افزایش قیمت دارو چطور رخ داد؟
مرتضی خیرآبادی دکترای داروسازی دارد و مدیرعامل شرکت داروسازی پویش داروست. او با سال ها تحصیل و تجربه در صنعت دارو، بینش روشنی از این صنعت دارد و به عنوان خزانه دار و عضو هیات مدیره سندیکای صاحبان صنایع داروی انسانی ایران فعالیت می کند. خیرآبادی از گره های کلاف سردرگم صنعت دارو در ایران و مشکلات طرح تحول سلامت که دومینووار به کل صنعت سرایت می کند، روایت کرده است.
طرح تحول سلامت را در حوزه دارویی چطور ارزیابی می کنید؟ با چه مشکلاتی مواجه است؟
- اگر به لحاظ بودجه ای برای طرح تحولات سلامت جایگاه مناسبی در نظر گرفته شود، طرح خوبی است ولی در حال حاضر هر گوشه ای از صنعت دارو به نحوی درگیری دارد. داروخانه ها از خرداد ماه امسال پول شرکت های داروسازی را نداده اند. بیمارستان های دولتی از دی ماه گذشته پول شرکت های پخش را نداده اند و به تبع آن شرکت های پخش پول تولید کننده را نداده اند. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند و منابع طرح تحول سلامت محقق نشود، مطمئنا مشکلات خاصی همه را درگیر خواهد کرد.
تولید کنندگان الان حداقل ۸ یا ۹ ماه است که پول شان را دریافت نکرده اند. به جای طلب به آنها اوراق مرابحه یا اوراق خزانه اسلامی می دهند. کمترین زمان پرداخت برای اوراق مشارکت هم دو سال دیگر است. از این طریق به کارخانه ای که تسهیلات گرفته، ماده اولیه، مواد جانبی و بسته بندی وارد کرده و ۱۱ ماه از فروشش گذشته است، می گویند پولت را ۲۴ ماه دیگر بگیر. به همین خاطر تولید کننده ها با مشکلات زیادی مواجه شده اند و با توجه به این که ۹۸ درصد تولید دارو در داخل کشور است، اگر تولید کننده ها به پول های شان نرسند، به بحران جدی خواهیم خورد.
به جز بحث مطالبات معوق، مهم ترین مشکلاتی که صنعت دارو با آن مواجه است، چه چیزهایی است؟
- ما الان سه سال است که در صنعت دارو افزایش قیمتی متناسب با تورم و نرخ ارز نداشته ایم. در سه سال گذشته قیمت یورو در مبادلات بانک مرکزی ۲۶۰۰ تومان بوده و امسال به حدود ۴ هزار تومان رسیده است. حدود ۵۰ درصد روی قیمت ارز رفته است. با این وجود در هیچ دارویی افزایش قیمت نداشته ایم و کارخانجات داروسازی تنها بر اساس وجدان اخلاقی دارو تولید می کنند. از نظر بعد اقتصادی هیچ توجیهی وجود ندارد و تمام شرکت ها با حداقل پولی که دارند، تولید دارو می کنند.
مالیات بر ارزش افزوده نیز یکی از مسائل جدی است که به تازگی برای صحبت در همین زمینه در مجلس حضور داشتم. صنایع داروساز از مالیات معاف هستند، اما دولت از مواد اولیه ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده می گیرد که در زنجیره نهایی حدود ۲۸ درصد باعث افزایش مالیات می شود. این چه منطقی است که از یک طرف صنعت دارو را از مالیات معاف می کنیم ولی از آن طرف از نهادهای دارو ارزش افزوده می گیریم؟ این قوانین مشکلات جدی برای ما ایجاد کرده است.
با تمام این مشکلات، واقعا صنعت دارو سودی ندارد؟ در دسته بندی جهانی، صنعت دارو یکی از سودده ترین صنایع است.
- در دنیا بله، همین طور است چرا که آنها نظام قیمت گذاری ندارند. در هیچ کشور دنیا چنین چیزی نداریم. قیمت بر اساس تقاضا و تعامل با سازمان های بیمه گر تعیین می شود ولی در کشور ما در پایان سال مطابق با بودجه، عدد نوشته می شود و در وزارت بهداشت می گویند بر مبنای این عددها، قیمت ها را تنظیم کنید. ما خودمان از طرفی با داروهای جدید و از طرفی با افزایش قیمت مواد اولیه مواجهیم و مطمئنا در چنین شرایطی با شرکت های دنیا نمی توانیم رقابت کنیم.
