به آمریکای «بن لادن» خوش آمدید
به عبارت دیگر، بن لادن یک نسخه تروریستی کنش و واکنش را ایجاد کرد که هنوز هم واشنگتن را تحت کنترل دارد. دونالد ترامپ، جیمز متیس، وزیر دفاع، جان کلی، رئیس ستاد کاخ سفید و مک مستر، مشاور ارشد امنیت ملی، هدیه مخرب بن لادن برای آمریکا بود.
او ۱۹ هواپیماربای اکثرا عربستانی، حامیانی پراکنده در نقاط دیگری از جهان، و "اردوگاه های آموزشی" در افغانستان در اختیار داشت. جنبش وی پنهان و کم تعداد بود، و نباید فراموش کرد که کشور مقابل آن در آن زمان، خودش را آخرین ابر قدرت جهان و برنده نهایی جنگی می دانست که تا زمان پایان آن در سال ۱۹۹۱ و سقوط شوروی، پنج قرن به طول انجامیده بود.
جالب است پس از گذشت ۱۶ سال، چه طور واقعه ۱۱ سپتامبر، توانست الگوی همه چیز را در آمریکا تغییر دهد. هر گونه تحریک در هر نقطه از مکان، رفتار مشابهی از سوی واشنگتن بر می انگیزد. هرچه باشد، بسیاری از مردم و نهادها و از همه مهم تر، ارتش ایالات متحده و سازمان های امنیت ملی، به نسخه ساخته شده بن لادن از جهان علاقه مند هستند.
یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ آغاز پیروزی اسامه بن لادن بود که تا کنون پایانی نداشته است. از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر همه چیز در آمریکا تغییر کرد و واشنگتن قرن بیست و یکم را تبدیل به یک ماشین جنگی تراز اول کرد که تمامی بودجه مملکت را می بلعد. این حادثه به دولت بهانه ای داد که نوعی قدرت، نفوذ و تامین مالی فراهم کند که در غیر این صورت غیرقابل تصور بود.
به عبارت دیگر، بن لادن یک نسخه تروریستی کنش و واکنش را ایجاد کرد که هنوز هم واشنگتن را تحت کنترل دارد. دونالد ترامپ، جیمز متیس، وزیر دفاع، جان کلی، رئیس ستاد کاخ سفید و مک مستر، مشاور ارشد امنیت ملی، هدیه مخرب بن لادن برای آمریکا بود.
هنوز هم پس از ۱۶ سال، حتی با وجود با خاک یکسان کردن شهرهای مهم خاورمیانه از جمله رقه، و ساختن مناظری ویران تر از آن زمان، آمریکا نمی تواند ۱۱ سپتامبر را فراموش کند.
در شب ۱۱ سپتامبر، رئیس جمهور از "جنگ علیه تروریسم" صحبت کرد. فردای آن روز، او آن را "اولین جنگ قرن بیست و یکم" نامید و چون القاعده کافی نبود، افزود: "جنگ ما علیه تروریسم با القاعده آغاز می شود، اما با آن تمام نمی شود." عجیب آن بود که آمریکا در جنگ بود، اما نه با یک قدرت بزرگ، یا حتی یک کشور "سرکش" منطقه ای، بلکه با پدیده "تروریسم" در معنای جهانی آن سر جنگ پیدا کرد.
بدین ترتیب، هدف خیالی واشنگتن، جنگ جهانی علیه تروریسم بود که دولت بوش آن را تبدیل به واقعیت کرد و این کار را با هجوم و اشغال عراق و افغانستان شروع کرد. به عبارت دیگر، آمریکا، به آمریکای اسامه بن لادن تبدیل شده است.
به این ترتیب، دونالد ترامپ و رکس تیلرسون و پیش از آنها، جورج دبلیو بوش و مقامات ارشد او، برای آنچه قبلا به "سیاست خارجی" معروف بود، خود را بسیار متعهد به گزینه ارتش می بینند. اما جالب این بود که هرچه بیشتر از این گزینه استفاده شد، جنگ ها گسترش یافت، دولت ها شروع به فروپاشی کردند، و تعداد بیشتری از مردم آمریکا به وسیله جنبش های تروریستی یا تک روهای مستقل به قتل رسیدند، و این چرخه مرتب تکرار شد.
برای مثال، رویداد اخیر در نیجر را در نظر بگیرید. زمانی که گزارش های مربوط به مرگ چهار سرباز آمریکایی و زخمی شدن دو نفر دیگر طی ماموریت آموزشی در مرز نیجر - مالی بر اثر کمین نیروهای داعش منتشر شد، ابتدا هیچ واکنشی در پی نداشت، اما کم کم توجه ها به آن جلب شد و سناتور جان مک کین دولت را موظف به دادن اطلاعات بیشتر در این زمینه کرد و سناتور لیندزی گراهام، هشدار داد: "نباید بگذاریم حادثه ۱۱ سپتامبر بعدی از نیجر آغاز شود."
و ناگهان فرماندهی آمریکا در آفریقا، تمایل خود را برای دریافت پول بیشتری به کنگره اعلام کرد. ارتش برای تجهیز هواپیماهای بدون سرنشین خود در نیجر با موشک های هل فایر برای عملیات ضد تروریستی پیش رو آماده شد؛ و متیس وزیر دفاع، به طور خصوصی به سناتورها اطمینان خاطر داد که ارتش "تمرکز" خود در مبارزه با تروریسم را در آفریقا گسترش می دهد. ارتش آماده شد تا هواپیماهای بدون سرنشین موشکی هل فایر را به نیجر بفرستد.
واشنگتن پست گزارش داد که دولت احتمالا، "محدودیت های خودرا در استفاده از نیروی مرگبار در نیجر کاهش می دهد."
پیش بینی می شود همه این اقدامات به بدتر شدن اوضاع در آفریقای مرکزی بیانجامد. و به نظر می رسد برای این اوضاع هیچ ترمزی وجود ندارد.
به آمریکای اسامه بن لادن خوش آمدید.
ارسال نظر