شکارچیان کودکان: قربانی تجاوز هستیم
شمارش معکوس برای اعدامشان آغاز شده است و به زودی به اتهام قتل دو کودک و آزار و اذیت قربانیان خود پای چوبه دار قرار می گیرند.
خبرگزاری مهر: شمارش معکوس برای اعدامشان آغاز شده است و به زودی به اتهام قتل دو کودک و آزار و اذیت قربانیان خود پای چوبه دار قرار می گیرند.
دو مرد شیطان با اقدامات مجرمانه شان جوی از وحشت و ترس را در شهر جدید بهارستان به خصوص سلطان آباد به وجود آورده بودند. مرتضی و منصور خود قربانی تجاوز به عنف در کودکی هستند و سعی داشتند با قتل یک کودک در هفته عقده های دوره کودکی خود آرام کنند.
منصور و مرتضی در آخرین روزهای سال گذشته به اتهام قتل دو کودک دستگیر شدند که پس از محاکمه در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به دوبار قصاص ، دو بار اعدام و زندان محکوم شدند که حکم مجازاتشان در کمتر یک هفته تائید شد.
در دادگاه گفتگویی با دو مرد جنایتکار داشتیم . گاهی گریه می کنند اما می دانند که به زودی دفتر زندگی شان بسته خواهد شد. از سرقت های خرد و مواد مخدر جرایمشان را شروع کردند اما یک شب تصمیم به جنایتی بزرگ گرفتند و هفته ای بعد دومین قربانی خود را هم کشتند.
خودت را معرفی کن.
مرتضی .۳۰ ساله.
مجردی؟
نه . ازدواج نکرده ام.
معتادی؟
بله شیشه می کشم.
سابقه دار هستی؟
بله. به اتهام مواد مخدر و سرقت طلای بچه ها دستگیر شده بودم.
چرا بچه ها می کشتید؟
نمی دانم!
پلیس اعلام کرده که قرار بود هر هفته یک پسر بچه را به قتل برسانید. نقشه این جنایت ها چه کسی طراحی کرد؟
منصور طراحی کرد. او با پدر یکی از بچه ها بر سر کار اختلاف داشت به همین خاطر گفت تا برای انتقام پسرش را اذیت کنیم. به بهانه تنقلات پسر بچه را فریب داده و در محلی خلوت او را مورد آزار و اذیت قرار داده و بعد با سنگ به سرش ضربه زدیم. چند روز بعد هم یک پسر بچه دیگر را فریب دادیم.
با منصور چگونه آشنا شدی؟
مدتی با هم در یک محل کارگری می کردیم و دوست شدیم.
در بازجویی ها ادعا کردی خودت قربانی تجاوز بودی این موضوع درست است؟
بله. وقتی کودک بودم سه چهار بار مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
شکایت نکردی؟
نه. نمی دانستم متجاوزان چه کسانی بودند.
چطور دستگیر شدی؟
لوله آب دزدیده بودم که ماموران دستگیرم کردند. به خاطر اینکه سابقه سرقت طلای دختر بچه ها را داشتم به من مشکوک شدند و مجبور به اعتراف شدم.
از کارت پشیمان نیستی؟
خیلی پشیمانم. من فریب منصور را خوردم. کاش بچه زنده بودند و اصل ماجرا را تعریف می کردند.
از مرگ نمی ترسی؟
مرگ وحشتناک است.
پدرم از صاحبکارم شکایت نکرد
خودت را معرفی کن.
منصور ۲۹ ساله.
اتهامت را قبول داری؟
نه . مرتضی بچه ها را می دزدید . بعد هم مرا در بازجویی ها مقصر معرفی کرد.
تو با او همدستی نداشتی؟
داشتم اما فریب مرتضی را خوردم.
تو هم قربانی آزار و اذیت بودی؟
بله. صاحبکارم.
شکایت کردی؟
نه ! موضوع را به پدرم گفتم اما او گفت صاحبکارت است شکایت نمی خواهد. او می ترسید اگر شکایت کنیم من بیکار شوم.
سابقه دار هستی؟
فقط به اتهام مواد مخدر. البته وقتی دستگیر شدم پاک بودم.
