۶۳۸۷۴۹
۲۰ نظر
۵۰۱۲
۲۰ نظر
۵۰۱۲
پ

حرف های مادری که فرزندش را شکنجه داده است

روزنامه ایران اظهارات زنی را منتشر کرده که بدلیل شکنجه فرزندش بازداشت شده است.

روزنامه ایران اظهارات زنی را منتشر کرده که بدلیل شکنجه فرزندش بازداشت شده است.

این روزنامه نوشته است:

زن جوان که با سر و وضع آشفته و دستبندی بر دست وارد اتاق مشاوره شد آرام و قرار نداشت. وقتی با راهنمایی افسر زن روی صندلی نشست سرش را پایین انداخت. مدام هم پایش را با استرس بر زمین می‌کوبید.

پرونده‌اش روی میز بود. با این حال خودش شروع به صحبت کرد و گفت: «به جرم کودک آزاری دستگیرم کردند و به دادگاه رفتم. قاضی مرا برای مشاوره به اینجا فرستاد...»

هنوز حرفش تمام نشده بود که ناگهان بغضش ترکید و گفت: «باور کنید نمی‌خواستم این‌طور شود... از وقتی یادم می‌آید پدر و مادری به خودم ندیدم. یا خمار بودند یا نشئه. اوایل درک نمی‌کردم و تصورم این بود که همه همین‌طور زندگی می‌کنند.اما هر چه بزرگ‌تر شدم درکم از اینکه در چه لجنزاری زندگی می‌کنم بیشتر شد. از این وضعیت خسته و افسرده شده بودم. دوست داشتم مثل همه همسن و سال هایم ادامه تحصیل بدهم و دانشگاه بروم تا بتوانم شغل خوبی پیدا کنم. می‌خواستم زندگی‌ام را عوض کنم اما آنقدر مشکلات در زندگی ما وجود داشت که حتی فکر تغییر هم غیرممکن به نظر می‌رسید.

با هر شرایطی که بود بزرگ شدم و به ۱۹ سالگی رسیدم. خواستگاران زیادی داشتم که بیشترشان دوستان پدر و مادرم بودند. اوایل با همه مخالفت می‌کردم اما وقتی فهمیدم با این سطح خانوادگی، هیچ گزینه بهتری نخواهم داشت، به یکی از دوستان پدرم که ۱۰ سال ازخودم بزرگتر بود جواب مثبت دادم و با هزار امید پا به خانه بخت گذاشتم...

شروع زندگی‌مان خیلی خوب و رؤیایی بود.کم کم داشت باورم می‌شد زندگی‌ام تغییر کرده است. اما بعد از چند هفته «سامان» رفتارش عوض شد. با کوچکترین بهانه کتکم می‌زد و مرا در خانه زندانی می‌کرد. هیچ راه گریزی هم نداشتم.در اوج مشکلات با خودم فکر کردم اگر طلاق هم بگیرم باید کجا بروم. پدر و مادر معتادم بدون شک بدتر از شوهرم با من برخورد می‌کردند. به همین دلیل ماندم.
سوختم وساختم. اما هر روز حس کینه از زندگی و از اطرافیانم در من بیشتر می‌شد. بعد از یک سال پسرم «عرشیا» به دنیا آمد. گرچه مادر شده بودم و بهترین اتفاق زندگی‌ام افتاده بود اما آنقدر افسرده و عصبی بودم که شیرینی بودن او را نمی‌دیدم. فکر می‌کردم با تولد «عرشیا»، شوهرم دست از کارهایش بردارد اما او همچنان مرا می‌زد و... از همه متنفر شده بودم. «عرشیا» هم فارغ از دنیای سیاه دور و برش هر روز بازیگوش‌تر می‌شد. یک روز آنقدر شیطنت کرد که نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و وقتی همسرم از خانه بیرون رفت او را حسابی کتک زدم. آن روز حس خاصی داشتم. انگارعقده‌هایم خالی شده بود. از آن روز به بعد هر بار که لج بازی می‌کرد کتکش می‌زدم و چند باری هم با فندک و قاشق داغ، او را سوزاندم. هیچ‌کس خبر نداشت چه بلایی سر من و پسرم آمده و شوهرم هم که هیچ وقت ما را نمی‌دید.

این وضعیت ادامه داشت تا اینکه یک روز همسرم دوباره کتکم زد. اما با هر مشت و لگدی که به من می‌زد دیگر درد احساس نمی‌کردم. همه وجودم پر از نفرت و درد بود. گوشه‌ای کز کرده بودم و دنبال راهی برای انتقام بودم. «سامان» که پایش را از در بیرون گذاشت ناگهان نگاهم به «عرشیا» افتاد. دیگر نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد. فقط سیخ فلزی را از آشپزخانه برداشتم و با همه نفرتی که از «سامان» و زندگی‌ام داشتم آنقدر پسر سه ساله‌ام را کتک زدم که یکدفعه بی‌حرکت روی زمین افتاد. خیلی ترسیده بودم.
به سمت راهرو رفتم و زن همسایه را صدا کردم و با هم «عرشیا» را به بیمارستان رساندیم. وقتی بچه را به بیمارستان رساندم و پزشکان حال و روزش را دیدند، او را به داخل اتاقی بردند و من را راه ندادند. تازه آنجا فهمیدم چه بلایی سر پسرم آورده‌ام. هیچ کس جوابم را نمی‌داد تا اینکه مأمور پلیسی بالای سرم آمد و مرا بازداشت کرد. باور کنید خیلی پشیمانم. نمی‌دانم اگر اتفاقی برای پسرم بیفتد چطور می‌توانم زندگی کنم. هیچ کس حرفم را قبول نمی‌کند، اما من در حالت طبیعی نبودم و عقده هایم را سر او خالی کردم.»
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    خدایا ما جرممون چی بود که تو ایران به دنیا اومدیم؟!

    پاسخ ها

    • ثمرات برجام

      روحانی مچکریم ......

    • بدون نام

      مقصر اصلی اون مردکه .باید بگیرند و بیاندازندش تو زندان تا شرش از سر این زن و بچه کم بشه .

  • بدون نام

    خدا خونه فقر و اعتیاد وباعث و بانیش رو خراب کنه چرا باید یک زن به همچین جایی برسه چرا یه مرد به جای پشت و پناه بودن باید معمور شکنجه زن و بچه اش باشه یعنی اینجا و در مورد این بچه کی مقصره؟ مادره؟ پدره؟ اجتماع؟ واقعا کی؟ کی باید جوابگوی این حوادث باشه؟

  • فریبا

    امیدوارم هم تووهم پسرت نجات پیدا کنید
    درکتون میکنم
    ولی شما که عزیزم همه این کتک هارو خورده بودی هم از خانواده وهم از همسرت
    پس چرا جدانشدی اون همه عقده رو سربچه خالی کردی
    مگه تو از کتک زدن ها خوشت میومد
    پس نباید پسرت رو کتک میزدی
    امیدوارم سروسامون بگیرید وحال پسرت خوب بشه
    وبتونید باهم زندگی خوبی رو داشته باشین

  • بدون نام

    خاک برسر هرکی که پدر ومادرش معتاد بودن وفرزندش اجباری تن به ازدواج داد که اونم معلوم شد حالت خوشی ندارن حالا میگی توحال خودم نبودم فکر کردی هرکی هر کیه خدایا چرا مردم اینجوری میکنن برسربیکاری وغیره پشیمانی سودی نداره

  • بی نام

    به این موجودات چه اسمی باید گذاشت؟ نمیدونم چرا مردها بی مسئولیت شدن، امثال این خانم هم خیلی راحت میگن افسرده ایم که خشونتشونو توجیه کنن، مطمئنا اینا به درمان نیاز دارن اما معلوم نیست با جلسات مشاوره درمان بشن و این مشاوره ها مثل مسکن نباشه که دوباره خوی اصلیش عود کنه، همسایه هایی که گریه این طفل معصوما رو میشنون و اقدامی نمیکن چقدر بی مسئولیتن، فکر کنید بچه خودتونه، کاش مردم در مقال بچه ها مسئولیت پذیر باشن و بی تفاوت رد نشن.

  • بدون نام

    خاک بر سرت خدا ازت نگذره

  • داود

    یعنی هر کس از دیگران عقده داشت باید یه نفر بی دفاع پیدا کنه عقده هاشو سر اون خالی کنه.یعنی اون بچه چه گناهی کرده که زاده ی شماست.یعنی تصور اینکه یه بچه بی دفاع را با سیخ بیوفتی بجانش اینجوری بزنیش برای انسان سخته چقدر امثال شما میتونن نفرت انگیز باشن.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      این یک واکنش روانیه.شما هر وقت در چنین وضعی گیر افتادی سر بچه خالی نکن خودت رو .خیلی راحته از جای گرم و نرم نصیحت کردن دیگران.بخصوص نصیحت زنان که گویا از نظر عوام باید تحملی تمام نشدنی داشته باشند!!!

  • بدون نام

    امثال اون مرد نفرت انگیز هستن که با اعمالش و ظلمش این زن رو به جنون کشونده امثال پدر و مادر این دختر نفرت انگیز هستن که بچه هاشونو در بد ترین شرایط به دنیا آورده و بزرگ کردن

  • گندم مجیدی...۱۵ساله...پونک قزوین

    یِکم درکش کنیم ... اینو هم حق میدم که نباید بچه رو اونطوری کتک بزنه ... فشار اومده بهش دیگه ... (((((متاسفم)))))

  • هانیه

    آموزش راههای پیشگیری از بارداری جلوی این اتفاقات ناخوشایند رو میگیره

  • بی نام

    آفرین برتومادر نمونه!؟بله بهشت زیرپای مادران هست اماآیا همچین مادرایی؟

  • سحر

    هرچی هم کتک خوردی حق نداشتی بچه رو بزنی مگه چ گناهی کرده بود الهی بمیرم واقعا حیف اسم پدر و مادر ‌....

  • بدون نام

    عزیزان خودتان تفسیرکنید. (خود کرده را تدبیر نیست)
    حکایت زندگی اجتماعی مملکت ماست. متاسفم

  • بدون نام

    خفه شو آشغال جنايت كار توجيح و فيلم بازي كردن حد ندارد

  • اشک

    گریم گرفت بیچاره بچه بمیرم واسش

    پاسخ ها

    • بدون نام

      دلم خونه از ابن صحبتا ادم بچه دار میفهمه این طفل چه زجری کشیده

  • علی

    به خدا من دوتا پسر دوقلودارم بنچ سالشونه دلم نمیاد که یه زره لبشون خشک بشه وای به حال ان روز که بزنمشون که فکر کنم اخرم دنیامه نمیدونم اینا چه دلی دارن

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج