پای دلالان به بازار «رحم اجارهای» هم باز شد
رئیس پژوهشگاه رویان گفت: خودداری مادر در بازگرداندن نوزاد به والدین اصلی، صدور شناسنامه و برخی مباحث حقوقی از جمله مشکلات ناشی از تولد نوزاد از «مادر جایگزین» است.
ایران با دارا بودن آمار ۲۰.۲ درصدی ناباروری از جمله کشورهایی است که از نرخ شیوع بالایی نسبت به میانگین جهانی (۱۲ تا ۱۵ درصد) برخوردار است. این بدان معناست که از میان هر ۵ زوج یک زوج نابارور است؛ زوجی که در اغلب موارد از این ناباروری گلایهمند هستند و با دیدن هر کودکی اشک حسرت در چشمانشان و لبخندی تلخد بر لبانشان جا خوش می کند؛ زوجهایی که شیرینی خواب و خیال، استجابت دعا و توسل و بزرگی آمال و آرزوهایشان تنها به شیرینی خنده یا حتی گریه کودکی شیرین زبان گره خورده است و حاضر هستند برای حل این مشکل به هر راهی متوسل شوند و به هر ریسمانی چنگ بزنند.
راهی که در برخی موارد به چاه ختم میشود و ریسمانی که گاها پوسیده از آب درمی آید. اما حلاوت و شیرینی این خواب و خیال چنان فکر و ذهن بعضیها را پرمی کند که دیگر جایی برای چشیدن طعم تلخ و گس واقعیت باقی نمینماند؛ گاهی بزرگی آمال و آرزوهای امروزشان به حدی در نظرشان بزرگ است که کوه مشکلات فردا هم دیگر به چشمشان نمیآید.
این روزها به واسطه رشد علم و تکنولوژی درمان بسیاری از ضعفها و بیماریهای بشر امکانپذیر است و در بسیاری موارد دیگر هم که درمانی برای آن یافت نمیشود با توسل به فنآوریهای نوین و پیشرفته میتوان مشکلات را دور زد و گاها به نتیجه رسید؛ نتیجهای که خوب و بد آن در گذر زمان رخ مینماید. راههای میانبری که قدم گذاشتن در آنها بدون توجه به مخاطرات پیش رو و تبعات آینده قطعا به باریکی، تنگنا و تاریکی ختم می شود. از این گذار برخی از زوج های نابارور برای دور زدن مشکل ناباروریشان قدم در گذاری می گذارند که ممکن است به معضلاتی به مراتب بزرگ تر از مشکل نابروری امروزشان بدل شود. راه هایی همچون بهره گیری از رحم های جایگزین، تخمک و جنین اهدایی و حتی ...
از این رو برآن شدیم تا در گفتگویی تفصیلی پای صحبتهای دکتر حمید گورابی رئیس پژوهشگاه رویان بنشینیم و از کم و کیف این روش ها باخبر شویم. آنچه در زیر آمده مشروح گفتگوی خبرنگار تسنیم با رئیس یکی از بزرگترین مراکز پژوهشی و درمانی کشور در زمینه ناباروری است:
آقای دکتر اجازه بدهید بدون مقدمه این گفتگو را با رحمهای اجاره ای که حاشیههای بسیاری هم داشته شروع کنیم. لطفا توضیح مختصری در مورد این روش و موارد استفاده آن بفرمایید.
گورابی: در ابتدا باید متذکر این مساله بشوم که لفظ رحم جایگزین مناسب تر از رحم اجارهای است. اما به طور خلاصه در تشریح این مورد میتوان گفت در این روش جنین حاصل از اسپرم و تخمک یک زوج در رحم زن دیگری به جز فرد صاحب تخمک قرار میگیرد و از آن در مواردی که نگهداری جنین در رحم مادر (صاحب تخمک) به دلیل نقص در آناتومی این اندام یا به دلیل عدم اتصال جنین به دیواره رحم امکانپذیر نیست استفاده میشود.
آیا از نظر فقه و مراجع تقلید این روش دارای اشکال نیست؟
گورابی: علما از گذشته قرار دادن جنین و رشد آن را در رحم فرد دیگر پذیرفتهاند و فتاوی بسیاری از مراجع تقلید در بلامانع بودن آن وجود دارد.
آقای دکتر آیا نسب در این روش مخدوش و دستخوش تغییر نمیشود؟
گورابی: اگرچه مساله نسب در روشهایی از قبیل اهداء تخمک و جنین قابل بررسی است ولی به هیچ وجه در رحم جایگزین وجود ندارد. در این روش جنین از تخمک و اسپرم زوج خواهان فرزند شکل میگیرد و تنها در رحم فرد دیگری رشد میکند. لذا از نظر ژنتیکی نوزاد مشخصا متشکل از ژنهای پدر و مادر خود است و ژن صاحب رحم اختلاطی با ژنهای جنین پیدا نمیکند.
یکی از مشکلاتی که بعضی وقتها شنیده میشود استنباط متفاوت از لفظ "مادر" در این روش است. یعنی بعضیها صاحب رحم و کسی که نوزاد از وی متولد میشود را به عنوان مادر میشناسند و بعضی دیگر صاحب تخمک را مادر میدانند. این تناقض در این روش مشکلساز است اینطور نیست؟ "مهر مادری" متعلق به کدامیک از این مادران است؟ کودک به کدامیک از این دو فرد وابسته است؟
گورابی: بسیاری از پزشکان متخصص در زمینه اخلاق پزشکی سالهاست که روی این موارد کار میکنند و هنوز به نتیجهای که همگی بر روی آن اتفاق نظر داشته باشند نرسیدهاند. با اینکه از نظر ژنتیک صاحب تخمک به عنوان "مادر ژنتیکی" شناخته میشود ولی بعضی دیگر حتی به لفظ رحم جایگزین نیز معترض و معتقد هستند صاحب رحم به نوعی "مادر جایگزین" است.
نظر قانون در این مورد چیست؟ یعنی قانون چه کسی را به عنوان مادر نوزاد میشناسد و در شناسنامه نوزادی که از طریق رحم جایگزین به دنیا آمده نام چه کسی به عنوان مادر ثبت میشود؟
گورابی: متاسفانه یکی از بزرگترین مشکلات موجود در بحث رحم جایگزین، عدم وجود قانون و شفافیت در مسئولیت سازمانهای مرتبط است. به عنوان مثال از نظر بیمارستانها و زایشگاهها مادر شخصی است که فرزند را به دنیا میآورد و به عبارتی صاحب رحم است. در این مراکز نام صاحب رحم به عنوان مادر در گواهی تولد ثبت میشود و همسر او نیز به عنوان پدر نوزاد شناخته میشود. در این مراکز حتی به گواهیهای مراکز ناباروری نیز چندان توجه نمیشود و نوزادی که از طریق رحم جایگزین متولد میشود هویت شناسنامهای متفاوتی نسبت به پدر و مادر ژنیتیکی خود دارد. از آن سو اداره ثبت نیز با توجه به گواهی صادر شده بیمارستان شناسنامه نوزاد را تنظیم میکند. لذا باید قوانین و راهکارهایی تدوین شوند که مدارک هویتی نوزاد بر اساس گواهیها و مدارک مراکز ناباروری تنظیم شوند و نام پدر و مادر ژنتیکی در شناسنامه فرزند ذکر شود.
یعنی در حال حاضر نام پدر و مادر ژنتیکی در شناسنامه ذکر نمیشود؟!
گورابی: بله در حال حاضر این اتفاق به شکل قانونی رخ نمیدهد و غالبا والدین این مشکل را در بیمارستانها و ثبت احوال با رای زنی و از طریق صحبت و پیگیری حل میکنند و راهکاری قانونی برای آن وجود ندارد. من حتی باخبر شدم که والدین نوزادی که از این طریق متولد شده بعد از ۶ یا ۷ سال و به دلیل مشکلاتی اینچنینی موفق به دریافت شناسنامه فرزندشان نشده اند. لذا تصویب یک قانون کوتاه چندخطی که ماده لایحه آن نیز در ادوار گذشته مجلس شورای اسلامی تدوین شده است میتواند این مشکلات را مرتفع و کار را برای بسیاری از خانوادههای درگیر این مساله تسهیل کند.
شما به عنوان رئیس پژوهشگاه رویان اقداماتی را در پیگیری قانونی این مساله انجام ندادهاید؟
گورابی: در مجموع مراکز درمان و انجمنهای ناباروری بارها پیگیر این مساله شدهاند ولی متاسفانه نتیجهای حاصل نشده است.
در برخی موار شنیده شده که مادر جایگزین، خود را مادر اصلی نوزاد میداند و مشکلاتی به وجود میآید. چه راهکاری برای جلوگیری از چنین مشکلاتی وجود دارد؟
گورابی: بله متاسفانه در برخی موارد فردی که رحمش را در اختیار جنین زوجی دیگر گذاشته ممکن است در زمان تولد به راحتی حاضر به بازگرداندن نوزاد به صاحب آن نشود و دامنه این موارد به بحثهای حقوقی کشیده شود. لذا نقش قانون در این موارد بسیار تعیین کننده است و در صورت تدوین قانونی جامع و مانع، میتوان از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرد. البته ما به عنوان ناظر قراردادهایی را با نظر کمیتههای حقوقی و اخلاقی خود به طرفین پیشنهاد میدهیم که محدودیتها و ممنوعیتهایی هم در آن ذکر شده است. اما متاسفانه برخی مراکز درمانی با بیتوجهی به قرادادهای رحم جایگزین، مشکلات بسیاری را برای بیماران بوجود میآورند.
شما در صحبتهایی که داشتید به اهداء جنین و تخمک اشاره کردید ممکن است توضیحی در این موارد بدهید.
گورابی: ناباروری در بعضی موارد به دلیل مشکلات خانمها اتفاق میافتد که رحم جایگزین و اهداء تخمک از جمله روشهای درمان است و در مواردی هم مشکل عدم بارداری زوجین از هر دوی آنهاست که از جنین اهدایی به عنوان راه حلی برای بچهدار شدن آنها استفاده میشود.
بحثهای مرتبط با محرمیت فرزند متولد شده با پدر و مادر از طریق چنین روشهایی چگونه حل میشود؟
گورابی: در این موارد بحثهای متفاوتی مطرح است و مساله محرمیت نیز در این موارد قابل بحث است. به خصوص این مساله در مورد جنین و تخمک اهدایی و فرزند پسر گستره وسیعتری دارد. به عنوان مثال در اهداء تخمک فرزند حاصل با شوهر خانم نابارور (صاحب اسپرم) محرم خواهد بود. همچنین در این مورد و در موارد مرتبط با اهداء جنین موضوع محرمیت فرزند حاصل ممکن است از طریق شیردهی و احکام مادر رضاعی قابل تامین باشد.
رابطه شرعی بین اهدا کننده تخمک با فرد صاحب اسپرم چگونه است؟
گورابی: در سالهای گذشته مساله محرمیت از طریق عقد موقت بین اهداکننده تخمک و همسر فرد گیرنده تخمک حل میشد که البته این کار هم از طریق وکالت خانم گیرنده برای همسرش انجام میشد و حتی لزومی نداشت مرد و زن یکدیگر را ببینند. ولی در حال حاضر تغییراتی در فتاوی ایجاد شده و حسب مرجع تقلید ممکن است دیگر الزامی برای جاری شدن صیغه محرمیت وجود نداشته باشد.
در مواردی که زوج نابارور به دنبال دریافت جنین و تخمک اهدایی هستند گذشته و سابقه رفتاری اهداکنندگانی که در حکم مادر ژنتیکی یا حتی پدر و مادر ژنتیکی قرار دارند بررسی میشود؟ یا حتی هوش و استعداد، شرایط فیزیولوژیکی آنها و یا قد و قامت و رنگ چشم و از این قبیل مشخصههای ظاهری سنجیده و طبقهبندی میشود؟
گورابی: جنینهای اهدایی عمدتا از جنینهای اضافی بیماران نابارور تامین میشود که در صورت موافقت و رضایت آنها این جنینها به متقاضیان اهداء میشود. اما باید به این نکته بسیار مهم توجه داشت که با وجود آزمایشهای متعدد پزشکی و مشاورههای ژنتیکی و همچنین سلامت جنین و اهداکنندگان آن، هیچ تضمینی برای سلامت فیزیکی نوزاد متولد شده وجود ندارد و این از جمله ریسکهایی است که متقاضیان این روش باید آن را بپذیرند.
از سوی دیگر گرچه بررسی سابقه رفتاری اهداکنندگان و مواردی همچون ضریبهوشی، استعداد تحصیلی، مشخصات ظاهری، قد و رنگ چشم آنها از طریق مددکار اجتماعی مرکز امکانپذیر است ولی چندان معمول نیست. البته به عنوان مثال ما سعی میکنیم تخمک و جنین اهدایی یک فرد جنوبی به فردی در شمال کشور اهدا نشود چراکه ممکن است در آینده مشکلاتی برای نوزاد و خانواده گیرنده جنین یا تخمک اهدایی پیش بیاید. از این رو وجود قانون و مشخص کردن چک لیستهای کامل قانونی در چنین روشهایی به شدت احساس میشود.
آقای دکتر با توجه به درخواستهای چندین میلیونی برخی اهداکنندگان یا کسانی که رحم خود را در اختیار جنین دیگری قرار میدهند، آیا لفظ اهدا با این ارقام میلیونی قرابت معنایی دارد؟ در عمل این اهداء به فروش نزدیکتر نیست؟
گورابی: از نظر اخلاقی نامگذاری فروش بر روی چنین مواردی درست نیست. حتی مبالغی که در قراردادهای رحم جایگزین یا برخی موارد دیگر پرداخت میشود به عنوان جبران زحماتی است که بر اهدا کننده تحمیل میشود. چراکه به عنوان مثال در اهداء تخمک، اهداکننده باید چندین ماه به مراکز درمانی رفت و آمد کند، آزمایشاتی را انجام بدهد، دارو مصرف کند و ممکن است در معرض خطراتی هم قرار بگیرد. در رحمهای جایگزین نیز علاوه بر این مسائل، صاحب رحم باید تحت مراقبت قرار گیرد و حتی در شرایطی لازم است تامین بخشی از مخارج زندگی وی نیز برعهده صاحب جنین قرار گیرد. لذا این مبالغ برای جبران زحمات پرداخت میشود و نه به عنوان قیمت فروش. اما از سوی دیگر نیز متاسفانه ما شاهد باز شدن پای دلالان به این موارد هستیم که در خلال این دلال بازیها ممکن است با هر اتفاق و هر قیمتی هم برخورد کنیم.
چه راهکاری برای خارج کردن دلالان از چرخه اهداء وجود دارد؟
گورابی: ما معتقدیم باید با دلال بازی در این موارد مقابله کرد. ما بارها به وزارت بهداشت پیشنهاد دادهایم که بهترین راهکار حذف این دلالان طراحی نرمافزار و تهیه بانک اطلاعاتی جامعی از اهداکنندگان و متقاضیان است که تنها در دسترس مراکز درمانی قرار بگیرد. تهیه این بانک اطلاعاتی علاوه بر خارج کردن دلالان میتواند سوابق اهداکنندگان را نیز در اختیار مراکز درمانی قرار دهد که متاسفانه هیچگاه عملی نشد.
پزوهشگاه رویان علاوه بر بخش درمان در بخش پژوهش نیز فعال است. آیا تحقیقاتی راجع به مسائل روحی و عاطفی کودکان متولد شده از این روشها انجام میگیرد؟
گورابی: مرکز پایش کودکان متولد شده از ابتدای آغاز به کار رویان در کنار این پژوهشکده کار خود را آغاز کرد ولی به علت هزینههای بالا، این مجموعه نتوانست رشد چندانی کند و رشد کودکان را تحت کنترل خود قرار دهد. پس از استقلال مجموعه رویان از جهاد دانشگاهی علوم پزشکی ایران این مجموعه در همان جهاد دانشگاهی باقی ماند و زمانی که دانشگاه علوم پزشکی ایران منحل شد این مرکز نیز تقریبا از هم پاشیده شد. لذا تاسیس دوباره این مرکز با توجه به شرایط اقتصادی موجود کار سختی است.
این در حالی است که در کشورهای دنیا پایش پزشکی افراد ساکن در مناطقی خاص و همچنین بیماران درمان شده با روشهای جدید بسیار مورد توجه است. لذا این مساله برای ما هم بسیار مهم است که بتوانیم اطلاعات پزشکی امروز نوزادی را که ۲۰ سال پیش از طریق درمان در این مرکز متولد شده جمعآوری کنیم تا بتوانیم با استفاده از آن پیشرفت پایداری را در این زمینه محقق کنیم. از این رو اطلاعات پایش افراد اطلاعات ارزشمندی است که دستیابی به آنها نیازمند کمکهای دولتی است.
ارسال نظر