می دانی مجازاتت چیست؟
اعدام می شم.
از مرگ نمی ترسی؟
خیلی می ترسم. نمی خواهم بمیرم.
وقتی می خواستی بچه ها را بکشی التماس نمی کردند ؟
(سکوت)
دو مرد شیطان با اقدامات مجرمانه شان جوی از وحشت و ترس را در شهر جدید بهارستان به خصوص سلطان آباد به وجود آورده بودند. مرتضی و منصور خود قربانی تجاوز به عنف در کودکی هستند و سعی داشتند با قتل یک کودک در هفته عقده های دوره کودکی خود آرام کنند.
منصور و مرتضی در آخرین روزهای سال گذشته به اتهام قتل دو کودک دستگیر شدند که پس از محاکمه در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به دوبار قصاص ، دو بار اعدام و زندان محکوم شدند که حکم مجازاتشان در کمتر یک هفته تائید شد.
در دادگاه گفتگویی با دو مرد جنایتکار داشتیم . گاهی گریه می کنند اما می دانند که به زودی دفتر زندگی شان بسته خواهد شد. از سرقت های خرد و مواد مخدر جرایمشان را شروع کردند اما یک شب تصمیم به جنایتی بزرگ گرفتند و هفته ای بعد دومین قربانی خود را هم کشتند.
خودت را معرفی کن.
مرتضی .۳۰ ساله.
مجردی؟
نه . ازدواج نکرده ام.
معتادی؟
بله شیشه می کشم.
سابقه دار هستی؟
بله. به اتهام مواد مخدر و سرقت طلای بچه ها دستگیر شده بودم.
چرا بچه ها می کشتید؟
نمی دانم!
منصور طراحی کرد. او با پدر یکی از بچه ها بر سر کار اختلاف داشت به همین خاطر گفت تا برای انتقام پسرش را اذیت کنیم. به بهانه تنقلات پسر بچه را فریب داده و در محلی خلوت او را مورد آزار و اذیت قرار داده و بعد با سنگ به سرش ضربه زدیم. چند روز بعد هم یک پسر بچه دیگر را فریب دادیم.
با منصور چگونه آشنا شدی؟
مدتی با هم در یک محل کارگری می کردیم و دوست شدیم.
در بازجویی ها ادعا کردی خودت قربانی تجاوز بودی این موضوع درست است؟
بله. وقتی کودک بودم سه چهار بار مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
شکایت نکردی؟
نه. نمی دانستم متجاوزان چه کسانی بودند.
چطور دستگیر شدی؟
لوله آب دزدیده بودم که ماموران دستگیرم کردند. به خاطر اینکه سابقه سرقت طلای دختر بچه ها را داشتم به من مشکوک شدند و مجبور به اعتراف شدم.
از کارت پشیمان نیستی؟
خیلی پشیمانم. من فریب منصور را خوردم. کاش بچه زنده بودند و اصل ماجرا را تعریف می کردند.
از مرگ نمی ترسی؟
مرگ وحشتناک است.
پدرم از صاحبکارم شکایت نکرد
خودت را معرفی کن.
منصور ۲۹ ساله.
اتهامت را قبول داری؟
نه . مرتضی بچه ها را می دزدید . بعد هم مرا در بازجویی ها مقصر معرفی کرد.
تو با او همدستی نداشتی؟
داشتم اما فریب مرتضی را خوردم.
تو هم قربانی آزار و اذیت بودی؟
بله. صاحبکارم.
شکایت کردی؟
نه ! موضوع را به پدرم گفتم اما او گفت صاحبکارت است شکایت نمی خواهد. او می ترسید اگر شکایت کنیم من بیکار شوم.
فقط به اتهام مواد مخدر. البته وقتی دستگیر شدم پاک بودم.
می دانی مجازاتت چیست؟
اعدام می شم.
از مرگ نمی ترسی؟
خیلی می ترسم. نمی خواهم بمیرم.
وقتی می خواستی بچه ها را بکشی التماس نمی کردند ؟
(سکوت)
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اعدام نکنید با سنگ بزنید جلی حیوان
کرسنه درنده بگذارید
2013/08/19 02:06:47 ب.ظ
28/05/1392
مجازات این دو
باید همان شکل باشه
که با کودکان رفتارکردند
اگر غیر از این باشه
عدالت اجرا نمیشه
تهرانی
محاکمه برای اینگونه افراد فقط تحمیل هزینه و زمان است. این موجودات را باید با سخت ترین و بیرحمانه ترین طرق ممکن در اسرع وقت از بین برد.
اعدام چرااااااااا؟ قرن 21 مثلا واقعا که
پاسخ ها
یعنی می فرماییثد چون قرن 21 شد هر کی هر قلطی دلش خواست بکنه و اگه مجازاتش کنند گناه داره حال مثلا قرن بیست ویک با قرن 15 فرق داره
همچين انسانهايي را بايد با متنفرترين طريقه ممكن اعدام كنند چرا كه با مزاحمت به ناموس مردم لذات حيواني خودرا به وحشيانه ترين شكل ممكن ايراز مي كنند
سنگسار
آشغالارو بايد سنگسار كنن
این شیطان صفتان باید سنگ سار شوند .
به قول مسیحا برزگر اگر وسوسه قضاوت در مورد دیگران به جانت افتاد ، روح خود را در ترازو بذار و بسنج . آیا تو بهتر از اویی؟شاید انگیزه های انجام خطاهایی مشابه در تو نیز هست،اما بهانه ای باید تا آن انگیزه جامه واقعیت بپوشند.زیرا محکومی که در برابر تو ایستاده است نیز گمان نمیکرد روزی مزتکب چنین خطایی شود . پیش از آنکه در مورد دیگران قضاوت کنی،به درون خویش نظر کن،همان شخص را در درون خویش خواهی یافت.کسانی که در مراسم اعدام کسی که تجاوز کزده است حاضر میشوند و هورا میکشند،به درون خویش نظر کنند،آیا میل به تجاوز در خود آنها از بین رفته است؟آیا اگرآنها در موقعیتی خلوت و مشابه قرار بگیرند،مرتکب تجاوز نمیشوند؟ابتدا متجاوز درون خود را محکوم کن.آیا خود تو،با نگاه آلوده و بیمارت،هر روز مرتکب تجاوز نمیشوی؟آیا تو در ذهن خود به کسی تجاوز نمیکنی؟به خوابهایت رجوع کن و خود را بهتر بشناس.جبران خلیل جبران میپرسد:چگونه کیفر خواهید کرد کسی را که جسمی را کشته است،اما روح خود او را نیز دیگران کشته اند؟اگر روح کسی را کشته باشند قانون به دنبال روح نخواهد گشت . روح های بسیاری را کشته اند و هیچ کس از قاتلان روح سراغ نگرفته است . قانون فقط نگران جنایت های ظاهری و کمی ست. قانون به جنایت های کیفی کاری ندارد . قانون به دستان فریبکار می نگرد،اما دل شکسته و روح لگدمال شده او را نمی بیند. همه اینها را باید در ترازو گذاشت و سنجید.
هزار بار اعدام كمه براشون لعنت بهشون خدايا اون بچه ها چه التماسي به اين اشغالامي كردن چه آرزوها ي داشتن كه به خاك بردن
واسه هوس دوتا هرزه اعدام كمه براشون اون كسايي كه ميگن قرن 21 و چرا ايرانيها اعدام ميكنند اگه عزيز خودشون اين بلا سرش مي آمد چه ميكردن
؟؟؟
خدایا امام زمان مارا برسان وضع مارا میبینی باز هم میگویند مردم دوس ندارن امامشون بیاد میبینی چه وضعیه
قربونت برم کدوم یکی از مادوست داریم جهان پاک بشه از لوث این کثافتا
باید افراد اینچنینی را اخته کنند وبعد حبس ابد کنند و در زمان حبس برای کارخانجات دولتی به صورت تمام وقت مجانی کار کنند. زیرا اعدام برای دولت هزینه بر است. همچنین در خیلی از کشورها مثل دانمارک و سوئیس هم این کار را میکنند.
اعدام چرااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