اخیرا نیز مقابله هایی در مورد داروی پوکی استخوان بین بیمه گر و تولید کننده دارو پیش آمده است. در کشور ما تعامل بین بیمه و تولید کننده چطور است؟
- تقریبا صفر، هیچ تعاملی نداریم چون عوامل قیمت گذار شرکت های داروساز نیستند. هیچ گونه تعاملی وجود ندارد. اگر این تعامل ایجاد شود و شرکت های داروسازی اعداد را با سازمان های بیمه گر وفق بدهند، بسیاری از مشکلات حل می شود اما در ایران به دلیل نداشتن این رابطه هر دو طرف ماجرا زیان ده هستند. کمیته قیمت گذاری شامل مسئولین سازمان غذا و دارو و سازمان حمایت از مصرف کنندگان است. این دو ارگان قیمت دارو را تامین می کنند و نه سازمان های بیمه گر و نه شرکت های داروسازی در آنجا حضور ندارند. تعامل یک سویه است که به همه ضرر می زند.
تحقیقات مختلف در بیشتر کشورها الگویی چهار بعدی را در رابطه بین مردم و دولت نشان می دهد که عبارتند از رابطه همکارانه، رابطه خصمانه، رابطه تکمیلی یا رابطه براندازنه. علت افزایش مشارکت مردم در امدادرسانی را باید در این چهار نوع رابطه دید. این قالب چهار وجهی مبتنی بر علایق و ترجیحات دولت و مردمی است که به این نوع فعالیت ها تن می دهند یا نمی دهند که بر اساس دو محور ابزار و اهداف است. یکی از این چهار نوع، رابطه همکاری است. یعنی مردم و دولت وقتی به یکدیگر فکر می کنند تصورشان این است که هر دو طرف هدف مشترکی دارند. مثلا حفظ محیط زیست و هر دو هم فکر می کنند ابزارش را دارند. در این صورت رابطه همکاری شکل می گیرد. ممکن است این نوع فعالیت ها موازی هم صورت بگیرد و لزومی هم نباشد هر دو وارد شوند اما مهم این است که مردم ذهنیت منفی به دولت ندارند و دولت هم همین طور است و اجازه می دهد مردم کار خودشان را بکنند، هر چند که موازی باشد.
رابطه دوم رابطه تضاد است، یعنی هر دو طرف فکر می کنند ابزار و هدف شان با دیگری متفاوت است. در بسیاری موارد که دولت در حال حاضر و گذشته جلوی برخی فعالیت های مردمی را می گیرد یا به آسانی اجازه نمی دهد یا دستگاه اداری مانع ایجاد می کند، چنین ذهنیتی نسبت به فعالیت های مردمی است و از سوی دیگر هم مردم در برخی فعالیت ها فعالیت خوبی از برخی نهادهای دولتی ندارند. از این رو در چنین شرایطی رابطه موجود در این دسته رابطه تضاد یا خصمانه است.
در مورد زلزله اخیر احتمال این که این رابطه حاکم بوده باشد بسیار بیشتر از انواع دیگر رابطه است چون مردمی که دست به امدادرسانی مستقیم زده اند اولا با ورود خود نشان داده اند که ابزار امدادرسانی را دارند - در حالی که در واقعیت ابزارهای اصلی را می دانند که دولت دارد - و ثانیا این تصور را داشته اند که هدف دولت همان هدف آنها، یعنی رساندن کمک ها به دست نیازمندان نیست.
نوع سوم رابطه تکمیلی است یعنی هر دو طرف تصورشان این است که اهداف مشترکی دارند اما دولت فکر می کند که ابزارش را برای حل مسئله به خصوصی مثل کودکان کار یا آموزش بهداشت به روستاییان ندارد و از مردم دعوت به همکاری می کند.
بسیاری از فعالیت های امدادرسانی مردمی اخیر از نوع رابطه خصمانه یا بی تفاوت بوده است، به علاوه اگر نظام رفاهی ایران را بر اساس رابطه دولت و ملت تبیین کنیم، ما یک نظام رفاهی دولت محور داریم اما ورود مردم تا این سطح، نظام رفاهی - امدادی را به یک «نظام رفاهی غیر رسمی» تبدیل کرد، درست مانند دوران قبل از انقلاب مشروطیت که دولت مدرن به وجود نیامده بود و تمام امور رفاهی بر عهده نهادهای مردمی بود.
مردم با واریز وجه به حساب افرادی که با آنها رابطه هم نداشتند و رابطه با آنها را قبلا تجربه هم نکرده بودند در حقیقت کاهش اعتمادشان به دولت را نشان دادند. معنای این حرف این نیست که آنها همواره به این افراد اعتماد دارند. رابطه همکاری این است که مردم مشارکت خودشان را افزایش می دهند چون تصور می کنند دولت با مشکلات مهم تری روبرو است و توان انجام برخی کارها را ندارد و اینها روی زمین مانده است، از این رو خودشان مشغول به فعالیت می شوند؛ از جمله درباره بحران محیط زیست، مساله کودکان کار، حاشیه نشینی، بهداشت و درمان و ... در مدل های رابطه فعالیت های مردمی و دولت رابطه همکارانه بهترین نوع رابطه است.
ارسال نظر