فاطمه قاسمزاده در روزنامه اعتماد نوشت: خانوادههاي ما هم مانند جامعهمان نامتجانس هستند. به همين دليل است كه نميتوان گفت تاثير اخبار كودكآزاري بر همه خانوادهها يكسان است. اگر در مورد تاثير مثبت انتشار اين اخبار صحبت كنيم يعني در مورد مراقبت دقيقتر و ملاحظاتي صحبت ميكنيم كه مدنظر خانوادهها قرار ميگيرد.
فاطمه قاسمزاده در روزنامه اعتماد نوشت: خانوادههاي ما هم مانند جامعهمان نامتجانس هستند. به همين دليل است كه نميتوان گفت تاثير اخبار كودكآزاري بر همه خانوادهها يكسان است. اگر در مورد تاثير مثبت انتشار اين اخبار صحبت كنيم يعني در مورد مراقبت دقيقتر و ملاحظاتي صحبت ميكنيم كه مدنظر خانوادهها قرار ميگيرد.
اما اين تاثير در ميان برخي خانوادهها از جمله خانواده كودكان كار بسيار كمتر ديده ميشود، همين كه مطمئن شدند كودكانشان دستگير نميشوند باز آنها را روانه خيابان كردند و حتي برخي حاضر نشدند كار شبانه بچهها را منتفي كنند. اين خانوادهها يا در جريان اين اخبار قرار نميگيرند و دسترسي گستردهاي به رسانهها ندارند يا به هر حال وضعيت زندگيشان و نيازي كه به كار بچهها دارند سبب شده تا براي مراقبت بيشتر از بچهها اقدامي نكنند. بيشترين تاثير اخبار مربوط به كودكآزاري بر خانوادههاي طبقه متوسط بوده است.
اين را به روشني ميتوان در جريان جلسات مشاوره و گفتوگو با آنان ديد. خانوادههاي متوسط بيشتر عكسالعمل نشان ميدهند، از جمله اينكه در اين خصوص با بچهها بيشتر صحبت ميكنند و به آنها آموزش ميدهند. البته نبايد ناگفته گذاشت كه در برخي موارد از آنجايي كه اطلاع كافي در خصوص چگونگي اين آموزش وجود ندارد، اين آگاهي دادنها سبب ميشود بچهها دچار ترس و اضطراب شوند. برعكس اگر با اين خبرها درست برخورد شود و آگاهي در ميان والدين وجود داشته باشد آثار خوب آن را ميتوان ديد. والدين از خشونت خودشان ميكاهند، رفتارشان را تصحيح ميكنند و اگر درست با بچهها صحبت كنند سبب ميشود كه كودكان هم آگاهانه به مراحلي از خودمراقبتي دست پيدا كنند.
در برخي موارد تاثير اين اخبار بر خود خانوادهها و والدين منفي بوده است به عنوان نمونه با چند مورد برخورد كردم كه به دليل ترس از وقوع كودكآزاري، بچهها را از مهدكودك بيرون آوردهاند، چون بر خلاف مدرسه اجباري بر آن نيست و با خودشان فكر ميكنند كه بچه اگر مهد هم نرود اتفاقي نميافتد. در حالي كه مهدكودك هم به اندازه مدرسه ميتواند براي بچهها مفيد باشد. اين تاثيرات منفي به نوعي به بچهها هم منعكس ميشود. اينكه بچه نتواند به مهدكودك يا پارك و سينما برود اثر همين نوع تاثير است كه سبب محدوديت بيش از اندازه بچهها، به خصوص دختران ميشود.
علت اين نوع برخورد اين است كه ما راهكار آگاهيدهنده عمومي و موثر نداريم. آموزش و پرورش در اين حوزه چندان كاري نكرده، در حالي كه بيشترين وظيفه بايد متوجه آموزش و پرورش ميشد كه از طريق مشاوراني كه دارد جلساتي را براي آگاهسازي والدين، معلمان و بچهها ميگذاشت. چنين اقداماتي معمولا به صورت محدود صورت گرفته و بيشتر در مدارس خصوصي. يعني مدارسي كه بيشتر نيازمند آگاهي در حوزه كودكآزاري، برخورد با كودكان و خودمراقبتي بودهاند اتفاقا كمترين توجه و كمك را دريافت ميكنند.
ما بيشتر از ١٥ ميليون كودك زير ١٨ سال داريم كه از اين تعداد ١٣ ميليون نفر مدرسه ميروند. اين عدد كمي نيست. آموزش و پرورش در مرحله پيشگيري ميتواند نقش پررنگي داشته باشد، هم بر آگاهيرساني و آموزش دانشآموزان و هم خانواده اين ١٣ ميليون دانشآموز.
اينجاست كه آدم متاسف ميشود كه ما روي اين مجراي اصلي تكيه نميكنيم تا قبل از اينكه بچهها آسيب ببينند بتوان كاري كرد. هنوز درس مهارتهاي زندگي در مدارس اجرا نميشود در حالي كه تاثيرگذاري آن در سطح جهاني ثابت شده است.
نكته آخر در خصوص انتشار اخبار اين حوزه است، اخباري كه انتشار آنها ضروري است اما نبايد تنها به خبر اكتفا كرد، اين اخبار بايد با توصيههاي آموزشي و آگاهسازي تكميل شود تا تاثيرات مثبت به همراه داشته باشد و تنها ترس و اضطراب به همراه نياورد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر