا ارتباط تنگاتنگی با عملکرد رئیسجمهور خواهد داشت اما هر چه هست احتمالا در ماههای آینده زوایای بیشتری از شکافی که حالا میرود تا بزرگترین چالش دولت روحانی را شکل دهد رونمایی خواهد شد.
در واکنشی دیگر محمدعلی ابطحی در یاداشتی که در روزنامه شرق منتشر شده نوشت: «کمپین ما پشیمانیم که درباره رای به روحانی در فضای مجازی راهاندازی شده، بازتاب گستردهای پیدا کرده است. این پویش البته میتواند بهعنوان یکی از جوگیریهای رایج دنیای مجازی تلقی شود که درصد اعتماد به فضای مجازی را کاهش میدهد. در حوزههای غیرسیاسی هم شاهد این داغشدنهای موضوعات بودهایم. در حوزههای فرهنگی و هنری این پدیده زیاد اتفاق افتاده اما وقتی اتفاقی با این وسعت در حوزه سیاست شکل میگیرد، باید به آن توجه ویژه کرد. نمیتوان انکار کرد ممکن است پشت این اتفاقات، اختلافات سیاسی و جناحی باشد. یا بالاتر، رفتاری هدایتشده باشد که روی گسلهای سیاسی و اقتصادی سوار شود تا تزلزلهای عمیق ایجاد کند اما در اینمیان دولت و رئیسجمهور باید در این پدیده به نکات زیر توجه کنند:۱- اگرچه مشکلات اقتصادی و رکود جدی است اما طبعا جامعه در این مدت اندک پس از انتخابات، با پدیده موثر و مهمی روبهرو نشده و اتفاق جدید اقتصادی در زندگی حس نکرده که منشأ این موج مخالفت با روحانی باشد. اما صرف اینکه مردم با پدیده روحانی مواجه شدند که شعارهای انتخابات را کمرنگ کرد و احتمالا برای آیندهای متفاوت از سایر روسای جمهور اصرار داشت به جامعه بفهماند که روحانی ایام انتخابات نیست، شوک لرزآوری ایجاد کرد که اعتماد به روحانی را کاهش داد. ۲- بودجه و گرایشهای آن را عدهای عامل روآوری مثبت به این موج ضدروحانی میدانند. بودجه پیشنهادی قبل از تصویب و با تاکید بر مواردی مثل عوارض خروج که ادعا میشود حامی این موج است، بیشتر به شوخی شبیه است. ۳- شاید دنیای جدید ارتباطات و فضای مجازی پاشنه آشیل همه این اتفاقات است که دنیای متفاوتی را ایجاد کرده است. اگر این ابزار شناخته نشود و با همان سرعت ارائه نشود، جامعه زیر توضیحات بار جو سنگین تبلیغاتی تحتتأثیر همه این داغشدنها قرار میگیرد. این فضا پاسخ میخواهد نه اتهامزدن به پویش و حامیان پویشها. ۴- نبود سیستم تبلیغاتی پاسخگو در اطراف رئیسجمهور نکته مهم داغشدن این موج شد. از شروعبهکار روحانی تاکنون، دولت روحانی و شخص وی در موضوع تبلیغات و حداقل سازماندهی تبلیغی و رسانهای دولت بسیار ضعیف بودهاند. در همین پویش یا کمپین جدید ما پشیمانیم، شاهد کمترین عکسالعمل یا پاسخگویی از طرف دفتر رئیسجمهور یا سیستم عریض و طویل دولتی بودیم. نکته قابلتوجهتر اینکه توجه ندارند رسانه تغییر پیدا کرده است. اتکا به صداوسیما و روزنامه ایران و خبرگزاری رسمی مشکلی را حل نمیکند. این موجهای قوی تبلیغاتی را هم آن رسانهها نیافریدند.
پروژه جداسازی اصلاحطلبان از روحانی
نگاهی به برخی اظهارنظرهای چهرههای اصلاحطلب نشان میدهد آنها هماکنون به شکل ویژهای در حال ارسال کدهایی به جامعه برای جداسازی هزینههای خود از دولت هستند.
علی صوفی، فعال اصلاحطلب و عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به تازگی در بخشی از یک مصاحبه گفته است: «آقای دکتر عارف چه بخواهند و چه نخواهند عملکرد شوراها و تشکلهایی که ایشان ریاست آن را بر عهده دارند، به پای ایشان نوشته میشود که امری طبیعی است. اکنون در بررسی عملکرد فراکسیون امید، ضعفهای فاحشی دیده میشود؛ به ویژه در جریان رای اعتماد به کابینه آقای روحانی. به هر حال تحلیلها این بود که آقای روحانی، وزرایی که معرفی کرده است، کسانی نیستند که مد نظر ایشان بوده بلکه تحت فشار این انتخابها را انجام دادهاند.» او میافزاید: «به هر حال چه در فشار این تصمیمگیری صورت گرفته باشد چه آزادانه؛ این کابینه منطبق با عقبه رای آقای روحانی نیست. در اینجا فراکسیون امید بهعنوان فراکسیونی اصلاحطلب میبایست نقش خودش را ایفا میکرد؛ یا آقای روحانی را وادار میکردند تا انحرافات را بر طرف کنند و کابینه پیشنهادی را اصلاح کنند یا نه، قاطعانه اعلام میکردند که از این کابینه دفاع نخواهند کرد. در این وضعیت بود که فراکسیون امید میتوانست پاسخگوی عملکرد خود باشد و به کسانی که به آنها رای دادهاند بگویند: ما تلاش خود را کردیم و مخالفت خود را انجام دادیم اما بیشتر از این نتوانستیم تاثیر بگذاریم. ولی در عمل میبینیم نهتنها مخالفت نکردند، بلکه همراهی هم کردند و یک رای نجومی و بیسابقهای را به دولت آقای روحانی دادند. افکار عمومی با این اتفاق موافق نیست و این عمل هم به پای فراکسیون امید نوشته میشود و هم به پای آقای دکتر عارف.» صوفی همچنین تصریح میکند: «از سوی دیگر، ضعفها و انتقاداتی هم که در بستن لیست کاندیداهای شورای شهر، شاهد بودیم را شخصی که رئیس است بایستی بپذیرد و طبعا مسئولیت آن پای آقای دکتر عارف نوشته میشود.»
روزنامه اصلاحطلب اعتماد نیز در شماره هفته گذشته خود به بررسی این ماجرا پرداخت. مصاحبه بهرام پارسایی، سخنگوی فراکسیون اصلاحطلبان مجلس با این روزنامه درباره دولت رئیسجمهور روحانی نکات بسیار مهمیدارد. او گفته است: «حلقه اول تصمیمگیران دولت کاملا مشخص هستند. حامیان روحانی در زمان انتخابات که عمدتا ستادهای انتخاباتی را میگرداندند، امروز چندان مورد مشورت قرار نمیگیرند. در مقابل ردپای افرادی را در چینش هیات وزیران و کابینه، استانداران و دیگر نیروهای دولتی به روشنی میبینیم که به قول معروف «اصحاب سبت» یا همان «یاران روز شنبه» هستند.» او در بخش دیگری از صحبتهای خود نیز گفته است: «اصلاحطلبان وظیفه خود را در قبال جامعه انجام دادهاند و مشکل اینجاست که برخی از نزدیکان روحانی در دولت بهطوری القا میکنند که رای اصلاحطلبان چندان تاثیری در کسب رای ٢۴ میلیونی نداشته است و نشانه این مساله را در چینش کابینه و استانداران میبینیم. بنابراین احساس میکنم حلقه مشاوران روحانی دچار سوءتفاهمی بزرگ شده و فکر میکنند رای روحانی فراتر از پایگاه اجتماعی حامی اصلاحات بوده است.
نظر کاربران
خدایاچراروحانیدارداینکارامیکندهمهچیزگرانکردهبهفکرکارگربدبختنیستبرایهمیناستکهزلزلهمیآید