محمدرضا عزیزی در روزنامه ایران نوشت: آنگ سان سوچی در برابر دهها خبرنگار ایستاده؛ چهره مصمم اما فروتن و متبسمش قبل از هر سخنی حس همدلی و احترام را برمیانگیزد و زمانی که در پس زمینه این چهره بیآزار و قابل اعتماد، گذشتهاش از ۱۵ سال حبس خانگی تا مقاومت در برابر حکومت نظامی میانمار که با مرام و سیاق گاندی -مبارزه بدون خشونت - در ذهن مرور میشود؛ حس احترام به بانوی رنگینپوش سنگینتر میشود.
محمدرضا عزیزی در روزنامه ایران نوشت: آنگ سان سوچی در برابر دهها خبرنگار ایستاده؛ چهره مصمم اما فروتن و متبسمش قبل از هر سخنی حس همدلی و احترام را برمیانگیزد و زمانی که در پس زمینه این چهره بیآزار و قابل اعتماد، گذشتهاش از ۱۵ سال حبس خانگی تا مقاومت در برابر حکومت نظامی میانمار که با مرام و سیاق گاندی -مبارزه بدون خشونت - در ذهن مرور میشود؛ حس احترام به بانوی رنگینپوش سنگینتر میشود.
در ذهن بسیاری از خبرنگاران این هم میگذرد که آکادمی نوبل چه انتخاب بحق و بجایی کرده که در سال ۱۹۹۱ جایزه صلح نوبل را به پاس مبارزات و تلاشهایش برای حقوق بشر تقدیم او کرده است.
حالا او رهبر حزبی است که دولت کنونی میانمار از آن برآمده است؛ از میان معدود خبرنگاران خارجی که در میان دهها خبرنگار میانماری گمند؛ خبرنگاری ژاپنی پرسشی متفاوت میپرسد؛ درست در هنگامی که نشانههای آغازین آتش جنگ و نسل کشی دوباره مسلمانان روهینگیایی در ایالت راخین آشکار شده است و متعصبان بودایی میانماری خانههای چوبین و فقیرانه روهینگیاییها را خاکستر میکنند، خبرنگار ژاپنی با اشاره به جایزه نوبل حقوق بشری سوچی، بر ماده دوم اعلامیه حقوق بشر درخصوص برابری انسان ها تأکید می کند. خبرنگاربا این مقدمه ذهن سوچی را به راخین میبرد و نظرش را درباره رفتار بوداییان متعصب که با چراغ سبز نظامیان به جان اقلیت مسلمان افتادهاند میپرسد.
در یک لحظه تبسم در چهره سوچی گم میشود. مکثی میکند؛ نگاهش را از خبرنگار ژاپنی میدزدد و به گوشه دیگر سالنی میدواند که چند خبرنگار میانماری برای طرح سؤال دستهایشان را بلند کردهاند؛ «شما سؤالتان را بپرسید!»
سرانجام پس از گذشت 2 سال سوچی سکوتش را میشکند و به پرسشهای مکرر رسانه ها اینگونه پاسخ میگوید: «اخبار و اطلاعات غلطی به جهانیان داده میشود تا اعلام شود که ۱۲۵ هزار نفر از مسلمانان روهینگیا به بنگلادش فرار کردهاند. ادعای نسل کشی مسلمانان روهینگیا را رد میکنم!»
10 دسامبر روز بینالمللی حقوق بشر است. سال 1948 جهان تازه از جهنم جنگ جهانی دوم تن فرسوده، مأیوس و ترس خورده؛ درآمده بود؛ نمایندگان 48 کشور پای اعلامیهای 30 مادهای را امضا کردند که سعی داشت حقوقی که برای همه انسانها محترم دانسته میشود را جهانی کند. هیچ کشوری با مفاد اعلامیه مخالفت نکرد. شارل مالک دیپلمات لبنانی که نقشی مهم در ارائه تعریفی فراگیر و مورد قبول اکثر کشورها از مفاهیم حقوق بشر داشت امیدوارانه و پرهیجان پس از تصویب اعلامیه گفت: «هزاران فکر و دست به شکل گرفتن این اعلامیه یاری دادهاند.»
در این 70 سال جنگها و نسلکشیهای بشر علیه بشر در ابعادی کم وسعتتر اما فراوانتر و پر تکرارتر از جنگ جهانی دوم ادامه داشته است؛ از جنگ ویتنام گرفته تا جنگهای کره، بالکان، آفریقای مرکزی، خاورمیانه، قرهباغ، مدیترانه، جنوب شرقی آسیا، ظهور داعش و... اعلامیه جهانی حقوق بشر، گزارشهای نقض حقوق بشر تهیه و خوانده میشود و بردامنه این جنگها هم افزوده میشود. این اعلامیه 30 مادهای اما در این معرکههای خونبار نه دیده و نه خوانده میشود؛ آنگ سان سوچی شاید این معما را با سکوت خـــود رازگشـــایی کرده باشد؛ فرق اســــت بیــــن آن زمان که یک مبارز آرمانگراییـــم بـــا آن زمان که یک سیاســـــــــتمدار در قدرت!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
آخر مطلب رو چه زیبا گفتی