علي حسنلو در روزنامه اعتماد نوشت: جلوي خرابههاي زلزله كرمانشاه، حافظ ناظري به گوشهاي تكيه داده و دوربين به دستي، به آشكارترين شكل در حال ساخت يك ويديو از اوست. علي لاريجاني به ديدار زلزلهزدگان ميرود، عكسها و ويديوهايي كه منتشر ميشود، او را در حلقهاي از يگانهاي ويژه با لباس فرم نشان ميدهد.
علي حسنلو در روزنامه اعتماد نوشت: جلوي خرابههاي زلزله كرمانشاه، حافظ ناظري به گوشهاي تكيه داده و دوربين به دستي، به آشكارترين شكل در حال ساخت يك ويديو از اوست. علي لاريجاني به ديدار زلزلهزدگان ميرود، عكسها و ويديوهايي كه منتشر ميشود، او را در حلقهاي از يگانهاي ويژه با لباس فرم نشان ميدهد.
نويد محمدزاده يك سلفي با پيرمردي كرد ميگيرد، پيرمرد مغموم و حيران، محمدزاده لبخند بر لب. حسن روحاني به عنوان رييسجمهور به سرپل ذهاب ميرود. به عادت سفرهاي استاني (و ملاحظات امنيتي) با خودرو به ميان جمعيت ميرود ولي مردم مثل آن سفرها براي او دست تكان نميدهند. برعكس فرياد ميزنند و اعتراض ميكنند. اسحاق جهانگيري نيز به كرمانشاه ميرود، او نيز به درون چادر زلزلهزدگان ميرود اما با كفش.
اين تصاوير هم كدام چه تصورهايي در مخاطب ميسازند؟ پاسخ اين پرسش مهم است زيرا اين همان چيزي است كه در ذهن مردم و مخاطبان باقي ميماند. اما آيا كسي (هر فرد يا مشاوران او) پيشتر از اين به تصوري كه اين تصاوير خواهند ساخت فكر ميكند؟ آن دو هنرمند شناخته شده كه قاعدتا به رسم ستارههاي هاليوود، مشاور برندينگ شخصي يا رسانهاي ندارند كه به آنها گوشزد كند كه جاي واقعي و باورپذير شما در اين قابهاي فراوان زلزله كجاست.
البته كار اين دو هنرمند (كه اتفاقا هر دو كرد هستند) را ميتوان به حساب كم دقتي در آن شلوغي شهر زلزلهزده گذاشت هر چند ديديم كه حتي همين اشتباه سهوي باعث چه حجمي از انتقاد عليه آنان شد. قصد نويد محمدزاده در آن فريم شادي نبوده و او به عنوان يك كرد حتي عزادارتر از منتقدانش است اما آن تصوير يك تصور ديگر ميسازد. يا واضح است حافظ ناظري و هر انسان ديگري از اين بلا و آسيب زلزله مغموم و غمگين ميشود اما واضحتر است آن فيلم منتشر شده از ناظري پسر، صادقانه طراحي نشده.
براي همين ميگويند در برندينگ، نيت مهم نيست مهم «تصوير» است و البته از همه اينها مهمتر «تصور مخاطب» است. اما در مورد رييسجمهور و معاون اول رييسجمهور آيا بهانهها و توجيهات احتمالي قابل قبول است؟ يعني ميتوان پذيرفت رييسجمهوري كه چندين تيم از مشاوران و تيمهاي تشريفات براي او برنامهريزي ميكنند، بدون پيش آگاهي و ناگهاني وارد مناطق شدهاند بدون اينكه بدانند قرار است با چه چيزي رو به رو شوند؟
يعني مشاوران او رفتارهاي ديگر روساي جمهور ايران و حتي دنيا را در چنين شرايط بحراني بررسي نكرده بودند و نميدانستند قرار است چه قابهايي از رييسجمهور در كرمانشاه ثبت شود؟ جالب است كه تيمهاي تشريفات و برنامهريزي مسوولان ما در هر نقطه و شرايطي در ابتدا به برگزاري يك مراسم سخنراني براي مردم فكر ميكنند. يعني هيچ شيوه ديگري براي ايجاد ارتباط يا انتقال احساس به مردم به جز سخنراني وجود ندارد؟ تا به حال به اين فكر كردهايم كه آورده اين سخنرانيها در ايجاد رضايت مردمي چيست؟
يا تامل كردهايم كه در همين روزها كدام تصاوير منتشر شده از مسوولان ارشد در مناطق زلزله زده، مورد توجه طيفهاي متضاد موافق و مخالف قرار گرفت و هيچ كسي نتوانست هيچ ايراد منطقي در آن وارد كند؟ تصاوير پشت ميكروفن يا تصاويري در ميدان بحران و رودرروي مردم؟ جالب اينكه پيش بيني ميشد تيم علي لاريجاني كه اين روزها نام او به عنوان يكي از كانديداهاي مهم ١٤٠٠ مطرح ميشود بيشترين احتياط را براي حضور در كرمانشاه داشته باشند تا مبادا تصوري منفي از او مخابره شود اما تيم مشاوران او نيز برنامه مشخصي نداشتند و اكثريت قريب به اتفاق تصاوير مخابره شده از وي منفي بود. از وزرا نيز عباس آخوندي، وزير مسكن و شهرسازي باز هم بحران را تبديل به فرصتي براي مورد انتقاد قرار گرفتن خود كرد و بدون هيچ برنامه رسانهاي مشخصي، برندسوزي خود را تكرار كرد و طوري به كرمانشاه رفت كه حتي عدهاي در رفتن او به كرمانشاه شبهه ايجاد كردند.
شايد برخي تصور كنند كه برندينگ يعني نمايش دادن و شوآف. اما اين برداشتي است اشتباه زيرا كار برندينگ تاثرگذاري نيست نه فقط ديده شدن بيبرنامه و افراطي. هنر برندينگ ثابت كرده خوب بودن و محصول خوب داشتن، كافي نيست و چگونگي ظهور و بروز و ارتباط با مخاطب يا مشتري هم بخش بسيار مهمي از كار است. چه بخواهيم و چه نخواهيم تصاوير به وجود آمده از ما، ويترينمان را ميسازند كه آن سازنده تصور ديگران از ما است.
زيرا ديگران از انبار داشتههاي ما، خبر ندارند و فقط ويترين را ميبينند. تصوري كه بعد از مدتي با تكرار (چه آگاهانه و چه ناآگاهانه) ميشود برند ما. اگر اين برند را آگاهانه بسازيم آنچه هستيم ديده خواهيم شد ولي اگر ديگران بسازند به احتمال زياد همان ميشود كه نبايد. پس به عنوان يك سياستمدار، پيش از آنكه عقب رانده شويم، بايد چند گام به عقب برويم، تماشا كنيم
و بپرسيم: ويترين من چيست؟ آيا اين ويترين، نماينده دقيقي از داشتههاي من است؟
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
هیچ مردمی خصوصا مستضعفين روحانی را دوست نداند او پول پرست است و پولدارها را دوست دارد خدایا کاش احمدی نژاد مردمی بیاد