الياس حضرتي در روزنامه اعتماد نوشت: اگر بخواهيم يك ويژگي مشترك ميان بسياري از صاحبان قدرت در منطقه خاورميانه تعيين كنيم، آن ويژگي كدام است؟ شايد بتوان گفت مسووليتناپذيري و پاسخگو نبودن وجه مشترك آنان است. هركدام به زباني و البته در مقاطع خاصي اين ويژگي را بازتاب ميدهند.
الياس حضرتي در روزنامه اعتماد نوشت: اگر بخواهيم يك ويژگي مشترك ميان بسياري از صاحبان قدرت در منطقه خاورميانه تعيين كنيم، آن ويژگي كدام است؟ شايد بتوان گفت مسووليتناپذيري و پاسخگو نبودن وجه مشترك آنان است. هركدام به زباني و البته در مقاطع خاصي اين ويژگي را بازتاب ميدهند.
آنان سند همه خوبيها و موفقيتها را به نام خود ثبت ميكنند ولي هيچگاه زحمت پذيرش مسووليتها، بدهيها و شكستها را قبول نميكنند و آمادگي دارند كه براي توجيه سياستهايشان، دهها دليل بتراشند تا علت اصلي كه نابخردي خودشان است را به حاشيه برانند. اين قاعده به نظر كلي ميآيد و آخرين نمونه آن را كه روز يكشنبه شاهد بوديم سخنراني مسعود بارزاني، رييس اقليم كردستان عراق است كه به ظاهر قصدي بر ادامه مسووليت خود در اين پست ندارد. وي در اين سخنراني تلويزيوني بر چند نكته اشاره كرد از جمله اينكه:
«-پس از همهپرسي استقلال كردستان هيچكس از كردها حمايت نكرد.
- آنها (گروههاي ديگر كردي) بدون هيچ مقاومتي كنترل شهر نفتخيز كركوك را به نيروهاي دولت مركزي واگذار كردند.
- انتظار نداشتيم شاهد چنين خيانت بزرگي در كركوك باشيم. آنچه در كركوك رخ داد، شكافي بزرگ ايجاد كرد. آنچه در كركوك اتفاق افتاد، خنجري زهرآلود بر پيكر كردستان و پيشمرگه بود.
- تصور ميكرديم عراق پس از سال ۲۰۰۳ به كشوري دموكراتيك تبديل شده است.
- كردها دوست و ياوري ندارند، جز كوههايشان.
- پيشمرگه براي جلوگيري از خونريزي و درگيري از كركوك عقبنشيني كرد.
- حتي اگر همهپرسي برگزار نميشد، دولت عراق به كركوك حمله ميكرد.»
سخنان آقاي بارزاني مصداق روشن مسووليتناپذيري است. اگر او پاسخگو و مسووليتپذير بود بايد صادقانه سخن ميگفت و به جاي اين مطالب ميگفت كه مسووليت شكست طرح استقلال كردستان را ميپذيريم. اين من بودم كه بدون توجه به قدرت اقليم و بدون توجه به مواضع كشورها و بدون توجه به واقعيتهاي موجود، آرمان استقلال كردها را بازيچه مطامع شخصي كردم و در كمتر از يك ماه از اوج خيال به حضيض واقعيت رسيدم. او بايد ميگفت كه من شايستگي رياست اقليم را ندارم. تمام آنچه كه در اين سخنراني گفته است بيش از اينكه در جهت تبرئه يك سياستمدار به كار آيد براي محكوميت او مناسب است.
١- نخستين نكته او اين است كه پس از همهپرسي هيچكس از كردها حمايت نكرد. هركس با مسائل منطقه آشنا هست ميداند كه كردها همواره داراي حاميان گوناگوني بودهاند و هنوز هم هستند. ولي اين عدم حمايت از رييس اقليم بود و نه از كردها. اين عدم حمايت ريشه در سياستهاي مسعود بارزاني داشت كه ماجراجويانه وارد يك بازي خطرناك شد. او چرا بايد از ديگران انتظار داشته باشد كه به ساز او برقصند؟!
او بود كه حمايت از كردها را تضعيف كرد و بايد در اين مورد پاسخگو باشد.
٢- او گفت كه ديگران و به طور مشخص احزاب كردي به او خيانت كردهاند و او انتظار اين حد از خيانت را نداشته است. اين كار خيلي ساده است كه ما رفتار ديگران را كه براساس سياستهاي اعلامي خودشان صورت ميگيرد خيانت بناميم. ولي واقعيت اين بود كه آنان شريك بارزاني در اين راه نبودند كه بخواهند براساس منويات او عمل كنند. به علاوه چگونه است كه جاهايي را كه پيشمرگهاي بارزاني عقبنشيني كردهاند با انگيزه پرهيز از خونريزي توجيه ميكند ولي عقبنشيني ساير پيشمرگها را مصداق خيانت ميداند؟!! اين يك بام و دو هوا در سخنان بارزاني بسيار مشهود است.
٣- او گمان كرده كه عراق از سال ٢٠٠٣ دموكراتيك شده و اكنون متوجه اين اشتباه شده! او در درجه اول بايد مسووليت اين اشتباه را بپذيرد. به علاوه از كي تا به حال با آمدن يك نيروي نظامي خارجي، يك كشور استبدادي، دموكراتيك ميشود؟ آيا اقليم و اداره آن دموكراتيك بود كه انتظار داشته است، عراق دموكراتيك باشد؟ به علاوه اگر گمان ميكرد كه عراق دموكراتيك است، پس چرا يكجانبه اعلام همهپرسي كرد؟ در كدام كشور دموكراتيك، همهپرسي يكجانبه براي استقلال پذيرفته ميشود كه در عراق پذيرفته شود؟ خوب است نمونه اسپانيا پيش چشم آقاي بارزاني است.
٤- اوج بيمسووليتي سخنان آقاي بارزاني آنجاست كه مدعي ميشود حتي اگر همهپرسي استقلال هم نبود، دولت عراق به كركوك حمله ميكرد. خوب اين بدترين اقرار عليه خودش است.
اگر ميدانستي كه دولت عراق حمله ميكند، پس چرا اقدام به همهپرسي كردي؟ چون يا بايد مقاومت ميكردي كه گفتهاي براي جلوگيري از خونريزي مقاومت نكرديم يا ميدانستي مقاومت نخواهي كرد كه نتيجه شكست همهپرسي بود.
آيا اين خيانت به مردم كردستان عراق نيست كه توجيه مناسبي را در اختيار دولت عراق قرار دهيد تا كاري را كه اگر هم ميخواست انجام دهد بايد با هزينه زيادي انجام ميداد، و اكنون بدون پرداخت هيچ هزينهاي آن را انجام داده است؟ مساله اساسي اين است كه سياستمداران غيرپاسخگو هنگام اظهارنظر چندان فكر نميكنند و به صورت اقتضايي سخن ميگويند. اين سخنان كيفرخواستي عليه تصميم بارزاني است، در حالي كه او آن را به صورت دفاعيه خوانده است. اينگونه سخنان فرد را به ياد اين ضربالمثل مياندازد كه همسايهها ياري كنيد تا من شوهرداري كنم!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر