مهسا جزینی در روزنامه شرق نوشت: «اخلاص و حقگویی» دو صفتی است که نبی حبیبی دیروز در وصف دبیرکل پیشین حزب مؤتلفه بر زبان رانده و آن را صفت بندگان خاص خدا دانسته است. حبیبی، دبیرکل فعلی حزب مؤتلفه، دیروز در مراسم چهارمین سالگرد درگذشت حبیبالله عسگراولادی گفته است: «ایشان توانسته بود بر نفس خود تسلط پیدا کند و در حقگویی ملاحظه هیچکسی را نمیکرد».
مهسا جزینی در روزنامه شرق نوشت: «اخلاص و حقگویی» دو صفتی است که نبی حبیبی دیروز در وصف دبیرکل پیشین حزب مؤتلفه بر زبان رانده و آن را صفت بندگان خاص خدا دانسته است. حبیبی، دبیرکل فعلی حزب مؤتلفه، دیروز در مراسم چهارمین سالگرد درگذشت حبیبالله عسگراولادی گفته است: «ایشان توانسته بود بر نفس خود تسلط پیدا کند و در حقگویی ملاحظه هیچکسی را نمیکرد».
اشاره به حقگوبودن عسگراولادی درحالی است که پیر شماره یک مؤتلفه در سال آخر زندگیاش نهتنها اصولگرایان را غافلگیر کرد بلکه اصرارش بر آنچه دریافته بود، حتی تعداد بیشتری را هم عصبانی کرده بود. شاید همین خشم اصولگرایان و دلخوری جوانترهای مؤتلفه بود که بحث مرخصي و كناركشيدن او از حزب را دامن زد. عسگراولادی همان روزها با اشاره به اینکه «من رفتنیام و آفتاب عمرم لب بام است» گفته بود: «من نمیخواهم جوری حرف بزنم که برایم زنده باد بگویند... دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب میخواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند، در آن دنیا نمیتوانند جواب مرا بدهند». پیرمرد چند ماهی بعد از این سخنان درگذشت.
جمله معروف عسگراولادی که آن زمان آنهمه سروصدا کرد، این بود: «آقایان موسوی و کروبی را از سران فتنه نمیدانم». حبیبالله نه یک بار نه دو بار بلکه در آن یک سال آخر هرجا میرفت و به هر بهانهای گفتوگویی یا سخنرانیای داشت، مواضعش را تکرار میکرد. یک بار در جلسه دبیران مؤتلفه گفته بود: «من با برادرم موسوی و برادرم کروبی سالها کار کردهام ولی در سالهای فتنه برخی مسائل را نپذیرفتند. موسوی رئیس ما در دولت بود. ایشان فتنهساز نیست...». جایی دیگر هم گفته بود: «تبلیغات زهرآگین دشمن آنها را فتنهزده، نه فتنهگر، کرد». درباره رابطه خود با آنها نیز توضیح داده که «در جریان اعتراضات پس از انتخابات آنها را تنها نگذاشتم اما متأسفانه اطرافیانشان آنها را به جای دیگری بردند».
عسگراولادی درباره بازداشت خانگی آنها هم گفته بود: «اینکه مقامات امنیتی راجع به حصر موسوی و کروبی چه میکنند، نمیدانم؛ اما من بهعنوان هیئتمنصفه آنها را مجرم در فتنه نمیشناسم».آن زمان شایعه شده بود که عسگراولادی خوابی درباره کروبی دیده است و مواضعش مبتنی بر همان خواب است اما او در واکنش گفته بود: «این خبر که من خوابی درمورد آقای کروبی دیدهام و آن را با مقام معظم رهبری در میان گذاشتم، از اساس دروغ است».
همراهان و مخالفان پیرمرد مؤتلفه
این اصرار و تکرار چندان هم بد نبود؛ تا جایی که اگرچه خشم عدهای را برانگیخت اما همراهانی هم برای او پیدا کرد. موضع بخش عمدهای از اصولگرایان بهویژه اعضای مؤتلفه این بود که عسگراولادی نظر شخصیاش را گفته و لزوما این نظر جمیع اصولگرایان نیست. آنها در این مورد خاص اصرار به مرزبندی با او داشتند. مثلا مرتضی نبوی، مدیرمسئول روزنامه رسالت ٢٦ دی ماه ٩١ با اشاره به اظهارات عسگراولادی درباره کروبی و موسوی گفته بود که نظر او در رابطه با موسوی و کروبی نظر شخصی بوده و رسانهها باید توجه کنند که نظر شخصی افراد نظر کل اصولگرایان نیست.
اگرچه او کمی هم با عسگراولادی همراهی نشان داده و به ایلنا گفته بود: «برداشت من این است که موسوی و کروبی جزء افرادی هستند که در فتنه دخیل بودند اما سران فتنه نیستند». اما شش بهمن ٩١ تسنیم از قول سیداحمد علمالهدی نوشت: «عسگراولادی نمیتواند جنایات فتنه ٨٨ را نادیده بگیرد. آقای عسگراولادی باید به این پرسش پاسخ دهد که موسوی و کروبی با اراده مفتون شدند و یا بی اراده؟ موضع من با عسگراولادی نزدیک نیست... واقعا ایشان همهچیز را نادیده گرفته و مثلا میگوید یک صلواتی ختم کنیم همهچیز تمام شود. من با توجه به سوابق انقلابی و بینش آقای عسگراولادی این را بعید میدانم که ایشان بر این اساس چنین حرفی زده باشند». احمد خاتمی هم همان زمان گفت: «این خیلی گزنده است که کسی بگوید آنها سران فتنه نبودند».
آیتالله حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درباره واکنش جامعه مدرسین به اظهارات عسگراولادی به «فارس» گفته بود: «این مسئله در جلسه جامعه محکوم شد و عدهای هم تبری جستند. در این جلسه بحث شده است که مؤتلفه هم باید از این مسئله تبری بجوید، اگر نه گرفتار میشود». او حتی همکاری جامعه مدرسین با مؤتلفه راهم منوط به تبری مؤتلفه از سخنان عسگراولادی دانسته و گفته بود: «اگر آنها رسما تبری بجویند و بگویند این حرفها اظهارات شخصی عسگراولادی بوده است، همکاری خواهیم داشت».
حق شهروندی عسگراولادی
عسگراولادی در واکنش به همه انتقادها، اظهارنظرکردن را حق شهروندی خود میدانست و میگفت: «در کشور ما آزادی است و هرکس آزادانه نظر خود را بیان میکند. من حتی ١٠ درصد از جواب انتقادها و اعتراضات را ندادم. باید اجازه بدهیم که هرکس دریافت خود را بگوید»,٢٦ دی ماه ٩١ با اشاره به یکی از منتقدانش که پیشبینی کرده بود، او کمکم از دایره اصولگرایی خارج شود، گفته بود: «من بهعنوان یک شهروند ایرانی حق دارم نظر حقیقی خودم را بگویم. من بهعنوان یک شهروند اظهارنظر کردم و بهعنوان یک عضو هیئتمنصفه میگویم که من موسوی و کروبی را در فتنه ٨٨ مجرم نمیشناسم. آیا نباید این را بگویم، چون به من انتقاد میکنند؟» او همچنین گفته بود: «در مجلس، سید بزرگواری که فامیلیاش هم بزرگواری است، شدیدا به من تاخته بود، بدون آنکه اسمی از من ببرد.
او گفته بود کسی نمیخواهد من (عسگراولادی) را از اصولگرایی کنار بزند ولی با این کارها من خودم را کنار خواهم زد». دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه «برخی گفتند که سخنان من برای تبرئه اهل فتنه و بیرونآوردن موسوی و کروبی از حصر خانگی و تطهیر این دو است» گفته بود: «من چنین منظوری ندارم و چنین حرفی نزدهام. اینها وظایف دستگاههای امنیتی و قضائي است. البته من بهعنوان خادم کوچکی در هیئتمنصفه و خادم ٢١ نفر عضو هیئتمنصفه هستم».
شب سرنوشت
٢١ بهمن ٩١، شب سرنوشتسازی برای عسگراولادی بود. ساختمان مقر قدیمیترین تشکل سیاسی اصولگرایان واقع در خیابان «خردمند» مکان برگزاری جلسهای حساس بود. موضوع نشست بررسی مواضع مؤتلفه در قبال سخنان پربازتاب دبیرکل پیشین حزب بود و پیر مؤتلفه دشوارترین شب سیاسی خود را از سر گذراند. فضا به شکلی بود که حتی بحث خروج او از حزب هم مطرح بود. انتقاد از مؤتلفه برای تبریجستن از سخنان دبیرکل پیشین به حدی رسیده بود که این حزب سعی کرد با جمعکردن اعضا به دور سفره شام بهنوعی به جمعوجورکردن مواضع خود و تصمیمگیری درباره ماندن یا خروج عسگراولادی از حزب بپردازد؛ جلسهای که در آن اغلب جوانان حزب موضعی انتقادی نسبت به ماندن عسگراولادی داشتند.
آن شب عسگراولادی اعلام کرد اگر اعضای مؤتلفه به این نتیجه برسند که مواضع او به مؤتلفه صدمه میزند، از این حزب کنارهگیری میکند. پیش از آن هم حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب گفته بود: «چون برای ایشان محدودیت ایجاد میشود، طبیعی است همانطور که قبلا درخواست کرده بودند، برای یک سال از حزب مرخصی بگیرند تا بتوانند آزادانه حرفهای خود را بزنند». پیر مؤتلفه در مرخصی بود که درگذشت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر