محمدجواد لساني-پژوهشگر در روزنامه شرق نوشت: سخن از مردي است که بهروشني دريافت چگونه ميتوان صادقانه در کنار ملت بود و از حقوق اساسيشان تا پاي جان دفاع کرد. همواره توصيف زندگي پرفرازونشيب بزرگان تاريخ، سخت و پيچيده بوده است؛ از آن نظر که بازشناخت مدافع راستين مردم از دروغينش، بسي دشوار است.
محمدجواد لساني-پژوهشگر در روزنامه شرق نوشت: سخن از مردي است که بهروشني دريافت چگونه ميتوان صادقانه در کنار ملت بود و از حقوق اساسيشان تا پاي جان دفاع کرد. همواره توصيف زندگي پرفرازونشيب بزرگان تاريخ، سخت و پيچيده بوده است؛ از آن نظر که بازشناخت مدافع راستين مردم از دروغينش، بسي دشوار است.
اين مرد متولد نايين، پدري در کسوت مبلغان دين داشت. خطه يزد، او را بهعنوان سيفالعلما ميشناسد. آيتالله ناييني، روز تولد اين کودک را در پشت جلد قرآن، نيمروز عاشوراي حسيني ثبت کرد و نامش را سيدحسين نهاد. علاقه وافر به فراگيري درس و کتاب در کنار عشق به مردم کوچهوبازار، سبب شد شخصيت اين نوجوان در مسير ممتازي رشد کند تا جايي که حسين فاطمي وقتي به مقطع متوسطه تحصيلش رسيد، در يک نشريه اجتماعي و سياسي به نام «ستاره»، مشغول به کار شد تا از مشکلات و دردهاي مردم بنويسد. فرجام نيک اين تلاش صادقانه، انتخاب فاطمي از سوي مردم بود تا اين نماينده جوان در مجلس شوراي ملي از خواستههايشان دفاع کند. اين پيوند و عشق به مردم، در کوچ به تهران چنان تداوم يافت که به آشنايي با محمد مسعود انجاميد و سبب شد فاطمي در روزنامه محبوب و پرطرفدار او به نام «مرد امروز» فعاليت کند و با کمک اين روزنامهنگار متعهد در سال ۱۳۲۳ خورشيدي، راهي فرانسه شود و با گرفتن مدرک دکتراي حقوق، به ميهن برگردد. با رسيدن او به تهران، تفکر نجات جامعه از يوغ سلطه داخلي و خودکامگي دربار همچنان در وجودش زنده است و اين نگاه، با کسب تجربيات تازه، به شکل جديتري با
ويژگي ديگري همراه ميشود که آن، چيزي نيست جز سازماندهي براي مقابله با سلطه خارجي. او باز هم به ميان مردم ميرود و آگاهيبخشي را اينبار از طريق روزنامه خودش، «باختر امروز» دنبال ميکند و نوشتهها و رهنمودهاي سياسياش چنان بازتابي مييابد که مورد توجه خاص رجال سياسي وقت قرار ميگيرد.
در اين بزنگاه تاريخي، انديشه همسويي فراگير ميان احزاب کشور، ازسوي دکتر فاطمي مطرح که با استقبال گسترده رجال مستقل کشور مواجه ميشود. بهويژه اينکه ازسوي دکتر محمد مصدق و مساعي شخص فاطمي، آن طرح تشکيلاتي به تولد جبهه ملي ايران منجر ميشود. اکنون اين جبهه نوپديد، استعداد آن را دارد که با سکانداري احزاب و جمعيتها، حرکتهاي گسترده مردمي در کشور راه اندازد و از اين بابت دربار سلطنت، بهشدت احساس ترس ميکند و بيش از همه کينه فاطمي را در خود ميپرورد. فصل جديد مبارزات دکتر فاطمي زماني شکل ميگيرد که فکر مليشدن صنعت نفت را در صحن علني مجلس اعلام ميکند و با پيگيري مجدانه مصدق و فراکسيون جبهه ملي، اين تصميم بزرگ، صورت عيني مييابد و در آخرين روز از سال ۱۳۲۹ خورشيدي، به تصويب پارلمان ميرسد.
شادي مردم از اين اقدام مبارک و تقارن آن با نوروز باستاني، زماني کامل ميشود که يکماه بعد، دکتر محمد مصدق در ارديبهشت سال ۱۳۳۰ با اراده ملت به نخستوزيري ميرسد و در گام نخست، دکتر فاطمي، سخنگوي دولت در مجلس ميشود و در گام بعدي که يکسال پس از آن رخ ميدهد، با جبههگيري اين رجل سياسي در برابر زيادهخواهي خارجيها بهويژه دولت استعمارگر انگليس، به وقوع ميپيوندد و سبب ميشود که نخستوزير، او را به سمت وزير خارجه دولتش منصوب کند. او اين جايگاه را تا زمان کودتا بر ضد دولت قانوني مصدق، حفظ کرد و پس از اقدام ضدملي شاه که دولت سقوط کرد، دکتر فاطمي مخفي شد و سرانجام در پاييز سال ۱۳۳۳خورشيدي دستگير و در سحرگاه خونين نوزدهم آبان درحاليکه بيمار بود و بدني داغ و تبدار داشت، به جوخه اعدام سپرده ميشود و به قول دکتر مصدق، اين مرد فداکار، شهيد راه وطن ميشود. دو نکتهاي که بيش از همه در زندگي سياسي اين مرد به چشم ميخورد، یکی باور قلبي به کار روزنامهنگاري است؛ او حتي پس از بهقدرترسيدن در مجلس و کابينه دولت اين فعاليت را تا صبح روز کودتا پي ميگيرد و براي سعادت مردم مينويسد و ديگر آنکه او هرگز اعتقادي به کشتار و
خشونتورزي نداشت.
کاري که ازسوی برخي گروههاي افراطي يا چاقوکشهاي اجيرشده از دربار، براي رسيدن به هدف انجام ميشد و خود فاطمي نيز از اين هجومهاي دوگانه بينصيب نماند. بخشي از سرمقاله او در شماره ۷۳ روزنامه «باختر امروز» شاهدي بر تمايل قلبي او به عنصر آزادي و رفتار حزبي، از يکسو و همچنين مخالفتش با هرگونه فشار و خشونتطلبي، از سوي ديگر است: «اقرار ميکنم که هيچوقت به لذت امروز مقاله ننوشتهام، امروز مانند عاشقي که پس از سالها مفارقـت و هجرت به وصل معـشوق خود رسيده است، مثل تشنهاي که روزها و شبها در بيابانهاي سوزان دويده و چشمه آب حيات را يافته است، همچون طالب مشتاقي که به کمال مطلوب خويش رسيده، در عين شوق و شعـف اين سطور را به پايان ميبرم...
زيرا ميبينم که با تشکيل جبهه ملي يک صف منظم و قوي که مظهر اراده جامعـه ايراني است، به وجود آمده است. ديگر براي کساني که بذر نفاق و جاسوسي ميپاشيدند و نميگذاشتند عناصر مؤثر و مفيد دور هم جمع شوند، اميدي باقي نيست و از محو افراد و ترور در تاريکي شب نتيجهاي نخواهند گرفت؛ زيرا چراغ اجتماع خاموششدني نيست و افکار آزاد و مترقي و زنده و بيدار آنها نخواهند مرد و هـمفـکرانشان دنبال ايدهآلهاي پاک آنها را خواهند گرفت».
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر